قالب‌های ذهنی راه تفکر قرآنی ما را بسته است + صوت
کد خبر: 3960615
تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۱
مجتبی حسینی:

قالب‌های ذهنی راه تفکر قرآنی ما را بسته است + صوت

حسینی با تأکید بر اینکه وقتی سوره یوسف را تلاوت می‌کنیم باید خودمان را از قیدهای ذهنی آزاد کنیم تا به جایی که این سوره می‌خواهد ما را ببرد، نزدیک شویم، گفت: سوره یوسف از یک جهت ما را به یک دنیای دیگری می‌برد و تا مادامی که با قالب‌های دنیای خودمان بحث می‌کنیم این حرف‌ها را درک نمی‌کنیم. علتش این است که از اول نخواستیم قالب‌های ذهنی خودمان که جلوی تفکر قرآنی ما را بسته است، کنار بگذاریم.

به گزارش ایکنا، چهارمین جلسه از تفسیر سوره یوسف با سخنرانی سیدمجتبی حسینی شب گذشته، 28 اسفندماه، به صورت مجازی برگزار شد. وی در این جلسه به تفسیر آیه ششم سوره یوسف پرداخت. در ادامه متن جلسه از نظر می‌گذرد؛

«وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ؛ و اين چنين پروردگارت تو را برمى‏‌گزيند و از تعبير خواب‌ها به تو مى‌آموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام مى‌كند، همان گونه كه قبلاً بر پدران تو ابراهيم و اسحاق تمام كرد در حقيقت پروردگار تو داناى حكيم است».

وقتی سوره یوسف را تلاوت می‌کنیم باید خودمان را از قیدهای ذهنی آزاد کنیم تا به جایی که این سوره می‌خواهد ما را ببرد، نزدیک شویم. بسیاری دیگر از سوره‌ها هم همین طور است و هر کدام در یک وادی است. سوره یوسف از یک جهت ما را به یک دنیای دیگری می‌برد و تا مادامی که با قالب‌های دنیای خودمان بحث می‌کنیم این حرف‌ها را درک نمی‌کنیم و به عمقش پی نمی‌بریم یا اینکه نهایتاً می‌گوییم این سوره حرف‌های خوبی زده است.

علتش این است که از اول نخواستیم قالب‌های ذهنی خودمان که جلوی تفکر قرآنی ما را بسته است کنار بگذاریم. شاعر می‌گوید: «تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون/ کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد». وقتی در چنین فضایی باشی می‌خواهی همه قضایا را در همان فضا تحلیل کنی و وقتی با مشکلی روبرو شوی مجبور خواهی شد، دست به توجیه بزنی، ولی ما نیازی به توجیه نداریم. در آن عالم همه چیز سر جای خودش است و اگر من مفسر توجیهاتی می‌آورم برای این است که همه ما در عالم پایین سیر می‌کنیم. اگر بالا برویم می‌بینیم اصلاً قضیه چیز دیگری است و چقدر ما به خودمان ظلم کردیم. خوش به حال کسانی که خودشان را در اختیار قرآن گذاشتند و قرآن آنها را بالا برده است.

در سوره‌های گذشته خداوند متعال مخالفت‌های اقوام مختلف با پیامبران مختلف را بیان فرمود و بعد گفت که اگر خدا بخواهد همه را هدایت می‌کند، ولی در سوره یوسف وارد یک فضای دیگری شد و شروع به بیان داستان زندگی یوسف کرد.

«وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ»؛ «اجتبی» یعنی برگزیدن. در جلسات گذشته یک اتفاقاتی افتاد. گفتیم جناب یوسف یک خوابی دید و پدرش گفت خوابت را به کسی نگو. حالا یعقوب دارد به یوسف می‌گوید خدا اینطوری تو را برمی‌گزیند و بخشی از تأویل احادیث و نه همه آن را به تو می‌آموزد و نعمتش را بر تو تمام می‌کند.

قرآن در یک جاهایی بحث اتمام نعمت کرده است از جمله در آیه ولایت. جالب است در مورد اکمال دین تعبیر «اکمال» به کار رفته است و در مورد اتمام نعمت تعبیر «اتمام» به کار رفته است. اکمال برای جایی است که جنبه بسیطی در کمالات خودش سیر می‌کند مثلا بنده یک خانه‌ای ساختم که همه اجزای آن کامل است و به شما می‌گویم که شما می‌توانید از آن استفاده کنید. بعد مجدد یکسری کمالات به آن اضافه می‌کنم؛ ولی یک وقت خانه می‌سازم، ولی هنوز سقفش را نگذاشتم. بعد که اجزایش کامل می‌شود به شما می‌گویم کار خانه تمام شد. اینجا بحث اتمام هست، ولی اکمال نیست. بنابراین قرآن در مورد دین می‌فرماید دین را کمال دادم. پس این طور نیست بگوید پیش از این دینتان ناتمام بوده است بلکه می‌فرماید دینتان ناقص بوده است.

خداوند در آیه شش سوره یوسف هم به صورت مضارع فرمود خدا می‌خواهد نعمت را بر تو تمام کند همانطور که بر ابراهیم و اسحاق تمام کرد. مگر ابراهیم و اسحاق چکار کرده بودند که نعمت بر آنها تمام شده بود؟ مثلا حکومت تشکیل داده بودند؟ اسحاق و ابراهیم یک ویژگی‌هایی داشتند که چیزهای دیگر در قبال آن یا اصلاً نعمت نیست یا اینکه قابل ذکر نیست. آن ویژگی که خدا به ابراهیم و اسحاق داد چه بود که قرار است به حضرت یوسف بدهد؟ شاید تصور شود منظور از اتمام نعمت این است که یوسف عزیز مصر شد. مگر ابراهیم و اسحاق عزیز مصر شدند؟! باید دید نعمت واقعی چه بوده است.

برخی به اشتباه تصور می‌کنند قرار بوده فرزندان یوسف پیامبر شوند، ولی چون مقابل پدرش از اسب پیاده نشد، پیامبری از نسلش برداشته است. این در حالی است که آیه می‌فرماید: «وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ يَعْقُوبَ» یعنی خدا نعمتش را بر تو و آل یعقوب تمام می‌کند، نه آل یوسف. این نشان می‌دهد اعتقادات ما اشکال دارد. هنوز یوسف به مصر نرفته است، ولی حضرت یعقوب این حرف را به او می‌زند. برخی این تصور غلط را راجع به حضرت علی اکبر هم دارند و می‌گویند اگر ایشان به شهادت نمی‌رسید، به مقام امامت می‌رسید!

باید توجه داشت نعمتی که خدا به ابراهیم و اسحاق داده بود نعمت صراط مستقیم است. در سوره فتح هم می‌خوانیم: «وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا». پس اتمام نعمت مهمترین مثالش همین صراط مستقیم است.

کد
انتهای پیام
captcha