به گزارش ایکنا، جلسات هفتگی تفسیر قرآن کریم سیدمجتبی حسینی، شب گذشته، ششم اسفندماه با محوریت سوره یوسف به صورت مجازی برگزار شد. متن سخنان وی از نظر میگذرد؛
سوره یوسف، تنها سوره مفصلی است که یک موضوع را از ابعاد مختلف بحث کرده است. تقریباً در سورههای مفصل چنین چیزی را نمیبینید و عموماً این سورهها از مسائل مختلف بحث کردند؛ اما سوره یوسف چنین نیست و تماما درباره داستان حضرت یوسف(ع) است. این سوره بسیار آموزنده و عمیق است؛ چنانکه در آیه 7 سوره میفرماید: «لَقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ؛ به راستى در [سرگذشت] يوسف و برادرانش براى پرسندگان عبرتهاست»، یعنی در قضیه یوسف، آیات زیادی برای دنبالکنندگان است. «سائل» یعنی کسی که مسئله دارد و میخواهد جواب مسئلهاش را در قرآن پیدا کند.
با قاطعیت عرض میکنم کسانی که دنبال فضای جدیدی برای تفکر هستند و میخواهند جهان درستتر، دقیقتر و جدیدتری را ببینند به سوره یوسف خوب دقت کنند. دنیایی که بعد از تأمل در این سوره میبینید با دنیایی که امروز میبینید فرق میکند و دنیا در نظرتان چیز دیگری است. در خلال بحث درباره این سوره، پنجرههای دیگری را به دنیا باز خواهیم کرد و خواهیم دید. من که آشنایی مختصری با قرآن دارم هرگاه سوره یوسف را مطالعه میکنم انگار دوباره از اول دنیای جدیدی میبینیم.
آیات شریفه اول و دوم سوره یوسف میفرماید: «الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ الف لام راء اين است آيات كتاب روشنگر ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم باشد كه بينديشيد».
درباره «بسم الله الرحمن الرحیم» قبلاً بحث کردیم و شما را به کتابی که در باب مباحث ما درباره تفسیر سوره حمد است ارجاع میدهم. درباره حروف مقطعه سخنان کوتاهی عرض میکنیم. یک سری سورههای قرآن هستند که ابتدایش با حروف مقطعه شروع میشود. وقتی یک سوره با حروف مقطعه شروع شد یک شوکی از نظر فکری به شما میدهد که انگار حرف خاصی است. انگار این مطالب آنقدر مهم است که در قالبهای متعارف ما نمیگنجد. درست است که این حروف جزء رموز خدا و پیامبر است ولی مختص خدا و پیامبر نیست. حضرت امیر(ع) در بعضی از جنگها که وضعیت خیلی بحرانی بود، آیات مقطعه را میخواندند. پس معلوم است این حروف حاوی یک مطلبی است. البته چون ما در آن افق نیستیم خودمان را تسلیم آیات مقطعه میکنیم، بعد خود آیات بر ما اثر میکنند. اصلا بیشترین کار ما نسبت به قرآن این است که ما خودمان را در برابر قرآن خاضع کنیم. اگر میخواهیم خداوند ماء طهور مبارک قرآن را بر قلب ما جاری کند باید خضوع کنیم آن وقت خود قرآن میداند با ما چکار کند. اینها حرفهای خاص است. اصل مطلب این است که خودت را در معرض قرآن قرار دهی. خودت را به قرآن ارائه کن تا قرآن مثل باران بیانتهای دائمی، ظرف وجود تو را پر کند. ان شاالله در سوره رعد به این بحث میپردازم. امیرالمومنین(ع) در یکی از فرمایشات فرمودند ما دو امنیت داشتیم یک پیامبر و یکی استغفار. اکنون پیامبر در میان ما نیست و فقط ماییم و استغفار. راهنمای ما برای استغفار هم قرآن کریم است.
«تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ»؛ «تلک» برای اشاره به دور است. آیه میفرماید: «آنها آیات کتاب مبین هستند». از همین اول کار، حرف را زده است. همین اول کار اگر معنای «تلک» را گرفتی جلو بیا و الا فقط قرائت کن و استفادهات را ببر. اگر شما میخواهی از آیات خدا استفاده کنی همین اول کار پیام را داده و اشاره کرده است که کتاب مبین، دور است. پس تا وقتی روی زمین باشی این حرفها برای تو قابل هضم نیست. دنیای مدرن هر چیزی که بالا است برای تو پایین میآورد تا از زندگی لذت ببری ولی تو را بالا نمیبرد. در همین جهت، عرفان را هم برای تو زمینی میکند، ولی قرآن میفرماید این آیات دور از دسترس و بالا هستند. البته این به معنای دستنیافتی نیست به معنای دلیافتنی است. در روز قیامت هم گفته میشود آیه قرآن را بخوان و بالا برو؛ یعنی این بالا رفتن دنیایی در آن دنیا هم تجلی خواهد کرد. هر آیه تو را به یک افق جدید و به یک جغرافیای جدید میرساند. جای دیگری از قرآن میفرماید: آیا به بعضی از کتاب ایمان آورید و به بعضی کفر میورزید؟ اگر این کار را بکنید خار میشوید.
«تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ»؛ «آیات» یعنی نشانهها. آیات در قرآن برای مقاصد متعددی به کار رفته است که یکی همین آیات قرآن است. همچنین قرآن آنچه از نظر ما معجزه است، آیه معرفی میکند. این تعبیر چقدر پرمعنا است. نشانه باید دو صفت داشته باشد یکی اینکه نشان دهد از طرف خدا است و دیگر اینکه کسی که دروغ میگوید نتواند آن را بیاورد. کلمه «اعجاز» فقط به بعد دوم اشاره میکند اما کلمه «آیه» عمیقتر است و میگوید نه تنها دیگران از آوردن این آیات عاجز هستند، بلکه در وجود آنها یک نشانهای از خدا است. ارتباط آیهای داشتن با پدیدهها و از جمله آیات قرآن لحظه لحظه ما را به مبدأ وصل میکند. قرآن خیلی مسائل عادی دنیا را آیه معرفی میکند. مثلا میفرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ». آیه یعنی چه؟ یعنی ارتباط یک چیز را با خدا پیدا کن تا به مبدا عالم وصل شوی.
«تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ»؛ «کتاب» به آن چیزی میگویند که قطعی است. مثلا کسی قرار است کاری را کند، میگویند برایت نوشتند، یعنی قطعی است. در آن زمان همه قرآن نوشته شده نبود و به صورت بخش بخش، آیات را کتابت میکردند. «مبین» یعنی به معنای بیانگر و فاصلهاندازه بین حق و باطل است.
«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»؛ ما قرآن را به زبان عربی نازل کردیم شاید شما تعقل کنید. ما از همین تعبیر «انا انزلنا» متوجه میشویم اصل قضیه در عالم بالاست. درست است آیات بالا هستند، ولی آن کتاب نازل شده و تبدیل به آیاتی در دست ما شده است. کلمه «قرآن» یعنی این آیات خواندنی است.
بعد میفرماید این قرآن به زبان عربی است. برخی فکر میکنند منظور از زبان عربی در برابر زبانهای دیگر است. اگر اینطور بود واقعا لازم بود این حرف در قرآن بیاید؟ خب همه میدانستند زبان قرآن عربی است. پس اینکه اینجا میگوید عربی است، عربی در برابر عجمی است. به کسی که فصیح و درست و مشخص صحبت میکند عربی گفته میشود و به کسی که نادرست و نامفهوم حرف میزند عجمی میگویند. اگر شما بتوانید به خوبی انگلیسی صحبت کنید هم دارید عربی صحبت میکنید. اینکه گفتند زبان اهل بهشت عربی است هم به این معناست یعنی فصیح صحبت میکنند.
انتهای پیام