به گزارش ایکنا، برنامه درسهایی از قرآن رمضان ۱۴۰۰ با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی سهشنبه، 21 اردیبهشتماه، با موضوع «برزخ، مقدمه حضور در قیامت» از شبکه اول سیما پخش شد. این برنامه، طی ماه رمضان هر شب پخش میشود. در ادامه مشروح این برنامه را میخوانید؛
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه
اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
رمضان 1400 را گفتیم چون بحثها هر روز ماه رمضان هست، بحث معاد را مطرح کنیم که داریم به اواخرش میرسیم؛ دلیل معاد را، نحوه معاد را. حالا این جلسه قبل مربوط به برزخ بود. ادامه جلسه قبل.
بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال قبر از قطعیات است. امام صادق فرمود: «مَنْ أَنْكَرَ ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ فَلَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا»: کسی اگر سه چیز را رد کند، یا یکیاش را، شیعه ما نیست. چه هست؟ معراج، سؤال قبر، شفاعت. (بحارالانوار، ج 18، ص 340)
بله. برزخ یک دورهای است، مثل اینکه یک کسی را میآورند مجرم است میبرندش زندان، یک سازمان قضایی او را احضار میکند، او را مورد بازجویی قرار میدهد، بازپرسی قرار میدهد، پروندهاش را تکمیل میکند، بعد منتظریم که محاکمه بشود و اینها. برزخ برای قیامت مثل سرحمام برای حمام میماند. یک سرحمام است، لباسشان را عوض میکنند، خودشان را آماده میکنند، تا بروند تو، برزخ بین دنیا و آخرت است.
سؤال- از چه سؤال میکنند؟
سؤالهایی هست در روایات اینطور میکنیم. سؤال میکنند تو اصلاً بنده خدا بودی، یا بنده خدا نبودی؟ یک.
سؤال میکنند از پیغمبر، از مکتب، از دین و کتاب. سؤال میکنند پای پرچم چه کسی سینه زدی؟ رهبرت حق بود یا باطل؟ اینها همهاش در روایات است. از عمر سؤال میکنند، از عمر سؤال میکنند که عمرت را چه کردی؟ از درآمد سؤال میکنند، از چه راهی به دست آوردی؟ چه راهی مصرف کردی؟ خب امام سجاد علیه السلام در سخنرانیهایشان میگفت: خودتان را برای پاسخ به این سؤالات آماده کنید. از دوستان سؤال میکنند، با چه کسی رفیق شدی؟ با چه کسی بودی؟
خب گاهی میپرسند بعضی از دوستان و بستگان و همسایگان و همدورههای ما آدمهای نااهلی هستند، یا کارهای خلاف میکنند، ما با اینها رفت و آمد بکنیم یا نکنیم؟ این مربوط به نتیجه است؛ اگر شما در آنها اثر دارید، ولو آنها فاسدند، برو خانهشان، بالاخره با آنها کار بکن، روابط داشته باش که اینها را تغییر بدهی، اگر تو نمیتوانی آنها را تغییر بدهی، آنها در تو اثر میگذارند، نه، ممنوع است، در روایت داریم «لاتُصاحِب» با اینها رفاقت نکن. حتی در بعضی از روایات داریم که سؤالها دلیلش را هم میپرسند، مثلاً میپرسند تو این عقیده را داشتی، استدلالی منطق داشتی که این عقیدهات بود، یا تقلید کردی؟
خب اگر آدمی که مُرده آدمهای خوبی باشند در رحمت خدا هستند، با آن بیانی که در جلسهی قبل گفتیم، زندگی در قالب مثالی، با بدن سبک، همان بدنی که در خواب با آن این طرف و آن طرف میرویم. امیرالمؤمنین به فرزندش نوشت: «الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّيرَان» (بحارالانوار، ج6 ، ص 214) پسرم، قبر یا باغی است از باغهای بهشت، یا درّهای است از گودالهای جهنم.
مسئله دروازه مُردن حساس هست. یک صلواتی بفرستید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
یک خاطرهای که سندش صحیح است بگویم. شهید مظلوم بهشتی را میشناختید. ایشان یک شوهر همشیره داشت، آیتالله حاج آقا مصطفی بهشتی، که پسرش امام جمعه اصفهان بود، امام جمعه موقت بود که پدر دو شهید بود. من با پسر بزرگ ایشان ده، پانزده سال رفیق بودم. چه کسی؟ پسر بزرگ حاج آقا مصطفی بهشتی، که حاج آقا مصطفی بهشتی شوهر همشیره دکتر بهشتی است. از علما و مدرسین اصفهان بود. من هم مریدش بودم.
پسر ایشان که امام جمعه موقت اصفهان بود، روز بیست و یکم ماه رمضان هم ترور شد، یعنی رفتند، همان سالهای اول و دوم انقلاب بود، رفتند در خانهی ایشان را زدند اصفهان، حاج آقا حسن یعنی شهید محراب به اصطلاح، به من میگفت که من ساعتهای آخر عمر بابام در اتاق بالای سر آقام بودم، دیدم نفسها دیگر تک تک نفس میکشد، خب کاری دستم نبود، دعا و قرآن، دیدیم نه، نفس آخر را کشید. تمام شد. یک مقداری منقلب و گریه و قرآن و یک پارچهای رویش کشیدم، در اتاق با پدرم تنها بودم، کسی را هم از خواب بیدار نکردم، گفتم: صبح بهشون میگویم. منتها نوشتم، مثلاً چه شبی است، دوشنبه، دو بعد نصف شب، دو و بیست دقیقه بعد نصف شب. میگفت: این را نوشتم گذاشتم در جیبم. خب چون از علمای اصفهان بود، آنجا مرحوم حاج آقا رحیم ارباب که از علمای درجه یک اصفهان و ایران بود، جای او نماز جمعه میخواند، پدر، پسرش هم که امام جمعه انقلاب بود، تشییع جنازه مهمی اصفهان شد، کفن و مراسم و مدتی گذشت. آقازادهاش که شهید شد، روز بیست و یکم ماه رمضان هم شهید شد، روز بیست و یکم، دهان روزه، همراه با بچه سه چهار ساله. میگفت که: بعد از اینکه مراسم تمام شد، یک جوان مرا دید، گفت: شما حاج آقا حسن بهشتیاید؟ گفتم: بله، پسر حاج آقا مصطفی؟ گفتم: بله، گفت: پدر شما، یک همچین شبی و یک همچین ساعتی و یک همچین دقیقهای مُرد. مچش را گرفتم که شما چه کسی هستی؟ در اتاق احدی نبود. گفت: حالا بفرمایید. گفت: خب تو بگو. گفت: من یک آدم معمولی هستم، خواب دیدم رفتم مشهد زیارت کنم، تا وارد حرم شدم، دیدم امام رضا از حرم بیرون میآید، گفتم: آقا ما میآییم زیارت شما، کجا تشریف میبرید؟ گفت: هر کس با اخلاص مرا زیارت کند، لحظه قبرش، لحظه جان دادن کندنش من میروم بازدیدش. حاج آقا مصطفی بهشتی از علمای اصفهان است، الآن دقیقه آخر عمرش است، باش من میروم و برمیگردم. این جوان میگوید من نمیدانم حاج آقا مصطفی بهشتی، از خواب پریدم و لامپ را روشن کردم و ساعت را دیدم و نوشتم. دوشنبه، دو و بیست و هفت دقیقه مثلاً بعد نصف شب. حاج آقا حسن که شهید شب بیست و یکم هست به من میگفت: وقتی که نوشته این جوان را دیدم، گفتم: پس وایستا من یک نوشته جیبم هست، آن را هم بیاورم. من هم نوشته خودم را بیرون آوردم، او هم نوشتهاش را آورد، دو تا نوشتهها را پهلوی هم گذاشتیم، دیدیم دقیقِ دقیق است. این که امام رضا فرمود که اگر با اخلاص بیایی زیارت، من لحظه مرگ بازدید میآیم، این حدیثش بود. اما تجربهاش آن هم تجربهای که توسط عالم و مجتهد و عادل و با این سلسله سند نورانی غافل نباشیم.
یاران برزخی. روایات داریم خیلی کارها مجسم میشود، مثلاً نماز به صورت زیبایی، زکات به صورت زیبایی، احسان به پدر و مادر به صورت زیبایی، علاقههای قلبی، روابط سیاسی. اینها همه به صورتهای زیبایی بعد از برزخ همراه انسان هستند.
در برزخ عذاب هست. گوشهای از عوامل برزخ.
یک- کسی نماز را سبک بشمارد. درباره نماز سه تا تعبیر داریم: «إستخفّ بالصّلاة»، «إستخفّ» یعنی خفیف شمرد. «إستخفّ بالصّلاة» نماز را سبک شمرد. یکی «أهان بالصلاة» نماز را اهانت کرد. یکی «ضیّع الصلاة»، «أضاعوا الصلاة» ضایع کرد. «أضاعوا»، «استخفّوا» این تعبیرات آمده است. کسی نماز را سبک بشمارد، برزخش مشکل پیدا میکند. دو- ضعفا را یاری نکند، میداند فلانی ضعیف است، بیخیال است، بیخیال است. خیلی اسلام راجع به گرسنهها حرف دارد، گرسنهها، برهنهها، فقرا.
سه- غیبت. روایت داریم که یک سوم عذاب قبر به خاطر غیبت است. راحت حرف نزن، بگو بعضیهایشان، بعضیها را دیدم، چرا میگویی فلانی، اسم فلانی را میگویی غیبت است، منتها یک بعضی هم نگو که بفهمند که چه کسی است، مثلاً بگوحالا من اسم نمیبرم ولی همان شیخ کاشونیِ که پایِ تخت سیاهِ شبِ جمعه میایستد، خب من هستم دیگر! اینطور نیست که بگویی حالا قرائتی نگفتم، قرائتی نگفتی، ولی وقتی گفتی یک شیخ کاشونیِ قد بلندِ پای تخته سیاهِ شبهای جمعه، یعنی من دیگر. بعضی ها میگویند که اسم که نبردم، اسم نبردی ولی به حضرت عباس همه فهمیدند.
چهار- سخنچینی. یک چیزی را شنیدم، چرا نقل میکنی، نگو، نگو.
پنج- بیپروایی در نجس و پاکی.
شش- نافرمانی و کنارهگیری از خانواده، چه زن از شوهرش فاصله بگیرد، چه شوهر از خانمش فاصله بگیرد. فاصله از هر دو عذاب قبر است.
- اینها عوامل عذاب قبر است.
- عوامل رفاه قبر چه هست؟
یک- شهادت در راه خداست که میگوید: «وَ لَا تحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون» (بقره/ 169). آیه قرآن است. کسانی که در راه خدا شهید شدهاند، در دنیای برزخ زندگی برزخی دارند، و «يُرْزَقُون» فَرِحِينَ» (بقره/ 169 و 170) گفت و شنید شاد دارند. «بِمَا ءَاتَاهُمُ اللَّهُ» (بقره/ 170)، «يَسْتَبْشِرُونَ» (بقره/ 170) خبر میدهند که چند روز دیگر فلانی به ما ملحق میشود، هم زنده هستند، زنده هستند یعنی واقعاً زنده هستند، نه اینطور که سعدی میگوید:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز / مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
نمیخواهد بگوید که نامش زنده است. نامش زنده که شما اگر بروید، رهبر کمونیستها هم مجسمهاش هست، مجسمهی مائو هست، خیابان به اسمش میکنند. مراد از «أحیاء»، حیات واقعی است، نه حیاتی که نامش به نکویی زنده هست. مسئله شهادت.
دو- تبلیغ دین. ما پنج رقم آدم داریم، بد نیست این را شما مربی هستید گوش بدهید. آدمهای توتی، مثل توت شیرین، آدمهای اناری، آدمهای گُلی، نارگیلی، گردویی.
یک سری آدمها مثل توت شیرین هستند. توت شیرین خاصیتش این است که تا تکانش دادی، توتهایش میریزد. همهی مردم توتاند؟ نه، خیلیها هر چه میگویی قد قامت الصلوة مسجد نمیآیند. مثلاً انار، انار را تکانش بدهی، انارش نمیریزد، باید دانه به دانه چید. پس یک عده مردم با قد قامت الصلوة به مسجد میآیند، اینها مثل توت شیرین، اینها با تکان میریزند، اما یک عده مثل انارند، حلالزادهاند اما با قد قامت الصلوة به مسجد نمیآیند، باید دانه دانه چید. بعضیها را میروی دانه به دانه بچینی، مثل گل تیغ دارد، بعضیها دست به آن نمیرسد، مثل نارگیل. حالا رفتی بالا دورش تار است، تار را پس کردی، پوستش سفت است، پوستش را کنار زدی، باز سفت است. بله زحمت دارد، ولی اگر حوصله کنی، قلب سفیدی دارد، مواد قندی دارد، نارگیلیاند. توتی، اناری، گُلی، نارگیلی. یک عده هم مثل گردو هستند، گردو پشت برگها قایم میشود، چوب توی سرش هم میزنی، پایین نمیآید، چوب توی سرش هم بزنی، پایین نمیآید. ما نمیتوانیم به همهی مردم بگوییم قد قامت الصلوة، هر که آمد آمد، هر که نیامد به دَرَک، اِه. هر کسی یک راهی دارد، هر کسی را باید یک جوری دعوت کرد. شما وقتی گرد گچ روی آستینت مینشیند، با سیلی بلندش میکنی، اما دودهام بنشیند، اینطور عمل میکنی؟ دوده اگر نشست همچین کنی، دوده به پارچه فرو میرود، دستت هم سیاه میشود. هر کسی را باید یک کسی با او صحبت کند، با یک لحنی، هر کسی یک جوری است. شما یک الله اکبر میخواهی بگویی پنج تا موسیقی دارد. شب بیست و دو بهمن است، الله اکبر. راهپیمایی است: الله اکبر. نماز است، الله اکبر. شما در نماز نمیگویی: الله اکبر. نماز الله اکبرش فرق میکند. تعجب کردی: الله اکبر. الله اکبر، تعجب است. مکبّر مسجد است: سمع الله لمن حمده الله اکبر. یعنی یک الله اکبر را هر جایی یک جوری میخواهند بگویند.
گاهی حرفها از یک کسی خوب است، از یک کس دیگری بد است. آیت الله بهجت اگر به یک دختر بگوید: عزیزم، همه فامیل خوشحال میشوند. یک طلبهی جوان به یک دختر بگوید: عزیزم، دادگاه ویژهی روحانیت او را میگیرد. عزیزم، عزیزم است، چه کسی بگوید؟ چه زمانی؟ چه مکانی؟ با چه سابقهای؟
تبلیع دین. افرادی هستند شبهه دارند، نه حرامزاده هستند، نه لجبازند، واقعاً برای او شبهه دارد، وقتی شبهه دارد، باید رفع شبهه کرد. یک اسلامشناسی بگوییم: آقا دختر من، پسر من چهار تا سؤال دارد، جواب بده. نگذارید بچهها در این دنیای اینترنت و ماهواره و فضای مجازی و حقیقی و عملکرد بعضی از مسئولین، عملکرد خود ما، قولهایی که دادیم و عمل نکردیم، کارهایی که باید بکنیم و کم کردیم، اینها را تبلیغ.
در حدیثی داریم که حضرت فرمود: سختترین شبها، شب اول قبر است و بهترین کار این است که پول بدهیم، صدقه بدهیم ثوابش برای آن مرحوم باشد. بعضیها به جای آنکه پول بدهند، نماز وحشت، نماز لیلة الدفن میخوانند. دو رکعت نماز، إنا أنزلناه و آیت الکرسی دارد. نماز إنا أنزلناه، بعد از صدقه هست، اول خدمتی که میخواهید به مرده بکنید، یک پولی بدهید، به خصوص اگر بدهکار واجب است، دین و بدهی به مردم دارد، خمس و سهم امام بدهکار است، این اصلش کمک به اینهاست.
حدیث داریم کسی را در برزخ عذاب میکنند، کسی را در برزخ عذاب میکنند، بعد این عذاب برداشته میشود به خاطر اینکه میگویند که این پسری داشت، جادهای را آسفالت کرد، مشکل مردم را حل کرد، یتیمی را پذیرایی کرد، به خاطر اعمال پسر، عرض کنم که حالا. این برزخ است.
کافی است. من نه بلد هستم همهی حدیثهایش را، و نه تلویزیون بیش از این ظرفیت دارد، باید مراعات همه را کرد. ولی چون بحث معاد بود، نمیتوانستیم بحث معاد را بگوییم، از پل هوایی برویم در قیامت. نه مسیرمان، مسیر همین قبر و برزخ و اینهاست که باید مواظب باشیم. اینها حقیقتی است چه ما گوش بدهیم، چه ندهیم اینها حقیقتهایی هست که هست.
یک دعا میکنم آمین بگویید:
خدایا به آبروی آنهایی که تو را شناختند و به تو عشق ورزیدند و اطاعت کردند، قیامت را روز روسفیدی ما قرار بده.
برزخ را روز رفاه ما قرار بده.
غفلتهای گذشته ما را جبران بفرما.
اگر ایمان به معاد و حساب و کتاب باشد، اینقدر فساد و جرم و جنایت در مملکت نمیشود، کسی گناه میکند که غافل بشود. یک کسی میگفت هواپیما به این بزرگی را چهطور میدزدند؟ گفت: تا زمین هست بزرگ هست، نمیشود دزدید، صبر میکنند برود در آسمان، آنجا هواپیما که کوچک شد، می دزدنش. اگر ما یاد قیامت باشیم اینقدر فساد نمیکنیم، ما غافل که شدیم، وقتی غافل شدیم، قیامت را پشت سر انداختیم، توجهمان به زر و زور و تزویر و پول و مقام و پست و اینها شد، از قیامت که غافل شدیم، دست به این اختلاسها میزنیم، نمیشود کسی ایمان به قیامت داشته باشد، اینقدر جنایت کند. خداوند در قرآن به کمفروشها میگوید: چرا کمفروشی میکنید؟ «أَ لَا يَظُن» (مطففین/ 4) گمان نمیکنید: «أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ * لِيَوْمٍ عَظِيم» (مطففین/ 4 و 5) نمیدانید در روز قیامت باید جواب بدهید؟! یعنی وقتی میخواهد بگوید که کمفروشی نکن، میگوید: چون یادت رفته قیامت هست، کمفروشی میکنی، اگر قیامت را یادت باشد، کم فروشی نمیکنی. در همهی مسائل ما اگر توجه به سؤال و جواب و مسئولیت داشته باشیم، گناه نمیکنیم.
«و السلام علیکم و رحمة الله»
انتهای پیام