جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی در دوفصلنامه کلام حکمت
کد خبر: 3963609
تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۴۰

جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی در دوفصلنامه کلام حکمت

ششمین شماره از دوفصلنامه کلام حکمت به صاحب امتیازی جامعةالمصطفی(ص) العالمیه منتشر شد.

به گزارش ایکنا، در این شماره از دوفصلنامه کلام حکمت مقالاتی با عناوین «جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی»، «نقد و بررسی حیات برزخی از منظر وهابیت براساس منابع اهل سنت»، ‌«نقد و بررسی دلایل سلفیان جهادی بر کفر حاکم و مردمان سرزمین‌های اسلامی با توجه به کلام اهل سنت»، «اثبات و بررسی امامت خاصه از دیدگاه شهید صدر(ره)»،‌ «بررسی تطبیقی بیعت و نقش آن در تعیین امام از منظر فرق کلامی» و «نقش مراقبه در مواجهه با شیوع بیماریهای مهلک» منتشر شده است.

جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان

در طلیعه نوشتار «جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی» می‌خوانیم: در این پژوهش، سعی شده است جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی مورد تبیین و بررسی قرار گیرد.با توجه به اهمیت مسئله کرامت انسان و جایگاه عقل در این بحث، هدف از این پژوهش، تبیین جایگاه عقل در رسیدن انسان به کرامت ارزشی از دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان برجسته­ترین اندیشمند حکمت متعالیه در عصر حاضر است. بدین منظور، پژوهش حاضر با روش تحلیلی - توصیفی و با رویکردی کلامی – تفسیری و بهره­گیری از آثار علامه طباطبایی و برخی آثار حکمت متعالیه، ابتدا به عقل و رابطه آن با کرامت انسان و سپس مراتب استکمالی عقل نظری و عقل عملی در رسیدن به کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته شده است.

نتیجه این پژوهش نشان می­‌دهد که از دیدگاه علامه طباطبایی، افزون بر اینکه قوه عقل، منشأ کرامت ذاتی انسان است، بالاترین مرتبه کرامت ارزشی انسان، در پرتوی کمال عقل، هم در عرصه عقل نظری و هم در عرصه عقل عملی به دست می­آید؛ کمال عقل نظری، رسیدن به مقام تجرد عقلی و فوق عقلی نفس در مرتبه عقل مستفاد و اتحاد با عقل فعال است و کمال عقل عملی، رسیدن به مقام فنا در فعل و وصف و ذات خداوند است که عالی­ترین مرتبه کرامت انسان است.

حیات برزخی از منظر وهابیت براساس منابع اهل سنت

در طلیعه نوشتار «نقد و بررسی حیات برزخی از منظر وهابیت براساس منابع اهل سنت» آمده است: فرقه وهابیت از دو قرن پیش توسط محمد بن عبدالوهاب به وجود آمد که اکثر آرای آن با اعتقادات مسلمین مخالف است. ریشه اکثر این اختلافات و تضادهای اعتقادی به دو اصل توحید وحیات برزخی باز می‏گردد. مسأله حیات برزخی نه تنها از موارد اختلافات مسلمانان با وهابیت است بلکه در میان خود دانشمندان وهابی نیز در این موضوع اختلافاتی وجود دارد. حاصل مطالعه و بررسی در مورد این مساله آن است که افرادی چون ابن تیمیه و ابن قیم هم حیات برزخی و هم ارتباط عوالم را می­پذیرند، ولی علمای عصر حاضر وهابیت مثل بن باز و البانی حیات را می­پذیرند، اما ارتباط را انکار می­کنند. بنابراین نوعی واپس گرایی اعتقادی در سران جدید وهابیت مشاهده می‏شود. این درحالیست که بسیاری از آیات قرآن کریم و روایات و سیره نبوی دال برحیات برزخی، سماع موتی و ارتباط انسان در برزخ با عالم دنیا و ضد مدعای وهابیت است. ابن تیمیه نیز معتقد به بازگشت روح هنگام سؤال است و این به معنی حیات داشتن اموات بعد از مرگ است.

امامت خاصه از دیدگاه شهید صدر(ره)

در چکیده نوشتار «اثبات و بررسی امامت خاصه از دیدگاه شهید صدر(ره)» آمده است: یکی از مهم‌ترین و چالش برانگیزترین مباحث کلامی مسئله امامت است. استفاده از روشی نوین جهت اثبات آن به عنوان گامی مهم در زمینه اعتقادات اسلامی به شمار می‌آید. شهید صدر در قالب مکتب ذاتی خود، روش استقراء و حساب احتمالات را برای اثبات مسائل کلامی به کار برده است. ایشان برای اثبات اصل امامت بر خلاف اغلب اندیشمندان به تحلیل دینی و نقلی اکتفا نکرده، پا را از روش‌های متداول در اثبات مسائل کلامی فراتر نهاده است. ایشان در مباحث امامت بیشتر از زوایای‌ غیرروایی به موضوع پرداخته و چنان‌که خود در موارد متعددی یادآور شده، در پی تحلیل‌ مسائل امامت به‌گونه‌ای عقلانی و قابل قبول برای کسانی است که نمی‌خواهند فقط از زاویه مباحث روایی به آن بنگرند؛ از این‌رو مباحثی را مطرح کرده که‌ دیگران یا بدان توجه نداشته‌اند یا عده کمی به آن دقت کرده‌اند.

شهید صدر، در رابطه با امامت خاصه و اثبات آن از روش احتمالات استفاده کرده است؛ به این ترتیب که با روش احتمالات به اثبات امامت امام علی(ع) و امامت حضرت مهدی(عج) و برخی از مسائل مربوط به آن پرداخته است. شهید صدر سه احتمال را برای بحث جانشینی بعد از پیامبرصلی الله علیه و آله  مطرح می‌کند؛ احتمال اول غفلت از بحث جانشینی، احتمال دوم واگذاری جانشینی به شورا و احتمال سوم آماده سازی شخصی برای رهبری. شهید صدر با بررسی تمامی احتمالات موجود برای جانشینی (بلاتکلیفی، اصل شورا و تعیین جانشین) این مطلب را اثبات می‌کند که تنها احتمال قابل قبول در بحث جانشینی احتمال سوم و تنها مصداق قابل قبول برای این امر شخص علی بن ابی‌طالب(ع) است.

ایشان در بحث امامت حضرت مهدی (عج) نیز با بررسی امامت در سنین کودکی با آورن مصادیقی از امامت پیامبرصلی الله علیه و آله و امامان در سنین خردسالی و بیان شواهد تاریخی، پذیرش آن توسط مردم را به دلیل وجود تمام شروط امامت در آن مصادیق، می‌داند. دکتر شریعتی از جمله معدود پژوهشگرانی است که به بررسی آثار شهید صدر اهتمام ورزیده؛ اشکالاتی مطرح نموده است. این تحقیق در پی آن است که با تکیه بر تألیفات شهید صدر مسئله امامت را بررسی و به اشکالات دکتر شریعتی که از سوی شهید صدر پاسخ داده شده بپردازد. از این رو ابتدا به اثبات امامت از دیدگاه شهید صدر پرداخته و سپس اشکالات دکتر شریعتی و پاسخ‌های شهید صدر را بررسی می‌نمائیم.

تطبیقی بیعت و نقش آن در تعیین امام از منظر فرق کلامی

نویسنده مقاله «بررسی تطبیقی بیعت و نقش آن در تعیین امام از منظر فرق کلامی» در چکیده نوشتار خود آورده است: در این مقاله با عنوان «بررسی تطبیقی بیعت و نقش آن در تعیین امام از منظر فرق کلامی»، تلاش شده تا با شیوه‌ای توصیفی و تحلیلی، به مسأله بیعت، به عنوان یکی از مهمترین مسائل حوزه‌ی خلافت و امامت، بپردازد. امامیه معتقد به انتصاب  الهی امام از طریق نص می‌باشند، و سایر فرق از قبیل معتزله و اشاعره و ماتریدیه، وجود نص را در باب خلافت انکار نموده و این فرآیند را از طریق بیعت اهل حل و عقد می‌دانند. همچنین از جمله مسائل مورد بحث در این مقاله بیعت و رابطه‌‌ی آن با مشروعیت و مقبولیت حکومت است. بنابر  دیدگاه امامیه مشروعیت حکومت اسلامی ناشی از نص و انتخاب الهی است حال آن که این امر با مشارکت مردمی در تعارض نخواهد بود. در مقابل اشاعره و سایر فرق اهل سنت چون معتزله قائلند که مشروعیت حکومت و لزوم اطاعت از امام ناشی از بیعت است.

انتهای پیام
captcha