به گزارش ایکنا؛ آیین رونمایی از کتاب «انقلاب 57 و انکشاف فلسفه تاریخ ایران» امروز، 19 بهمنماه در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد. حجتالاسلام مجتبی نامخواه، مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) در این نشست بیان کرد: اندیشوران علوم اجتماعی ایران، طوری هستند که یا به جامعه خود علاقه ندارند و مسئله ندارند یا اگر به جامعه علاقه دارند، بیشتر بنابر سفارش کارفرماهایی که کمتر با اساس علم اجتماعی آشنا هستد، کار میکنند، لذا دچار روزمرگی هستند. اینکه در این شرایط پروژهداشتن مهم است و اینکه بیش از بیست سال در این نقطه بایستیم، کار مهمی است.
وی افزود: این مطالب جنبه تحلیلی هم دارد و کتاب را نیز در تداوم این پروژه میبینم و مخصوصاً که وضعیت رسانههای علوم انسانی و اجتماعی به گونهای است که یک نوع میانمایگی حاد حاکم است و مسئلهها و پروژهها مخصوصاً در حوزه مطالعات انقلاب اسلامی ما با بحران مواجه است؛ یعنی اگر یک دهه پیش علائق ایدئولوژیک در حوزه مطالعات انقلاب، گفتارهایی تولید میکند، امروز میانمایگی آنچنان بسط یافته که ما در حوزه انقلاب اسلامی، فقط حرفهایی میزنیم که نتیجه موثری ندارد، اما چون مورد علاقه کارفرما است، این حرفها تولید میشود.
نامخواه تصریح کرد: از این حیث، تصور میکنم پروژه آقای طاهایی اهمیت دارد. در این کتاب، وارد مرحله جدیدی از پروژه ایشان شدیم و در این کتاب تلاش برای شناخت ایران در پرتو انقلاب مطرح است. در مورد چارچوب مفهومی نیز دیدهام که نقدهایی وجود دارد که در چارچوب اگزیستانسیالیستی است که البته یک نوآوری محسوب میشود. نویسنده اگزیستانسیالیسم ایجابی دارد و برخلاف موطن اروپایی آن که انسان اهمیت دارد، اینجا با چارچوب ایجابی مواجه هستیم که اهمیت دارد. مخصوصاً در دورهای که نسل دوم یا سوم اگزیستانسیالیتهای منتقد غرب در ایران بودهاند، با بحثهای مذهبی و بنیادگرایی اجتماعی پیوند خورده و ضدیت با غرب را تولید میکند و در این فضا، چارپوب نظری نویسنده اهمیت دارد و از این حیث یک نوآوری است.
وی در ادامه افزود: همین چارپوب بدیع است که جایجای آثار ایشان را کارهای جدیدی شکل داده است، مثلاً بازخوانی واقعیت ایران از موضع جمهوریت یا کاری که در مورد انسان و انقلاب کردند که یک حالت بدیعی دارد و این چارچوب نظری است که چنین نیرویی را میدهد. در زمانهای که موج سوم اگزیستانسیالیسم، ما را به بنیادگرایی رسانده است، این رویکرد ایجابی برای شناخت انسان و انقلاب، یک نقد ایجابی به کل تاریخ 60 ساله اگزیستانسیالیسم در ایران است. اگر بخواهم در مورد کتاب توضیح دهم، باید بگویم انسانی که انقلاب کرد و به جبهه رفت، یک انسان قدسی و فلسفی است و ارزش اندیشیدن دارد که تا مرحله پیش از این کتاب است، اما در این کتاب تلاش شده نشان داده شود در جریان انقلاب، فقط جامعه به خیابان نمیآید، بلکه تاریخ نیز به خیابان میآید و تاریخ ایران در خیابان انقلاب حاضر است.
نامخواه بیان کرد: در مورد اسلام و انقلاب صحبت شده است و اگر از مخاطب بپرسیم انقلاب منهای اسلام چطور متصور است؟ میگوید امکان ندارد، اما این نگاه را به ایران و انقلاب نداریم. حال آنکه، اگر ایران را از انقلاب بگیریم، تبدیل به شورشی میشود که علیه طبقه صنعتی شکل گرفته است و این روایت، امروز نیز رایج است. هگلیسم چپ این کار را میکرد و تقابل با اسلام را داشت که نتیجهاش امتناع انقلاب اسلامی بود. همان آدمها به ایران توجه دارند و به اسلام توجه ندارند، اما نویسنده کتاب نشان میدهد که آنچه به خیابان آمد، نه یک عقبه یک یا دو ساله و یک شورش، بلکه یک انقلاب است که کل ایران آمده که تعین تاریخی و جغرافیایی امر قدسی است.
وی در ادامه افزود: این مسئله به همان میزان اهمیت دارد که متفکرینی تلاش میکردند، رفتوآمد ایران و اسلام را توضیح دهند و این پروژه در این جایگاه ایستاده و نویسنده میخواهد در موقعیتی نسبت به انقلاب اسلامی بایستد که هگل میخواست در برابر انقلاب فرانسه موضع بگیرد. در جمعبندی توضیح این پروژه باید بگویم این موقعیت، نویدبخش این است که ادامه آن، به شناخت جهان منتهی میشود و این پیشبینی من است که شناخت جهان از موضع انقلاب ممکن خواهد بود.
انتهای پیام