سرِّ سحر
کد خبر: 3968262
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۸
از پروا تا پرواز / 18

سرِّ سحر

سحر از ساعت‌های بهشت است و محل جمع ‌شدن خیرات نازل‌ شده خداوند؛ تعبیه‌ای در دل زمان که برکات را جلب می‌کند و به آن زیادت و فزونی می‌بخشد و دوام و تقدس هدیه می‌کند.

سرِّ سحر

در دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان آمده است:

بِسمِ ‌ِاللّهِ الرَّحمنِ الرِّحیم

اَللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَارِه
خدایا! مرا در این ماه به برکت‌های سحرهایش آگاه كن
وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِيَاءِ أَنْوَارِه
و دلم را با روشنایى انوارش روشنی‌بخش
وَ خُذْ بِكُلِّ أَعْضَائِی إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِه
و تمام اعضایم را به پیروى آثارش بگمار
بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین
به نورت اى نوربخش دل‌های عارفان

انتباه: بیدارشدن؛ آگاهی؛ خبردار شدن.

برکت: نموِ زیاد، همراه با استمرار و ثبوت و پایداری و قداست (زیادیِ همیشگیِ مقدس).

بِرکه: جایی است که خیر در آن جمع می‌شود؛ و چون آب، خیر است، به محل جمع شدنش برکه می‌گویند.

برای برکت عواملی گفته‌اند و برای زائل شدنش نیز سبب‌هایی. شکر و تقوا و قرآن و تلاوت آن، عامل برکت است. خیانت و سرقت و خمر و زنا و کلک و قسم و گناهان نیز عامل زائل‎ شدن برکت هستند.

سحر: زمان قبل از سپیده‌دم. پایان سحر، طلوع فجر صادق است.

در این روز، ابتدا از او بیداری و توجه به برکات موجود در سحر را می‌خواهیم که از ساعت‌های بهشت است و محل جمع ‌شدن خیرات نازل‌ شده خداوند؛ تعبیه‌ای در دل زمان که برکات را جلب می‌کند و به آن زیادتی و فزونی می‌بخشد و دوام و تقدس هدیه می‌کند. جایگاهی بهشتی؛ زمان ـ مکانی قدسی؛ بخشی از زمان بهشت در چارچوب مختصات زمین؛ برکه‌ای در زمان؛ برکه زمان؛ زمان برکت؛ برکت و فزونی در زمان! نامش سَحَر! کجاست دانشمندی که رمزش بشکافد؟ تبدیلات زمین ـ پارادایس! تصویر غیب بر شهود و نسبیت در تداخل غیب و شهود! فرزانه‌ای می‌طلبد و همت روشن‌رأیی ...

و مگر در سحر چه می‌گذرد؟ زمین، ساکنانش را که خوابیده‌اند، می‌چرخاند و آرام شانه‌هایشان را تکان می‌دهد و چهره‌هایشان را می‌بوسد و به‌ آرامی به دست‌بوسی آفتاب می‌برد؛ بیداری!

طلوع فجری صادق، ره‌آورد این سحر است؛ نوری در راه است. انگار قلب ما هم باید در این فرصت خسیس قبل از سپیده‌دمان، همراه زمین چرخیده باشد. پس‌ از آن توجه و بیداری و درک آن زمانِ مقدس، اینک نوبت چرخش ماست؛ قلب ما باید به آرامی به دست‌بوسی آفتاب وجود برود و از حوضچه تاریک اکنون به درآید و تن در زیر بارش آفتاب انوار او شستشو دهد.

ذکرِ آن ‌وقت و رویداد بیرونیِ مکرر و پرشکوه، برای توجه قلب ماست به سحر خویشتن خود و این هر دو را تطابق و همراهی رازآلودی است.

پس از طلوع فجر صادق و با بارش باران آفتاب بر زمین، گرمای زندگی همه‌جا را در بر می‌گیرد و پس ‌از آن چرخش قلب و طلوع فجر صادق، درون همه را نیز نوری پاک در بر خواهد گرفت؛ چنان‌که همه اعضای انسان، گرمی زنده ‌بودن را احساس خواهند کرد و زندگی را از سر خواهند گرفت.

اینها همه از نور اوست و توسط نور اوست؛ که نور او روشن است و روشنی‌بخش؛ و در زیر این روشنایی مقدس است که می‌توان راه را پیدا کرد و نشانه‌ها و آثار را پی گرفت (اتباع آثاره) تا به سرمنزل مقصود رسید.

در پایان او را به نام نامی روشنی‌بخش قلب‌های عارفان می‌خوانیم (قسم می‌دهیم). گویی به زبان این قسم از او می‌خواهیم تا با تابش انوار خود بر قلب‌های ما، ما را به معرفتی از جنس عرفان نائل کند؛ معرفتی بر پایه شهودی درونی و باطنی و نه از پشت حجاب و حائل و واسطه‌ها.

 نوشته‌ زنده‌یاد داریوش (مصطفی) اسماعیلی

انتهای پیام
captcha