کد خبر: 3968826
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۹
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س):

مدیریت نفس زیباترین تعبیر برای تقوای الهی است

خزعلی اظهار کرد: گاهی اوقات تقوا را بد معنی می‌کنیم. تقوا به معنای پرهیز و ترس نیست، بلکه تقوا به معنای نگه داشتن و حفظ کردن است؛ یعنی نفس خود را بتوانیم مدیریت کنیم. شاید زیباترین معادلی که بتوان برای تقوا قرار داد، مدیریت نفس است.

انسیه خزعلی

به گزارش خبرنگار ایکنا، انسیه خزعلی، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س)، امشب دوازدهم اردیبهشت‌ماه، در جلسه تفسیر جزء نوزدهم قرآن کریم به ایراد سخنرانی پرداخت. در ادامه متن سخنان وی را می‌خوانید:

امروز بنا داریم آیاتی را مورد بررسی قرار دهیم که از معلمان و انبیاء می‌گویند، چون معلمی شغل انبیاست؛ خداوند انبیاء را به گونه‌ای ترسیم می‌کند که سراسر شور و سرور برای هدایت انسان هستند تا جایی که خداوند به پیامبر می‌فرماید تو داری خود را از بین می‌بری که اینان ایمان بیاورند. در جای دیگری حضرت رسول از قومی که کتاب خدا را مهجور نگه داشتند، شکایت می‌کند؛ یعنی هنوز هم دلش می‌تپد برای اینکه مردم را به سوی علم، آگاهی و حکمت حرکت می‌کنند.

در جزء نوزدهم قرآن کریم عمدتاً به چگونگی برخورد انبیا و همچنین برخورد مشرکین با انبیاء و استدلال‌هایی که آن بزرگواران در برخورد با این افراد داشتند، می‌پردازد. بخشی از سوره فرقان و بخشی از سوره نمل و کل سوره شعرا در جزء نوزدهم قرار دارد. قالبی که در این سوره‌ها وجود دارد، اینگونه است که درگیری‌ها و احتجاجات و استدلال‌هایی را بیان کرده است که پیامبران با مشرکین و کسانی که حاضر نیستند حق را بپذیرند، داشته‌اند. نکته مهمی که در همه آنها وجود دارد، این است که همه انبیاء مردم را به تقوا دعوت می‌کنند.

نکته دیگر این است که می‌گویند ما هیچ مزدی از شما طلب نمی‌کنیم و گمان نکنید که ما برای خودمان می‌خواهیم بازار و دستگاه را بیندازیم و به دنبال منفعتی هستیم، بلکه مزد خود را به خدا سپرده‌ایم. این تقوایی که آنان از آن صحبت می‌کنند، مقدمه‌ای برای فهمیدن و آزاد شدن و از قفل و زنجیر‌ها رها شدن و فکر کردن است. گاهی اوقات تقوا را بد معنی می‌کنیم. تقوا به معنای پرهیز و ترس نیست، بلکه تقوا به معنای نگه داشتن و حفظ کردن است؛ یعنی نفس خود را بتوانیم مدیریت کنیم. شاید زیباترین معادلی که بتوان برای تقوا قرارداد، مدیریت نفس است؛ یعنی حواستان باشد مستکبرین نفس شما را به یغما نبرند و چیزهایی که ارزش شما را ندارد، شما را درگیر نکند، بلکه مدیریت شما در جهت خداوند و تعالی و کمال خود شما باشد.

طبیعتاً در برابر چنین دعوتی، حرکات بسیار هجومی به شکل‌های مختلف از طریق جنگ‌های نرم و سخت علیه پیامبران الهی در جریان بوده است. آنچه که در این سوره آمده را بنده در چهار بخش دسته‌بندی کرده‌ام. یکی از مواردی که در همه مبارزات پیامبران شاهد آن هستیم، این است که شبهه‌افکنی می‌کردند و بسیاری از مواردی که پیامبران آورده بودند را زیر سوال می‌بردند یا تقاضاهایی می‌کردند که معقول نبود و به این طریق می‌خواستند در حقانیت پیامبران شک ایجاد شوند که از جمله آنها این بود که چرا ملائکه نازل نمی‌شوند؟ چرا شما گنج ندارید؟ چرا شما باغ‌های فراوان ندارید؟ چرا اگر به قدرت خدا متصل هستید پس قدرت زیاد ندارید؟ یا به پیامبر اسلام می‌گفتند چرا قرآن یک دفعه بر تو نازل نمی‌شود، بلکه آیه به آیه نازل می‌‌شود.

از سوی دیگر، مشرکان گاهی به مردم می‌گفتند که پیامبر می‌خواهد شما را از سرزمینتان خارج کند و ملکیت اموالتان را از شما بگیرد، چراکه او یک بشر همانند شماست. این شبهات طبیعتاً عده‌ای را مشغول کرده و از نزدیک شدن به پیامبر باز می‌داشت. مرحله دوم که در آیات این جزء از قرآن کریم مشاهده می‌کنیم تحقیر پیامبر است. نگاه حقارت‌آمیز داشتن نسبت به پیامبر و کسانی که از پیامبران پیروی می‌کنند، از شیوه‌های مشرکان بود. مشرکان به مردم می‌گفتند اینها شخص خاصی نیستند، بلکه عده‌ای کم و پراکنده هستند و هیچ چیز از دستشان بر نمی‌آید. پیامبر مردم را به خدای رحمان دعوت می‌کند اما آنها می‌گویند خدای رحمان کیست؟ چرا هرچه شما می‌گویید باید ما تبعیت و برای خدای شما سجده کنیم؟ چرا باید از پیامبری که مانند ما در بازار راه می‌رود و غذا می‌خورد، تبعیت کنیم؟

این الفاظ آنها تحقیر‌آمیز است تا پیامبران از مسیر خود دور شوند؛ برای مثال فرعون به حضرت موسی می‌گوید خدایت را برای من توصیف کن و وقتی حضرت موسی، خدا را توصیف می‌کند، فرعون به اطرافیان خود نگاه می‌کند و با حالت تمسخرآمیز می‌گوید نگاه کنید او چه می‌گوید؟ بنابراین یکی از راه‌ها تحقیر و تمسخر است تا جرئت اظهارنظر را از پیامبران و اطرافیان آنها بگیرند. همچنین گاهی به نقاط ضعفی که ممکن است، در اطرافیان پیامبران وجود داشته باشد، اشاره می‌کنند.

روش دیگر تخریب در سطح وسیع است. در سوره شعرا این موضوع را به وسعت می‌بینیم که از جمله می گویند کار آنها افسانه و خرافات و تهمت به خداوند است. چنین نسبت‌های ناروا به آنها می‌دهند تا پیامبران تخریب شود که از جمله آنها ساحر و مجنون بودن پیامبران است. در مرحله بعد تهدید پیامبران است. در قرآن کریم که سرنوشت بسیاری از پیامبران ذکر شده است، در همه آنها تهدید وجود دارد که از جمله گفته شده اگر این کار را نکنید و اگر تبلیغات خود را ادامه دهید، تبعید یا زندانی یا شکنجه می‌شوید. حتی به افرادی که ایمان می‌آورند می‌گویند که دست و پای شما بریده خواهد شد و به زندان می‌روید.

انسیه خزعلی

خدای متعال در مقابل حرف‌هایی که آنان می‌زنند، استدلال‌هایی می‌آورد، اما اکتفاء به استدلال نمی‌کند، بلکه خدای متعال وزن استدلال‌های ضعیف آنها را نیز ذکر می‌کند و ایرادهای آنها را بیان می‌کند. مثلاً درباره نزول تدریجی قرآن می‌گوید که می‌خواهیم اندک اندک مهر مردم را در دل تو جاری کنیم. درباره اینکه چرا پیامبر از جنس بشر است نیز می‌گوید به این دلیل است که می‌خواهم شرایط مربوطه را درک کند و از جنس آنان باشد و اظهار همدلی با مردم داشته باشد.

در سوره فرقان این مسئله به شکل وسیع‌تری بیان می‌شود و در سوره شعرا نیز این استدلال‌ها بیان شده است و از جمله به مقابله فرعون با حضرت موسی و پیروان ایشان پرداخته شده است. در سوره شعرا مسئله به شکل سازمان‌یافته‌تر دیده شده است. شعرا کسانی بودند که همانند وسایل ارتباط جمعی در آن زمان محسوب می‌شدند و در واقع شبکه‌های اجتماعی و تأثیرگذاری بودند که می‌توانستند مردم را به سمت خاصی سوق دهند، لذا خداوند ضربه کاری به این رسانه وسیع می‌زند و می‌گوید گمراهان به دنبال آنها هستند. خداوند می‌گوید این‌ها در هر وادی وجود دارند و دائماً از این سو به آن سو می‌روند و صداقتی در آنها نیست و حرف‌هایی می زنند که به آن عمل نمی‌کنند و واقع آنها را زیر سوال می‌برد و می‌گوید افراد با ایمان را تخریب می‌کنند.

خداوند می‌گوید که باید این شعر خود را در مسیری استفاده کنید که هدایتگر باشد و دین پیامبر اسلام را ترویج کند. پیامبر نیز می‌فرماید مؤمن کسی است که با دست و زبان و شمشیر خود از دینش دفاع می‌کند، بنابراین اگر هم شعر گفته می‌شود، باید در در راستای دفاع از اسلام و هدایت‌گری باشد. مسئله دیگر در این  سوره، خصوصیات مؤمنین است که از جمله آنها روابط خانوادگی و تقوا پیشگی آنهاست. خدای متعال در قرآن می‌گوید چنین افرادی در مقابل حق تسلیم می‌شوند و از تهدیداتی که فرعون می‌کند، هیچ هراسی ندارد.

این مومنین با تواضع راه می‌روند و ایمان به خدا و غیب دارند، چرا که اگر ایمان به غیب ضعیف شود، نصرت‌های الهی نیز کم خواهد شد. خداوند در آیه 61 و 62 سوره شعرا فرموده است: «فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ قَالَ كَلَّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ؛ چون دو لشکر روبرو شدند اصحاب موسی گفتند: اینک به دست فرعونیان خواهیم افتاد، موسی گفت: هرگز چنین نیست، که خدا با من است و مرا به یقین راهنمایی خواهد کرد» این آیه‌ای است که رهبر معظم انقلاب نیز بارها به آن اشاره کرده و تأکید دارند که باید به نصرت الهی توجه داشته باشیم. از خداوند طلب می‌کنیم به حق عزیز ضربت خورده امروز و همه شهدایی که در مسیر احیای دین، جان و مال و هستی و خانواده خود را در طبق اخلاص گذاشتند، ما را در مسیر هدایت قرار دهد.

انتهای پیام
captcha