به گزارش ایکنا، برنامه درسهایی از قرآن رمضان ۱۴۰۰ با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی دوشنبه، 13 اردیبهشتماه، با موضوع «قیامت، روز قطع وابستگیها» از شبکه اول سیما پخش شد. این برنامه، طی ماه رمضان هر شب پخش میشود. در ادامه مشروح این برنامه را میخوانید؛
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه
اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
در این رمضان 1400 را امسال ما گفتیم راجع به معاد صحبت کنیم. عزیزان در آستانه شب قدر بحثها را گوش میدهند. موضوع معادمان رسیدیم به این جا به طور طبیعی که در قیامت واسطهها همه گسسته میشود. مثلاً رشوه، هدیه، غرامت در کار نیست. قرآن میفرماید: «لَا يُؤْخَذُ مِنها عَدْلٌ» (بقره/ 48)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«لَا يُؤْخَذُ مِنها عَدْلٌ» (بقره/ 48)
گسستن وسایل. همه وسایل گسسته میشود. رشوه خبری نیست. پارتی خبری نیست. عذرخواهی خبری نیست. وابستگی خبری نیست. حیله و نیرنگ خبری نیست. بازخرید خبری نیست. هر کسی هست در گور خودش جواب خودش را بدهد. حالا آیات:
رشوه خبری نیست: «لَا يُؤْخَذُ مِنها عَدْلٌ» (بقره/ 48). «عَدل» تعادل، بگوییم این عوض آن. این را جای آن، خبری نیست.
پارتیبازی: «لَا يُقْبَلُ مِنها شَفَاعَةٌ» (بقره/ 48). واسطهگری خبری نیست. البته شفاعت برای بعضی، شفاعت قیامت مربوط به عملکرد شماهاست، اگر اینجا پیروشان بودی، آنجا هم شفاعتت را میکنند.
شفاعت خبری نیست، «إِلَّا لِمَنِ ارْتَضىَ» (انبیاء/ 28). یعنی باید افراد در راه باشند. یک دستگیرهای باید داشته باشیم. توسّل حق است، شفاعت حق است، منتها خودشان گفتهاند این شفاعت باید خودت هم مایه داشته باشی.
پارتیبازی: «لَا يُقْبَلُ مِنها شَفَاعَةٌ» (بقره/ 48)
عذرخواهی: «لا يَنفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَعْذِرَتُهُم» (روم/ 57). «لا يَنفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ» افرادی که ظالمند، «لا يَنفَعُ»، چه چی «لا يَنفَعُ»؟ معذرتخواهی فایده ندارد.
اصلاً یک آیه دیگر داریم که میگوید اصلاً اجازه به او داده نمیشود که معذرت کند: «و لَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُون» (مرسلات/ 36). او یک آیه دیگر است. «لَا يُؤْذَنُ لَهُمْ» اجازهی عذرخواهی به او نمیدهند.
برای بعضی ممکن است اجازه ندهند، اصلاً نگذارند حرف بزند. بعضیها که حرف میزند میگویند: بله، حرف بزن، ولی سودی ندارد. قهراً هر دویش یکی است.
پیوستگیها. قرآن یک آیه دارد میگوید: «وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَاب» (بقره/ 166). تمام اسباب «تَقَطَّعَتْ» قطع میشود، انسان به هیچ جا وصل نیست. پناه بر خدا.
اینها حقایق قرآنی است. اگر شب قدر ما به اینها فکر نکنیم، کِی باید فکر کنیم؟ دائما که ما فکرمان صرف مسائل دیگر است. بالاخره «لَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُون» (مرسلات/ 36).
حیله و نیرنگ نمیشود. در دنیا ارز میبرنند، ارز میآورند. هزار و یک رقم حیله میشود به کار برد. آنجا هیچ حیلهای نیست. حیله نیست، آیهاش کدام است؟ می گوید: «یَومَ لَا يُغْنىِ عَنهُمْ كَيْدُهُم» (طور/ 46). «کید» یعنی حیله. تدبیر نجاتت نمیدهد. یعنی عقل به جایی نمیرسد، هیچ تدبیری نمیشود کرد.
میشود بازخرید کرد؟ یک چیزی بدهیم این را آزادش کنیم؟ آیه بازخرید این است: «لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُواْ بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ» (مائده/ 36)
«لَهُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا» یعنی تمام بودجهی کرهی زمین. «ما فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا وَ مِثْلَهُ مَعَهُ» دو برابرش کن. روی کره زمین چه قدر ثروت است؟ همه ثروت را بگیر، به علاوه دو، دو برابرش کن. خب میخواهی چه کنی؟ «لِيَفْتَدُوا» فدیه، بازخرید. میگوید: «تُقُبِّلَ مِنْهُمْ» قبول نمیشود.
اولادها چی؟ میگوید: «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُون» (شعراء/ 88). اولاد کارآیی ندارد، ثروت کارآیی ندارد.
فامیلها چی؟ پدر و پسر، «لَا يَجزِى وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَ لَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئاً» (لقمان/ 33)
«لَا يَجزِى وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ» پدر پسرش را نمیتواند نجات بدهد: «وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ». دیگر چه: «وَ لَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئاً» پسر هم نمیتواند کمک پدرش کند. نه پدر کمک پسر، نه پسر کمک پدر. اینها راست هست هان. نه پدر میتواند بچه را نجات بدهد، نه بچه میتواند پدر را نجات بدهد.
خب فامیلها چی؟ «لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُم وَ لَا أَوْلَادُكُمْ» (ممتحنه/ 3)
نسبتها چی؟: «فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ» (مؤمنون/ 101).
یک همچین روزی داریم. چانه هم نباید زد. یک آیه داریم که همه میمیرند: «كلُّ شَىءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» (قصص/ 88) همه میمیرند. بعد یک آیه دیگر میگوید: ای پیغمبر تو هم میمیری: «إِنَّكَ مَيِّتٌ» (زمر/ 30) این یعنی چه؟ این یعنی چه؟ «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُم مَّيِّتُون» (زمر/ 30) خب وقتی میگوید: همه میمیرند، حالا بگوییم همه میمیرند، پیغمبر هم مگر میشود بمیرد؟ پیغمبر اشرف مخلوقات است، میگوید: «إِنَّكَ مَيِّتٌ»؟ بله، تو پیغمبر هم باید از دنیا بروی، «وَ إِنَّهُم مَّيِّتُون».
با «إنَّ» هم گفته، «إِنَّكَ»، «إنَّهم» حالا چه کسی آماده هست؟ این وزر و وبال را باید چه کرد؟ بدهی به خیانتهایی که به خودمان کردیم، ظلمهایی که به خودمان کردیم، به بچهمان کردیم، چه ظلمهایی کردیم که نفهمیدیم، اوه اوه اوه. چهقدر در رانندگی افرادی را ترساندیم و از این ترس خوشی کردیم، یعنی پشت فرمان بوق میزنیم، یک نفر جلوی ماشین میپرد بالا، من پشت فرمان قَه قَه میخندم، یعنی لذت میبریم که یک مسلمان را ترساندیم.
یادمان رفته که حدیث داریم: «من أخافِ مُؤمِناً» کسی که یک مؤمنی را بترساند، خدا روز قیامت او را میترساند. (نهجالفصاحة، ص 762) اینها حسابهای قیامت است. امامان ما ظاهراً امام سجاد در ابوحمزه ثمالی میگوید که: «وَ مِنْ أَيْدِى الْخُصَماءِ غَداً مَنْ يُخَلِّصُنِى» روز قیامت طلبکارها دور مرا بگیرند، چه کسی میخواهد مرا نجات بدهد. مال او را خوردم، کمفروشی کردم، کلاه سر او گذاشتم، آبروی او را ریختم، او را ضایعش کردم. ماشین را تند راندیم، آب گِل ریخت روی مردم، خندیدیم. ناودان خانهمان به جایی که عمودی باشد، افقی بود، آب گل سر مردم ریخت. برفها را ریختم در کوچه، یخ بست، افراد افتادند.
خب به هر حال هنوز دیر نشده، ممکن است سال دیگر نباشیم، ده سال دیگر نباشیم، بیست سال دیگر نباشیم، شاید فردا نباشیم، نمیدانم، ولی حالا که هستیم، یک شب قدر جلو است، خب استفاده کن. شب قدر ما مهمان خدا هستیم. امام وقتی وارد مسجد میشود، میگوید: «الهی هذا بَیتُک» اینجا خانه تو است، «و أنا ضَیفُک» و من هم مهمان تو هستم. شب قدر مهمانیم. اگر خدا نخواسته باشد که ما را ببخشد که نمیگوید که: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهر» (قدر/ 3). چرا خدا یک شب را به اندازه هشتاد و چهار سال؟ شب قدر بهتر از هزار ماه است. هزار ماه هشتاد و خوردهای سال است. اگر خدا این رقم یک. نفس کشیدن را گفته سبحان الله است. چهقدر ارزان حساب کنم؟
عظمت شب قدر چیست؟ عظمت شب قدر، قرآن است. «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْر» (قدر/ 1). ما شب قدر قرآن را به تو دادیم، این پیدا هست که مهمترین شهیدها، مهمترین شهید را داریم. اول شهید در عالم هستی، امیرالمؤمنین است از نظر مقام. غیر از پیغمبر هیچ کس بالاتر از امیرالمؤمنین نیست. امیرالمؤمنین جان پیغمبر است، هم او گفت: جانم، هم او گفت: جانم. وقتی ریختند خانهی پیغمبر حضرت را بکُشند، امیرالمؤمنین گفت: من جایت میخوابم، جان علی پیشمرگ تو، تو جان من باش، جانم فدای تو، من جای تو میخوابم. وقتی هم بنا شد پیغمبر نفرین کند به مخالفین، مخالفین هم به او نفرین کنند، ببینند کدام نفرین گیرا میشود، گفتند: جانمان را بیاوریم، آن وقت حضرت علی را آورد. هر دو گفتند جان. او گفت: جان من فدای تو. او هم گفت: تو جان منی. الآن هم که بروید نجف، خدا قسمت همه کند، یا الله، از همین جا سلام کنیم: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین، السلام علیک و رحمة الله و برکاته». در ایوان طلا که میایستی، میخواهی وارد حرم بشوی، اذن دخول است، اجازه ورود، در اجازه ورود میگوییم: «السلام علیک أیّها النّبی». اِه اینجا ایوان نجف است، قبر آقا امیرالمؤمنین است، میگوید نه، به امیرالمؤمنین سلام نه، به پیغمبر سلام کن. بعد میگوید: ما شهادت میدهم که تو در مدینه دفن شدی. اِه، من آمدم نجف، ولی سلام به مدینه میکنم. این یعنی چه؟ یعنی جان پیغمبر علی است و علی جان پیغمبر است. او گفت: جان من فدای تو، در رختخواب میخوابم به جای تو، او هم گفت: تو جان منی. وقتی میخواستند بروند نفرین کنند، گفتند: تو جانت را بیاور، علی را بردند. « نِسَاءَنَا» (آل عمران/ 61) فاطمه را بردند. «و أَبْنَاءَنَا» (آل عمران/ 61) حسن و حسین را بردند. صلوات الله علیهم.
«إِنَّكَ مَيِّتٌ» (زمر/ 30). در خدا گاهی شک میکنند ولی البته در خدا هم نباید شک کرد، هر کس درباره خدا شک کرد، فوری به خودش نگاه کند. یک کسی آمد پهلوی من، گفت: گاهی من درباره خدا شک میکنم؟ گفتم: چرا؟ گفت: شک میکنم. گفتم: هر وقت شک کردی، به خودت نگاه کن، درباره خدا شک کنی، خب به خودم نگاه کنم. درباره خودت هم شک کردی؟ نه، خودم دیگر هستم. اگر تو هستی باید خدا باشد. چهطور؟ چون خودت، خودت را نساختی. اگر خودت، خودت را میساختی، یک جور میساختی پیر نشوی، مریض نشوی، تیزهوش باشی.
پس من هستم یک، خودم هم خودم را نساختم دو، هر دستی در ساختن من به کار رفته آن دست، دست خداست، ولو نمیدانم، نمیشناسم، او را نمیشناسم ولی من میدانم زنگ در خانه بالا است، الآن هم یک کسی زنگ را زده، نمیدانم کی هست ولی هر کس بود یک آدم بود، نمیشود گفت تصادفی هستیم. هر وقت درباره خدا شک کردید، بگویید پس درباره خدا شک دارم، درباره خودم که شک ندارم: من هستم یک، خودم هم خودم را نساختم دو، هر دستی مرا ساخته خداست. ولی هر کس درباره خدا هم شک کند، هیچ کس نگفته نخیر، ما نمیمیریم. ما نمیمیریم نیست.
خب از همه هم سؤال میکنند. ریز و درشت هم سؤال میکنند. «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ» (زلزله/ 7 و 8) وزن یک ذره را میبیند، یعنی خوب حساب میکشند.
سؤال از هر حالت. یک آیه در قرآن داریم که میگوید: «إِن تُبْدُواْ مَا فىِ أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ» (بقره/ 284) «تُبْدُواْ ... أَوْ تُخْفُوهُ» چه علنی کار بکنی، چه مخفی. «يُحَاسِبْكُم بِهِ الله» (بقره/ 284) یعنی کارهای قلبی را هم خدا حساب میکند: «إِن تُبْدُواْ مَا فىِ أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ الله» (بقره/ 284)
یک آیه داریم قرآن میگوید که: «وَ بَدَا لَهُمْ» (جاثیه/ 33) یعنی یک چیزی روز قیامت کشف میشود که برای انسان میگوید که این «بَدَا»، یعنی لو رفت. چی چی لو رفت؟ آنهایی که مخفی کردم، چیزهایی که حاضر نبودم پدر و مادرم بفهمند، لو رفت. «وَ بَدَا لَهُمْ سَيِّئاتُ مَا عَمِلُواْ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتَهزِءُون» (جاثیه/ 33). این «بَدَا لَهُمْ» معنایش این است که پرده کنار رفت، میگوییم اِ، بله. همه چیزی هست. خوشی نکنی یک نفر را گول زدی. خوشی نکن یک کلاهبرداری کردی. خوشی نکن نفهمید. آخر ما گاهی وقتها گناه که میکنیم، خوشی هم میکنیم. حدیث داریم «مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضَاحِكٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ بَاكٍ» (وسائل الشيعة، ج 15، ص 338) گناه کردی و خندیدی، خندهاش بد است، آخه یک وقتی یک کسی میزند به شما، یک نفر هم دفاع میکند یا عصبانی میشود، یک نفر دارد به شما میزند، شما بایستی به او بخندی. این خنده او را میسوزاند. حدیث داریم کسی که در حال گناه بخندد، خندیدیم، یعنی لذت بردیم، این پسر را گول زدیم، این دختر را گول زدیم، آن مشتری را کلاه از سرش برداشتیم، آنجا امضای جعلی کردیم. ایمان به معاد کم شده که این همه به اینجا کشیده شدیم.
یا علی. میخواهی چه کنی؟ امیرالمؤمنین که شب بیست و یکم که شب شهادتش است، در دعای کمیل چند تا عبارت دارد، میگوید: «مُعْتَذِراً» عذرخواهی میکند، «مُذْعِناً» اذغان دارم، قبول دارم بد هستم. بگذارید اول با انگشتم بشمرم:
«مُعْتَذِرا،ً نادِماً، مُنْكَسِرا،ً مُسْتَقِيلاً، مُسْتَغْفِراً، مُنِيباً، مُقِرّاً، مُذْعِناً، مُعْتَرِفاً» نُه تا جمله هست، با نُه تا عبارت، یعنی نُه تا زاویه دارد. «مُعْتَذِرا،ً نادِماً، مُنْكَسِرا»، «مُنْكَسِر» یعنی خودم را شکستم، خودم را باختم، «مُسْتَغْفِراً» استغفار میکنم. امیرالمؤمنین معصوم با نُه تعبیر عذرخواهی میکند. ما نباید یک بار با یک زبان عذرخواهی کنیم؟ او که معصوم بود، با نُه زبان عذرخواهی میکند. قیامت هست این حرفها. ما غافلین باشد، غافل باشیم.
از چه سؤال میکنند: «إِن تُخْفُواْ مَا فىِ صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ» (آل عمران/ 29). مخفی باشد، علنی باشد. در همین دنیا هم بعضیها مشتشان باز میشود. کسی رفت خانهی کسی مهمانی، یک ساعت قشنگی روی طاقچه بود. این مهمان یک نگاهی به ساعت کرد، وسوسه شد. ساعت را برداشت و در کیفش گذاشت. صاحبخانه که میرفت و میآمد، یک بار صاحبخانه گفت: یک ساعت بود طاقچه. مهمان گفت: نمیدانم. همینطور که نشستند حرف میزدند، ساعت در کیف صدا کرد، خدا یک مرتبه مشت را باز میکند هان، مشت را باز میکند.
خبرهایی است، شب قدر باید اینها را حل کرد. بله همه دعاها، مریضها شفا پیدا کنند، بدهی بدهکاران گفته شود، هر چی دعا میکنید، کمش نگذارید. ولی قیامت مهم است، مهمتر از همه: «الآخِرَةِ أَشَدّ» (طه/ 127) قرآن میگوید: قیامت خطرش خیلی سخت است. آدم هم نمیداند که امسال دیگر هست یا نیست، هفته دیگر هست یا نیست، از پارسال تا حالا چه قدر کرونایی ما داشتیم، رحم به هیچ کس نمیکند.
خب سؤال از چی؟ علنی باشد، یا مخفی؟ از هر دو باشد. یک آیه داریم در قرآن، میگوید مخفیکاری فایده ندارد: «يَا بُنَىَّ» (لقمان/ 16) لقمان میگوید: «يَا بُنَىَّ إِنَّها إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ» (لقمان/ 16) بخوان این آیه را، کلمه کلمه بگو تا من بگویم این فایده ندارد، این فایده ندارد.
«يَا بُنَىَّ إِنَّها إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فىِ صَخْرَةٍ أَوْ فىِ السَّمَاوَاتِ أَوْ فىِ الْأَرْضِ» (لقمان/ 16)
لقمان به پسرش گفت: پسر جان وزن کم، یعنی وزن یک حبّه، یک دانه گندم چهقدر وزنش است؟ «منْ خَرْدَلٍ» خردل باز آن دانه ریزها، «تَكُن فىِ صَخْرَةٍ» زیر سنگ باشد، «أَوْ فىِ السَّمَاوَاتِ» یا توی آسمانها باشد، «أَوْ فىِ الْأَرْضِ» در دل زمین باشد. آسمان باشد، زمین باشد، تو آسمان باشد، تو زمین باشد، زیر کوه باشد، ریز باشد، یعنی چه؟ یعنی پنهان باشد، لو میرود، ریز باشد، لو میرود، دور باشد، لو میرود، تاریک باشد، لو میرود، هر چی باشد، لو میرود، هر چی باشد، لو میرود. دوربینهای مخفی خدا، اصلاً همه هستی دوربین مخفی است، همه هستی دوربین مخفی است.
از چه سؤال میکنند؟ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِيم» (تکاثر/ 8). روز قیامت از نعمتها سؤال میکنند. نعمت چه کسی است؟ تو علی را رها کردی، سراغ چه کسی رفتی؟ علی را رها کردی، سراغ چه کسی رفتی؟ امام خمینی را رها کردی، سراغ چه کسی رفتی؟ منافقین. کجا بردنت؟ چهل سال از انقلاب میرود، منافقین کوشند؟ کجا هستند؟ به چه کسی وابسته شدند؟ چه جنایتی کردند؟ عقل نداشتی، رهبر منافقین با رهبر امت اسلامی، بین امام خمینی و آنها را فرق نگذاشتی. «عَنِ النَّعِيم»
یکی کسی یک جایی مهمانی بود، خانه امام، خرمای خیلی خوبی بود. مهمان یک خورده خرما را خورد، گفت: عجب خرمایی است! بعد این آیه را گفت: «لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِيم» (تکاثر/ 8). روز قیامت از این نعمتها باید حساب بدهد. امام فرمود: نعمتها خرما نیست، حدیث هم داریم خدا از نان و آب نمیپرسد، چه چیزی خوردی؟ سؤال میکنند: عقب چه کسی رفتی؟ چه خطی را تقویت کردی؟ «نعیم» نعمت ما هست.
خدایا تمام کسانی که در اسلام ما، در شیعه بودن ما، در انقلاب ما، در تعلیم و تربیت ما نوعی سهم داشتند، الآن نیستند، همه را با امیرالمؤمنین محشور بفرما.
نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین یاوران اسلام و بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده.
قیامت را روز سرافرازی ما قرار بده.
«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
انتهای پیام