به گزارش ایکنا، با آغاز رسمی ریاستجمهوری جو بایدن، که به سبب انتخاباتی جنجالبرانگیز و حوادث بعد از آن در تاریخ سیاسی آمریکا ماندگار شد، کارشناسان و تحلیلگران در مورد چالشها و مشکلات پیش روی بایدن و دولت وی نظریاتی را مطرح کردهاند.
شکاف عمیقی که در آمریکای دوره زمامداری ترامپ به وجود آمد (که اوج آن را در حمله طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره شاهد بودیم) و شیوع کرونا باعث شده که بسیاری از کارشناسان راه دولت بایدن برای از بین بردن دوپارگی جامعه آمریکا و بازگرداندن اقتصاد این کشور را بسیار پرچالش و دشوار بدانند. از سوی دیگر، ایدئولوژی موسوم به ترامپیسم، که بعد از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در فرهنگ اصطلاحات سیاسی دوران جدید وارد شد، همچنان پرطرفدار است و به نظر میرسد که طرفداران و پیروان این ایدئولوژی میتوانند در عرصه سیاسی آمریکا تأثیرگذار باشند.
نانسی وادزوورث (Nancy Wadsworth) از جمله کارشناسانی است که عقیده دارد که کار جو بایدن با توجه به شکاف عمیق در کشور و میراث به جا مانده از ایدئولوژی ترامپیسم باعث شده که اتحاد مجدد جامعه آمریکا کار دشواری باشد.
نانسی وادزوورث، استادیار دانشکده علوم سیاسی دانشگاه دنور در آمریکاست. وی در سال 1991 در رشته مطالعات زنان و نظریه اجتماعی از دانشگاه کالیفرنیا در سانتا کروز مدرک کارشناسی خود را دریافت کرد. وادزوورث در سالهای 1993 و 2001 به ترتیب کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته علوم سیاسی اخذ کرد. وی در زمینههای مرتبط به سیاست در آمریکا و تئوریهای سیاسی مقالات و تألیفاتی دارد که در نشریات معتبری مانند واشگتن پست و دنور پست منتشر شده است. این کارشناس مسائل آمریکا در گفتوگو با ایکنا در مورد چالشهای پیش روی جو بایدن در عرصه سیاست آمریکا صحبت کرده است.
ایکنا ـ امسال در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و بعد از آن، شاهد درگیری و تنش گسترده و بیسابقهای در تاریخ ایالات متحده بودیم. دلیل این شکاف در جامعه آمریکا چیست؟
ریشههای این تنش به مبانی تاریخ آمریکا برمیگردد. در وهله اول حکومت جمهوری، که Framers (نمایندگان کنوانسیون قانون اساسی که به تدوین قانون اساسی ایالات متحده کمک کردند. این افراد به پدران اصلی بنیانگذار معروف شدند و عبارت بودند از جان آدامز، بنجامین فرانکلین، الکساندر همیلتون، جان جِی، توماس جفرسون، جیمز مدیسون و جرج واشنگتن) آن را طراحی کردند، هدفش این بود که نفوذ دموکراسی مردمی کاهش یابد و امنیت افراد متمکنی که دارای مجموعهای از امتیازات بر اساس نژاد، طبقه و جنسیت بودند، تأمین شود و بیحساب در ارگانهایی مانند مجلس سنا و کالج انتخابات نماینده شوند.
یکی از نتایج این امر در عصر کنونی این است که یک حزب میتواند بدون تصاحب آرای عمومی در انتخابات پیروز و یک حزب اقلیت مانند جمهوریخواه میتواند از نمایندگی نامتناسب (نسبت به جمعیت ایالتها) در کنگره برخوردار شود. این موضوع ناامیدی از سیستم سیاسی را تشدید میکند. دوم اینکه، اختلافات مربوط به نژاد، دین و اقتصاد مدتهاست که در مرکز درگیریهای سیاسی آمریکا قرار دارند. همچنین در دورههایی که گروههای حاشیهای جامعه رشد تبعیض سیستمی را میبینند، نارضایتی یا کینه مردم اغلب به جنبشهای اجتماعی پوپولیستی منتقل میشود.
در دهه گذشته و به طور فزایندهای طی چهار سال زمامداری ترامپ، آمریکا شاهد افزایش جنبشهای پوپولیستی در جناح راست (به عنوان مثال، حزب چای و جنبش دونالد ترامپ موسوم به "MAGA Make America Great Again": آمریکا را دوباره بزرگ کنیم) و جناح چپ (جنبش برنی سندرز) بود و همراه با آن قطببندی بیش از حد در درون نظام حکومتی دوحزبی شکل گرفته است.
خواستههای مربوط به ارزشهای دینی در مورد همه چیز از «چشمانداز خدا برای ملت» گرفته تا حقوق مرتبط با سقط جنین و ساختارهای خانوادگی، تقسیمات فرهنگی آمریکاییها را تقویت میکند و از سوی دیگر جمعیت رو به رشد آمریکاییهای غیرمذهبی باعث افزایش ترس متعصبان دینی آمریکایی به دلیل از دست دادن سلطه مذهبی خود شده است. از آنجا که مردم در دیدگاههای خود در مورد اینکه آمریکا به معنای چه چیزی است و عدالت و برابری به چه معناست، اختلاف نظر بیشتری دارند، احزاب هم چنین دیدگاهی دارند.
با این حال، من این درگیری و تنش را بیسابقه نمیدانم. درگیری شدید حتی خشونت در طول تاریخ آمریکا رخ داده و اغلب گروههایی که برای مدت طولانی در حاشیه بودند، مانند آمریکاییهای آفریقاییتبار به طور سازمانیافته علیه سیستمهای ظالمانه مبارزه میکنند. نمونههایی از این دست را پیشتر در شروع جنگ داخلی آمریکا دیدهایم؛ در جریان جنبش حقوق مدنی و در نهایت از سال 2013 که آمریکاییهای آفریقاییتبار شروع به صحبت جمعی علیه خشونت پلیس کردند. در همان دوران، سفیدپوستانى که از امتیاز و مرکزیت نژادى خود برخوردار بودند، اما از نظر اقتصادى رنج میبردند، غالباً از سیاستهایی مانند شرکت در رأیگیری و محدودیتهای حقوق مدنی، تعرض پلیس، مجازات سران این جنبشها و از خشونت علیه این جنبشها حمایت میکردند.
ایکنا ـ برخی بر این باورند که علیرغم شکست ترامپ در انتخابات امسال، ایدئولوژی ترامپیسم جای خود را در صحنه سیاسی آمریکا باز کرده است. نظر شما در این باره چیست؟
ترامپیسم و ایدههای پشت سر آن ـ اینکه آمریکا فقط وقتی عالی است که شامل سفیدپوستان، بومیان آمریکایی(سرخپوستان) و مسیحیان بوده و مرزهایش به روی مهاجران جدید بسته باشد و نیز اینکه لیبرالها فرهنگ آمریكا را خراب كردهاند ـ به جایی نمیرسد، اما گمان میكنم كه پس از یك دوره گذار باید رهبر دیگری پیدا كند.
شورشهای کاپیتول (حمله طرفداران ترامپ به کنگره) و تحریک جمعیتی که ترامپ پرورش داد باعث رسوایی وی حتی در میان برخی نخبگان سیاسی، که از او حمایت میکنند، شده است. چهرههایی مانند سناتور تد کروز و جاش هاولی در کناری ایستاده و امیدوارند که پایگاه جناح راست افراطی را، که ترامپ ایجاد کرده است، به ارث ببرند. چالش این خواهد بود که آیا آنها میتوانند به این پایگاه اطمینان داشته باشند و در عین حال از افراط در لفاظی و نیز سیاستی که ترامپ مایل بود در رفتارش تجسم یابد پرهیز کنند یا نه؟
ایکنا ـ فکر میکنید آینده سیاسی ترامپ به کجا خواهد انجامید؟
نمیدانم. گمان میکنم که او سالها درگیر دعواهای قضایی شود، اما برای مدتی همچنان به جنبش MAGA، که خود بنیان نهاده است، ادامه خواهد داد و سعی میکند که از آن به عنوان اهرم فشار برای حمله به سیاستمداران و سیاستهایی که دوست ندارد، استفاده کند. مطمئن نیستم که بدون بلندگوی توییتر و ریاستجمهوری بتواند صحنهای را که در اختیار داشت بازیابی کند.
ایکنا ـ بزرگترین چالشهای جو بایدن به عنوان رئیسجمهور جدید چیست؟
بزرگترین چالش بایدن اثبات صلاحیت حضور داشتن در دولت است. اگرچه با توجه به تجربه طولانی بایدن در دولت و انتصاب مقامات توانمند، این امر باید برای وی طبیعی باشد. با این همه تحقق آرزوهای بایدن برای کمک به اتحاد و بهبود وضعیت کشور دشوارتر خواهد بود. این کشور عمیقاً تقسیم شده است. 74 میلیون رأیدهنده از ترامپ حمایت کردند و حزب جمهوریخواه هم اکثراً به ترامپ وفادار ماندهاند.
در مورد رفع نارضایتی موجود به ویژه بین رأیدهندگان سفیدپوست و تحصیل نکرده در دانشگاه، شانس زیادی وجود دارد. اگر بایدن بتواند تمرکز خود را در کنترل همهگیری کووید-19 و تثبیت اقتصاد بحرانزده به کار گیرد و کشور را با آرامش و تمرکز بر کاهش بیکاری هدایت کند، میتواند برای دومین بار رأی دموکراتها را به دست آورد. دموکراتها در گذشته توانستند اقتصاد آسیبدیده از سیاستهای اقتصادی جمهوریخواهان را تثبیت کنند، همان کاری که کلینتون و اوباما پس از دولت جمهوریخواه انجام دادند.
گفتوگو از محمدحسن گودرزی
انتهای پیام