به گزارش ایکنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه تربیتی امام موسی صدر»، ظهر امروز ۱۷ فروردینماه با حضور عبدالله نصری، خسرو باقری، حجتالاسلام محمدرضا زائری و معصومه عبدلی به صورت مجازی برگزار شد.
عبدالله نصری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست اظهار کرد: در مورد فلسفه تعلیم و تربیت باید به چند نکته اشاره کرد که مهمترین آنها ارکان تعلیم و تربیت است که باید آن را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. یکی از این رکنها که اهمیت زیادی دارد، اهداف تعلیم و تربیت است. ما باید آثار امام موسی صدر را بررسی کنیم و ببینیم با توجه به آثار ایشان، چه اهدافی را میتوانیم از آنها استنتاج کنیم. یکی از مسائل قابل بحث این است که امام موسی صدر روی تعقل تأکید دارد و یکی از اهداف تعلیم و تربیت در اندیشه امام موسی صدر، رشد تعقل آدمی است. در اینجا میتوان مباحث زیادی را مطرح کرد که ارتباطی با موضوع بحث ما ندارد.
وی ادامه داد: نکته دوم این است که یکی از اهداف تعلیم و تربیت در نظام اندیشه امام موسی صدر، مسئله احساسات است. اگر بخواهیم نقشی برای احساسات قائل شویم، احساسات را میتوانیم بر مبنای یکی از فیلسوفان معاصر به عنوان احساسات خام و احساسات تعالییافته تفسیر کنیم. امام موسی صدر در نظام فکری خود به مسئله احساسات توجه داشت؛ به ویژه اگر توجه داشته باشید، او درگیر یکسری کارهای عینی و عملی بود. شخصیتی که درگیر مبارزه میشود و جمعی از مبارزین در کنار او قرار گرفتند، با توجه به اینکه در مبارزه هم شور انقلابی و مقاومت اهمیت پیدا میکند و احساسات افراد را تحت تأثیر قرار میدهد؛ کسی که در رأس یک جریانی قرار گرفته است، باید توجه داشته باشد کسانی که زیر دست او قرار گرفتند و او دارد تعلیم و تربیت آنها را بر عهده میگیرد، باید به کنترل احساسات آنها توجه داشته باشد و احساسات خام آنها را به احساسات متعالی تبدیل کند.
نصری تصریح کرد: هدف اساسی دیگر در نظام تعلیم و تربیت امام موسی صدر، مسئله تحول درونی است. این تحول درونی به این معنا است که آدمی را از آنچه هست، به آنچه باید بشود، برساند. در تفکر امام موسی صدر ما این نکته را میبینیم که توجهش به تحول درونی اشخاص بسیار زیاد است. هدف دیگری که در نظام اندیشه امام موسی صدر میتوانیم ببینیم، پرورش خلاقیت است. او چه در نظام فکریش و چه در شیوه رفتاری که داشت، بنایش بر این نبود افرادی که تابع او هستند، از عنصر خلاقیت خارج شوند و افرادی مطیع محض باشند. او نه تنها از نظر تفکر به این مسئله توجه داشت، بلکه در سلوک عملی خودش هم التزام بسیاری داشت. وقتی با افراد مواجه میشود، خلاقیت آنها را رشد دهد، نه اینکه افراد را وابسته به شخصیت خودش قرار دهد.
وی یادآور شد: هدف دیگری که بسیاری از این اهداف را در بر میگیرد، این است که مسئله کمال افراد برای او یک هدف اساسی و مبنایی بوده است و در آثار ایشان هم این نکته را میبینیم که کمال انسان به عنوان یک هدف اساسی مطرح میشود. این امر مبتنی بر تفکر دینی او است. متفکری که اندیشه دینی دارد و هدف خلقت را در ارتباط با خدا مطرح میکند و هدف آفرینش را هم مسئله کمال انسان میداند؛ مهمترین هدفی که برای تعلیم و تربیت قائل میشود، کمال انسان است. امام موسی صدر در مورد کمال انسان هم به دو نکته توجه دارد؛ یک اینکه چه عواملی باعث میشود انسانها به رشد و کمال برسند. مسئله دیگری که اهمیت پیدا میکند، رفع موانع کمال است؛ یعنی باید یک مربی نشان دهد چه عواملی افراد تحت تربیت او را به کمال میرسد و چه موانعی سد راه کمال آنها است. وقتی ما به آثار صدر توجه کنیم، میبینیم هم به عوامل کمال و هم به رفع عوامل کمال توجه فوقالعاده دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تأکید کرد: رکن دیگری که در فلسفه تعلیم و تربیت او مطرح میشود، این است که اساساً معلم و مربی کیست. ما در مسئله تعلیم و تربیت یک مربی و یک متربی داریم. انسانی که مورد تعلیم و تربیت قرار میگیرد، متربی است و کسی که انسان را در مسیر تربیت قرار میدهد، مربی است. او اولاً بر مبنای اعتقادی خودش مربی اصلی را خدا میداند. اگر بناست انسان تحت تربیت مربی الاهی قرار گیرد، باید به عبودیت خدا بپردازد و بر اساس مبانی دینی خودش، مسئله ربوبیت را هم بپذیرد. عنصر دومی که به عنوان مربی باید مطرح کرد، مسئله انبیا و امامان هستند. مسئله نبوت و امامت از اصول عقاید ما تلقی میشود. این مسئله برای امام موسی صدر یک امر انتزاعی محض نیست تا معتقد باشند صرف چنین اعتقادی برای ما کفایت میکند. نه، نبوت برای او امری انضمامی و عینی است؛ چون پیامبران و امامان به عنوان مربیان انسانها تلقی میشوند. همینطور که در قرآن از رسول خدا به عنوان الگو یاد میشود، همه پیامبران الاهی الگو و اسوه عصر و زمان خودشان بودند. لذا ما باید پیامبر و مسئله امامت را به عنوان یک الگو و به عنوان کسانی که مربی انسانها بودند، در نظر بگیریم. هم اندیشه آنها باید الگو قرار گیرد و هم سلوک عملی آنها باید برای ما درسآموز باشد و آن سلوک عملی راه را به ما نشان میدهد.
در ادامه نشست، معصومه عبدلی، کارشناس امور پژوهشی به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: امام موسی صدر طی دو دهه حضور خودش در لبنان اقدامات همهجانبه برای نجات شیعیان از فقر و بیهویتی انجام دادند. برای وحدت فرقهها و ایجاد روحیه وطنپرستی کوشش کردند، برای جلوگیری از گسترش جنگ و خشونت تلاشهای بسیاری انجام دادند، برای جلوگیری از تعرض اسرائیل به لبنان نیروی دفاعی تشکیل دادند. همینطور نظریه گفتوگوی تمدنها را مطرح کردند. این اقدامات از ایشان رهبری موفق ساخته است، به نحوی که با گذشت 43 سال، هنوز چهره ایشان به عنوان چهرهای ملی و میهنی شناخته میشود.
وی افزود: این فعالیتها دو سوال اساسی را مطرح میکند و به آنها پاسخ میدهد: چرا امام موسی صدر ربوده شد و چرا با گذشت 43 سال اندیشه امام موسی صدر از ادبیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و تربیتی ما غایب است. چرایی ربوده شدن ایشان از وضعیت خشونتبار منطقه قابل فهم است. برای ظهور و بروز این خشونت، باید سمبلهای مدارا از بین میرفتند. عدم طرح اندیشه امام موسی صدر در اجتماع هم به شخصیت امام موسی صدر برمیگردد؛ شخصیت خاصی که فراتر از اندیشههای اصولگرایانه مدافع رواداری، پذیرش دیگری است و قرائتی نواندیشانه از دین دارد. نقطهای که در کشور خودمان به آن رسیدیم، ضرورت طرح این اندیشه را نشان میدهد.
وی در ادامه گفت: سوال دیگر این است که چرا باید به موضوع تربیت پرداخت. البته که تربیت نقشی مهم و اصیلی در ساختن جوامع دارد. تربیت، شیوه زندگی انسانها را تعیین میکند. تربیت صرفاً در خانه و مدرسه اتفاق نمیافتد، بلکه تمام مناسبات جامعه و حتی جهانبینی حاکمان در شکلگیری تربیتی جامعه موثر هستند. اساساً تعاملات فردی و اجتماعی انسانها در جامعه حاصل تربیت است و اگر قرار است رفتارهای اجتماعی انسانها تغییر پیدا کند، باید از طریق تربیت باشد. این کتاب کوشیده است برخی مبانی مهم که برای تغییر لازم است را معرفی کند.
یادآور میشود، به تازگی کتاب فلسفه تربیتی امام موسی صدر، نوشته معصومه عبدلی به همت انتشارات علمی و فرهنگی منتشرشده است. این کتاب مشتمل بر چهار فصل است. در فصل اول به مبانی انسانشناسانه امام موسی صدر پرداخته شده و بر دو مبنای شاخص در اندیشه صدر یعنی انسانمحوری و اجتماعمحوری تأکید میشود و ویژگی عملگرایی صدر به نحوی مفصل مورد بحث قرار میگیرد. در فصل دوم، شاخصههای مهم رفتاری صدر یعنی هویتبخشی به شیعیان، همزیستی مسالمتآمیز با دیگران و وحدتطلبی مطرح شده و به روشهای تربیتی صدر در تحقق این ویژگیها اشاره میشود. در فصل سوم به فلسفه تربیتی صدر پرداخته شده و بر اساس آنچه که از مبانی فکری صدر در فصل اول و شاخصهها و روشهای تربیتی او در فصل دوم آمده است، مبانی و اصول و روشهای تربیتی برای نظام تعلیم و تربیت تبیین میشود. در فصل چهارم نیز جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث فوق ارائه میشود.
انتهای پیام