کد خبر: 3952321
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۰

معناشناسی دیدار خداوند مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی در «حکمت صدرایی»

هفدهمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «حکمت صدرایی» به صاحب‌امتیازی دانشگاه پیام نور منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ هفدهمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «حکمت صدرایی» به صاحب‌امتیازی دانشگاه پیام نور با ده مقاله منتشر شد. عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی غایتمندی افعال طبیعی و تبیین نوآوری‌های ملاصدرا»، «واکاوی نسبت علم و عصمت از نگاه ملاصدرا»، «نقش تقریرهای مختلف اختیار در به‌کارگیری نظریه‌های مجازات (با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا)»، «تبیین کارکرد تجرّد قوه خیال در معاد جسمانی از نگاه ملاصدرا»، «تبیین تکامل تجردی انسان پس از مرگ از منظر فلسفه صدرایی»، «مفهوم «فرهنگ متعالیه» در اندیشه ملاصدرا و ارتباط آن با شکل‌گیری شهر مطلوب»، «تمایز مبنایی حکمت صدرایی و حکمت سینوی در مسأله حرکت جوهری»، «خوانش فضیلت‌محورانه و تطبیقی از نظریه معرفت‌شناسی ابن سینا و ملاصدرا»، «تبیین معناشناختی دیدار خداوند مبتنی بر دیدگاه تلفیقی علامه طباطبایی»، «بررسی نقش عاطفه به عنوان واسط عمل و نظر از منظر ملاصدرا».

نسبت علم و عصمت از نگاه ملاصدرا

در چکیده مقاله «واکاوی نسبت علم و عصمت از نگاه ملاصدرا» می‌خوانیم: «ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزه‌های اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه به عنوان منشا عصمت معرفی ‌شده است، اما گاه از این مساله غفلت می‌شود به گونه‌ای که علم و عصمت قابل‌جمع با یکدیگر شناخته-نمی‌شوند. اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی که از عصمت ارائه می‌دهد، بر نقش قوای نظری در تحقق گناه تاکید می‌کند، موید ارتباط مستقیم بین علم و عصمت در دیدگاه وی است. در تحقیق حاضر افزون بر تحلیل نسبت علم و عصمت در نگاه صدرا، در دو گام با بررسی آن در مساله وحی و زمان کودکی نبی نشان داده شده که پرسش‌های مطرح در باب این نسبت در مساله وحی، ناشی از نادیده انگاشتن احکام وجود و مرتبه وجودی انسان کامل در نگاه صدرا است اما پرسش‌های فراروی نسبت علم و عصمت در زمان کودکی نبی، امری تامل‌برانگیز بوده که علت آن را باید در عدم امکان ارائه تبیین فلسفی از این نسبت مطابق با مبانی ملاصدرا دانست.»

کارکرد تجرّد قوه خیال در معاد جسمانی

در طلیعه مقاله «تبیین کارکرد تجرّد قوه خیال در معاد جسمانی از نگاه ملاصدرا» آمده است: «در مباحث نفس‌شناسی فلسفه اسلامی، قوه خیال به عنوان یکی از قوای باطنی انسان، حافظ و مدرِک صورت‌های خیالی بوده و کارکردهای معرفت شناختی، انسان شناختی و معاد شناختی دارد. ملاصدرا، برخلاف فلاسفه پیشین، با اثبات تجرد قوه خیال، آن را یکی از اصول بنیادین اثبات معاد جسمانی قرار می‌دهد. در این پژوهش با استخراج مبانی فلسفی اثبات تجرد قوه خیال، به بیان ادله آن و فروعاتی که نتیجه تجرد این قوه است، پرداخته شده است. در آثار ملاصدرا نتایج تجرد قوه خیال و فروعات به صورت صریح نیامده و نقش هر کدام در تبیین معاد جسمانی بیان نشده است. نتایج به دست آمده از تجرد قوه خیال و فروعات آن، نظریه ملاصدرا را نسبت به سایر تبیین‌ها از معاد جسمانی، منسجم‌تر نشان می‌دهد. برخی از نتایجِ برآمده از اثبات تجرد خیال در خصوص عالم آخرت عبارتند از‌: توجیه فلسفی ورود نفوس ناقص به عالم آخرت؛ حصول ثواب و عقاب در عالم قبر، و لذات و آلام عالم آخرت؛ صورت ادراکی بودن بهشت و جهنم و وجود آنها در عالم نفس؛ دائمی بودن نعمت‌ها در آخرت، و خلود در بهشت و جهنم؛ عدم تزاحم صورت های ایجاد شده و عوارض مادی نداشتن نعمت های اخروی».

نقش عاطفه به عنوان واسط عمل

در طلیعه مقاله «بررسی نقش عاطفه به عنوان واسط عمل و نظر از منظر ملاصدرا» آمده است: «اینکه ادراکات محض انسان چرا و چگونه به عمل منجر می‌شوند یکی از مسائل مهم در هر انسان‌شناسی‌ای است. به نظر می‌رسد عواطف انسان به عنوان ادراکاتی که فاعل آنها عقل عملی است می‌توانند گزینه مناسبی برای توجیه رابطه میان عمل و نظر باشند‌. ملاصدرا به عنوان یکی از فیلسوفان مکتب‌ساز در فلسفه اسلامی و فیلسوفی که نگاه جامع نگر به مسایل مختلف دارد‌، رابطه میان عمل و نظر و چگونگی حصول فعل از نظر را مورد توجه قرار داده است‌. با این حال اگر چه با تکیه بر عقل عملی در صدد توجیه این رابطه است‌، اما به عاطفه مستقیما توجه نکرده است‌. اومعتقد است که علاوه بر شناخت محض‌، ادراکاتی وجود دارد که لذت و الم هستند‌. این ادراکات حاصل شناسایی ملایمت یا عدم ملایمت پدیده‌ها با نفس هستند و به همین دلیل ادراک محض را به عمل منتهی می‌کنند‌. حالات عاطفی یا نوعی لذت هستند و یا نوعی الم به حساب می آیند . پس عواطف واسط عمل و نظر هستند. از آنجا که عواطف شناختی – ارزشی بوده و متناسب با باورها و اهداف ما شکل میگیرند‌، هم می‌توانند افعالی را رقم بزنند که باطبع حیوانی متناسب است و هم افعالی که با طبع انسانی ما هماهنگی داشته و از اهداف و غایات والای ما ناشی شده است‌. پس اگرچه عواطف اموری شناختی هستند و همه انسانها از آنها بهره‌مند هستند‌، اما لزوما اختیاری و معقول نیستند.»

برای مشاهده سایر مقالات «حکمت صدرایی» و دانلود اصل آنها اینجا کلیک کنید

انتهای پیام
captcha