به گزارش ایکنا، حجتالاسلام سیدحمید حسینی، استاد دانشگاه علوم حدیث، شب گذشته، 29 فروردین، در نشست «دین و چالشهای اخلاقی جامعه امروز» که به همت انجمن اندیشه و قلم برگزار شد، به طرح بحث در زمینه «اخلاق، وابسته یا بینیاز از دین؟» پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
یکی از چالشهای مهم اخلاقی در دنیای مدرن، فاصله گرفتن جوامع از نگاه دینی و آموزههای وحیانی است که میتوانست به اخلاقیتر شدن جوامع کمک کند، اما رویگردانی از دین و فاصله گرفتن از خداپرستی و تکیه نکردن بر آموزههای فرستادگان خداوند، در مشکلات اخلاقی جوامع تاثیرگذار بوده اما اینکه بگوییم علت بسیاری از بیاخلاقیها و یا برخی از آنها صرفاً فاصله گرفتن از دین و نگاه توحیدی است، اولاً دردی را دوا نمیکند و ثانیاً با اعتراض نسل جدید همراه میشود و میگویند وقتی کشورهای دیندار را با کشورهای غیردینی مقایسه میکنیم، چهبسا میبینیم که برخی از این کشورهای بیدین اخلاقیتر زندگی میکنند و در جوامع دینی، شاهد بیاخلاقیها و مشکلات بیشتری هستیم. حال چطور ادعا میکنید فاصله گرفتن از دین و آموزههای انبیا(ع) باعث چالش در زندگی اخلاقی شده است. در حالی که به مشاهده میبینیم که بسیاری از بیدینان از دینداران اخلاقیتر زندگی میکنند.
برای ریشهیابی این نکته باید یک نگاه دقیقتر و ریشهیابی علمیتری داشته باشیم. دنیای جدید دنیایی پر از بیاخلاقیها و ظلم و ستم است و دنیا نیز به اینها اعتراف دارد. از یکسو هم با این واقعیت روبهرو هستیم که جوامع دینی نیز مشکلات فراوان اخلاقی دارند و باید این دو نکته را در کنار هم دید و این دو نکته باهم ریشهیابی شوند. یکی از عوامل این وضعیت نگاه نادرستی است که در ذهن اقشار تأثیرگذار جامعه بین دین و اخلاق شکل گرفته است؛ یعنی هم بین متدینان رابطه غیرصحیحی در مورد رابطه دین و اخلاق ایجاد شده و هم در جوامع غیردینی.
اشکال از اینجا ناشی میشود که در جوامع دینی، آنچه باعث بسیاری از این بیاخلاقیها میشود این تصوری است که گمان میکنند اخلاق وابسته به دین است. بسیاری از علمای دینی به این تصور که باید ارزشهای اخلاقی را از دین بگیریم معتقد هستند و این نگاه غالب میشود. یکی از عوامل مهم گسترش بیاخلاقی در جوامع دینی، همین نگاه است. در جوامع غیردینی نیز تصور این است که اخلاق کاملاً مستقل از دین است؛ یعنی میگویند با پیشرفتی که به وجود آمده بشر به صورت مستقل میتواند مصلحت خود را تشخیص دهد و نیازی به دین ندارد. اگر هم دینداری را قبول میکنیم آن را در حوزههای دیگری به رسمیت میشناسیم و نه اخلاق و اخلاق باید سکولار باشد و دین، نه حق دارد در اخلاق دخالت کند و نه این دخالت درست است. میگویند ببینید که در جوامع دینی بیاخلاقیها شدیدتر است و بیشتر نزاعها نیز براساس دین دارد انجام میشود.
هردو نگاه یعنی؛ آن نگاهی که اخلاق را وابسته به دین میداند و نگاهی که اخلاق را بینیاز از دین، غلط است و به بیاخلاقیهای دنیای جدید دامن میزند. وقتی که با یک تحلیل منطقی و عقلانی مسئله رابطه دین و اخلاق را بررسی میکنیم، تردیدی نمیماند که اگر اخلاق را وابسته به ادیان کنیم و بگوییم اخلاق انسانی باید ارزشهای خود را از دین بگیرد، با یک دور باطل روبهرو میشویم و نکتهاش هم این است که اگر قرار است ارزشهای اخلاقی را از دین بگیریم، این سؤال مطرح میشود که این ارزشها را از کدام دین بگیریم.
علامه حلی و علمای بزرگ میگویند عقل خودبنیاد و عقل مستقل باید خوب و بد را تشخیص دهد و بر این اساس مدعاهای پیامبری را بررسی کند لذا ابتدا خود ما خوب و بد را تشخیص میدهیم و بعد دین را انتخاب میکنیم و دین است که باید اخلاقی باشد. ما دینی را انتخاب میکنیم که اخلاقی باشد و اخلاق قبل از انتخاب دین است و اخلاق محکزننده مدعیان دین است و زمانی از یک فرد پیروی میکنیم که او را صالح تشخیص دهیم. اگر تشخیص دادیم که دنبال خیانت در امانت است از آن بهبعد، ارتباط خود را با او قطع میکنیم.
پس با یک تحلیل عقلانی میفهمیم که دین نمیتواند ارزشهای اصلی اخلاق را به ما بگوید، بلکه اخلاق باید توسط ما فهم شود و به حکم عقل است که از دین تبعیت میکنیم، برعکس چیزی که این روزها از آن حرف میزنند که عقل ما ناقص است و لذا نیاز به پیامبرانی داریم که راه را نشان دهند اما چون عقل ما کامل است، میتواند راه خود را تشخیص دهد و این عقل تشخیص داده که فرستادگانی از طرف خدا آمدند و عقل به من حکم میکند که از آنها تبعیت کنم. یعنی تبعیت ما از انبیا(ع) به دلیل نقصان عقل ما نیست، بلکه به دلیل کمال عقل ماست. اگر عقل ناقص باشد که خود این تشخیص وجود خدا نیز با یک عقل ناقص به دست آمده و چهبسا اصلا نباید به این دعوت اعتماد کنیم.
در آموزههای قرآن و روایات نیز همین نکته تاکید شده و حتی یک آیه نیست که ما را از تبعیت از عقل بر حذر داشته باشد، بلکه قرآن همواره گفته به عقل خود رجوع کنید و بیش از سیصد بار ما را به عقل و اندیشه دعوت کرده است. حتی به آلودهترین افراد هم نمیگوید عقل شما اسیر هوی و هوس است، پس به عقل خود تکیه نکنید، بلکه میگوید فکر کنید و به همان میزان که میفهمید تکیه کنید و همین که نشانه برحق بودن پیامبر(ص) را یافتید، به همان احترام بگذارید.
باب اولین کتاب کافی احادیثی است که در باب عقل آمده و در آنها نیز مبنای زندگی عقل معرفی شده است. از امام صادق(ع) پرسیدند اینقدر که شما توصیه میکنید که به عقل خود از درست و غلط عمل کنید، یعنی نیازی به انبیا(ع) نداریم؟ پاسخ امام صادق(ع) این است که میگویند بله، به عقل تکیه کنید و به حکم عقل از انبیا(ع) تبعیت کنید و میگوید مدار شما عقل شما باشد. تا میگوییم ارزشهای اخلاقی به دین وابسته نیست، میگویند اگر عقل ما میرسد، پس به دین چه نیازی داریم. راه حل این است که باید با عقل خوب و بد را تشخیص دهیم و باید از این طریق مدعیانی که از جانب خدا میآیند محکزده شوند.
یکی از تعابیر رایج این است که بخشهایی از دین عقلگریز است و این عقل ناقص است، از اینرو به دین نیاز پیدا میکنیم اما این هم غلط است و به عقلی تکیه داریم که همهجا حرف اول و آخر را میزند، چون خود عقل تشخیص میدهد برای این موضوع آگاهی ندارم و سپس میگوید منبعی برای آگاهی در این زمینه هست. چارچوبهایی که برای بهرهگیری از منابع مطمئن آگاهی به وجود میآید نیز با عقل است و پس از تبیین چارچوبها، عقل میگوید چون من دستور میدهم، باید حرف این پیامبر را گوش کنی و اولین و آخرین معیار تشخیص، عقلانی است و اینها نشان میدهد اینکه بگوییم اخلاق وابسته به دین است غلط است. اینکه یک بخش مهم نابسمانیهای اخلاقی ریشه در وابسته دانستن اخلاق به دین است، از این حیث است.
اما آن سمت قضیه که در دنیای معاصر بینیاز دانستن اخلاق از رهنمودهای انبیا(ع) را دارند نیز خود به بیاخلاقیهای فراوانی دامن میزند. وقتی به فلسفه بعثت انبیا(ع) و هدفی که برای آن آمدند دقت کنیم، اینطور است که آنها آمده بودند که خوب و بدهایی که در وجود ما است و میتوانیم آنها را تشخیص دهیم را شکوفا کنند و خواستند کاری کنند و ما را به فطرت و عقل خود بازگردانند.
انبیا(ع) نیامدند خوب و بد را یاد دهند، اما قرآن میگوید انبیا(ع) آمدند تا ما را به چیزی که در فطرت خود داریم برگردانند و اگر بتوانیم هدف درستی که انبیا(ع) تبیین کردند و این خطایی که دچارش شدیم را تشخیص دهیم، رویکرد دنیا به دین عوض میشود، همانطور که رویکرد ما نیز عوض میشود. در اینصورت ما خود را به ظواهری از متون خود را پایبند نمیکنیم، ولو که این برداشتها با فطرت سازگار نباشد. دین برای رشد دادن اخلاق آمده است و عقل و فطرت انسان، خوب و بد را تشخیص میدهد، اما اگر به رهنمودهای انبیا(ع) پاببند باشیم، این تشخیص رشد میکند.
انتهای پیام