کد خبر: 3975326
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۷:۳۵
استاد فلسفه دانشگاه تهران تشریح کرد:

2 رویکرد تاریخی متفاوت به تشیع

استاد فلسفه دانشگاه تهران با بیان اینکه در طول تاریخ تشیع دو رویکرد رازورزانه و خردورزانه در فهم تشیع حاکم بوده است، گفت: دلیل اینکه هیئت‌ها عرفی می‌شوند، این است که مطابق با روح زمانه نیستند؛ تصور می‌کنند می‌توانند هیئت رازورزانه را در دنیای کنونی حفظ کنند؛ هیئتی که می‌خواهد امروز مانند هزارسال پیش باشد، چه بخواهد چه نخواهد مبتذل، عرفی و بی‌روح می‌شود. 

ارال/به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین امیر آقاجانلو، دکترای فلسفه دین از دانشگاه تهران 12 خردادماه در وبینار «موقف تاریخی فرهنگ تشیع و هیئت مذهبی»، گفت: دو برهه در اندیشه شیعی برجسته است؛ دوره اول شکل‌گیری تشیع است؛ تشیع از دوره پیامبر شروع و در دوره ائمه هم تداوم یافت، اما آنچه را که عمدتاً تاریخ‌نویسان به عنوان شروع دوره استقلالی شیعه می‌دانند، از قرن چهارم است که کسانی مانند کلینی و صدوق احادیث معتبرتر را انتخاب کردند، اما تا قبل از آن، اندیشه شیعه خیلی مشخص نبود.

وی افزود: از این دوره تا دوره صفویه، تفکر تشیع را طوری می‌بینیم که بسیار وابسته به اهل بیت(ع) است و همه هویت خود را از معصوم می‌گیرد؛ تشیع در فضای حداقلی در ایران، کوفه و مدینه به معیارهای هویت‌بخش خود چنگ می‌زدند و فهم و عقلانیت و همه دین را از امام می‌گرفتند. در این مقطع، تعبد محض نسبت به امام وجود دارد و حتی فقهای دوره اول، روایت را به عنوان فتوا ذکر می‌کردند و سعی می‌کردند دخل و تصرفی در سنت ائمه(ع) نداشته باشند، لذا خودشان فتوا نمی‌دادند.

آقاجانلو با بیان اینکه در حوزه فقه و فهم قرآن هم همینطور بود، اضافه کرد: قرآن را کسی می‌فهمد که مخاطب قرآن است و کسی جزء ائمه(ع) آن را نمی‌فهمند، در این مقطع همه هویت شیعه به امام است؛ مهدویت در طول تاریخ را اگر با مهدویت سده اخیر مقایسه کنیم، همین مسئله را می‌بینیم؛ البته بحث بنده ارزشگذاری نیست که بگوییم آنها خوب عمل کردند و ما بد یا بالعکس؛ مهدویت در گذشته این شکل را داشت که همه دنیا را ظلم و جور می‌گیرد تا حضرت بیاید و اینکه ما برای انتظار چه باید بکنیم، اساساً مورد بحث نبود.

وی افزود: مهدویت در نگاه گذشتگان تماماً بر دوش امام است و کار ما حداقلی است. دعای ندبه مانیفست اندیشه انتظار سنتی ما هست و امام واسطه میان آسمان و زمین است و همه منتظرند تا او بیاید و جهان را پر از عدل و داد کند و وظیفه ما گریه برای حضرت است و اینکه ببینیم کجا هستند؛ «أین استقرت بک النوی».

با بیان اینکه در تفکر گذشته، همواره مقوله امام رمزآلود و ویژه است و این را باید کنار تفکر غالی‌گری و اسماعیلیه بگذاریم، ادامه داد: اینقدر مسئله راز در افکار این افراد مهم است که الان هم طرفداران فرقه اسماعیلیه حاضر نیستند افکارشان را برای دیگران تبیین کنند؛ از دوره صفویه جریان دیگری پیدایش یافت که تا امروز هم ادامه دارد، نه اینکه از جریان اول هیچ خبری نیست، زیرا اساساً فرهنگ امری مهندسی نیست که خط‌کش‌گذاری کنیم.

2 رویکرد تاریخی متفاوت به تشیع

آقاجانلو بیان کرد: در دوره دوم، انسان شیعه به این بلوغ رسید که به سمت عقالنیت رفته و روی پای خود بایستد و  این ثمره تلاشی بود که علما و اهل بیت برای رشد شیعه کردند که کم‌کم توانست به عقل خود اعتماد کند؛ در این جریان، اظهار وجود را از انسان شیعه می‌بینیم. البته به معنای نفی خدا و جریان امامت نیست، زیرا از کسی مانند ملاصدرا شروع شد که در ایمان او شکی نیست؛ ببینید روایت اینکه ما دو رسول بیرونی و باطنی داریم، از دوره پیامبر بوده است، اما ما تقریباً رسول باطنی را به کار نمی‌گرفتیم.

این پژوهشگر اظهار کرد: یا در فهم قرآن، امروز بحث جدی حجیت ظواهر را داریم و هنوز که هنوز است، مشهور فقهای شیعه بر اساس نص قرآن فتوا نمی‌دهند، اصلاً فقها رجوع به قرآن نداشتند، اما امروز جمع قابل توجهی از فقها هستند که ادله قرآنی را فوراً می‌پذیرند و ممکن است تا چند سال دیگر همه فقها به نص قرآن به آسانی فتوا دهند، گویی انسان پذیرفته می‌تواند به فهم خود از قرآن تکیه کند، در حالی که در گذشته فقط امام معصوم(ع) را مخاطب قرآن بر می‌شمردند.

آقاجانلو اضافه کرد: در مسئله مهدویت گفته می‌شود اگر ما حکومت تشکیل ندهیم، ظهور رخ نمی‌دهد و ما وظیفه داریم منتظران واقعی تربیت کنیم. امروز برای ما خیلی مهم شده که اجازه نمی‌دهیم غرور و کرامت ما از سوی دیگران زیر پا گذاشته شود. ویژگی این دوره تقویت عقلانیت و خردورزی است و رازداری وجود ندارد؛ مثلاً در گذشته گفته می‌شد وقتی امام علی به عمربن عبدود شمشیر زد، جبرئیل ضرب شمشیر را گرفت وگرنه کره زمین نصف می‌شد، اما امروز چنین مطالبی برای انسان سنگین است. این مسئله را در مقوله عاشورا هم می‌توانیم ببینیم و نگاه اول هنوز هم قوی هست. 

وی افزود: در عزاداری و مقوله کربلا دو نگاه به عاشورا وجود داشته است؛ نگاه اول رازورزانه، عرفانی و صوفیانه است و نگاه دوم خردمندانه و کارکردگرایانه نسبت به عاشوراست؛ ویژگی نگاه اول این است که عاشورا را واقعه‌ای از غیب می‌داند که به غیب می‌رود و عهدی بود که خدا با امام بست و امام به بهترین وجه به آن وفا کرد؛ چنین تفکری گرچه از سوی انسان امروز به آسانی پذیرفته نمی‌شود، اما دلیل بر این نیست که در دوره خود غلط بوده است؛ کاشف‌الغطا گفته است که این واقعه در نوع خود استثنا هست و با احکام آسمانی و زمینی و اجتماعی منطبق نیست و ذهن ما هیچ راهی به فهم آن ندارد.

رویکرد رازورزانه به عاشورا

استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: در آثار ابن طاووس هم این رویکرد وجود دارد که عاشورا عهد و رمزی میان خدا و امام حسین و یاران ایشان است و اگر عظمت گریه بر امام نبود، جا داشت انسان لباس سرور به تن کند، نه عزا و جشن بگیرد؛ چنین رویکردی بر خلاف دیدگاه صاحب شهید جاوید است و عزاداری در آن هدف است؛ الان هم سیدمحمد حکیم در کتابش آورده است که برای عاشورا برنامه‌ریزی الهی صورت گرفته بود.

آقاجانلو تصریح کرد: رویکرد دوم که خردورزی و عقلانی است، به ویژه در دوره امام خمینی خیلی تقویت شد؛ هم تحلیل عقلانی بود و هم سرباززدن از تحلیل‌های غیر دینی؛ شهید مطهری دوگانه مرثیه و حماسه را شکل‌دهی می‌کند و گفته عاشورا عزاداری برای یک قهرمانی است که باید شبیه او بشویم یعنی آزادی‌خواه و عادل و خیرخواه؛ یعنی عزاداری می‌کنیم تا شبیه حضرت شویم نه اینکه صرفاً عزاداری کنیم تا گناهان ما بخشیده شود. در اختلاف میان صالحی نجف‌آبادی و شهید مطهری هست، در همین مسئله است؛ صالحی گفته بود امام نمی‌دانست که شهید می‌شود، ولی شهید مطهری آن را رد کرد؛ در اینجا مطهری عقلانی بحث کرده، اما صالحی نقل و شواهد تاریخی می‌آورد. در نگاه امام، کارکرد عاشورا و تبیین عقلانی و قابل فهم و تحلیل بودن مهم است.

نقد رویکرد مدرسی طباطبایی

آقاجانلو در پاسخ به سؤالی درباره رویکرد امیرمعزی و مدرسی طباطبایی به شیعه، اظهار کرد: امیرمعزی تفکر کربن را دنبال می‌کند که همان عرفان تصوف است و شیعه نوعی عرفان تصوفی دارد که نشان می‌دهد روح تشیع را نمی‌شناسند و در مورد مطالب مدرسی طباطبایی هم با آمدن فلسفه، مطالب وی صحیح نمی‌نماید؛ در تشیع ارتدکس نگاه آن نیست که مدرسی طباطبایی گفته است. 

وی در پاسخ به این سؤال که رویکرد صفویه تقویت کدام نگاه بوده است، گفت: صفویه عمدتاً به سمت قرائت اول رفتند تا پایه‌های حکومت خود را تقویت کنند، ابتدا سراغ ملاصدرا رفتند، اما چون دیدند علما با وی میانه خوبی ندارند، سراغ علامه مجلسی رفتند که اهل حدیث بود، در حقیقت آنها هم متأثر از فضای فرهنگی و اجتماعی بودند. این رویکرد در قاجاریه هم وجود داشت.

هیئت‌های عزاداری با روش هزار سال پیش قابل اداره نیست

آقاجانلو در پاسخ به سؤالی در مورد رویکرد نوصفویه که کسانی مانند سیدجواد طباطبایی آن را دنبال می‌کنند، بیان کرد: وی پروژه زوال اندیشه سیاسی در جهان اسلام و بازگشت به ایرانیت را دنبال می‌کند. وی تفکری ایرانی و در عین حال متافیزیکال و یونانی را شناسایی کرده و بعد می‌گوید شیعه سیاست ندارد، در حالی که تفکر سیاسی در ملاصدرا و دیگر علما وجود داشته و دارد. 

وی در پاسخ به این سؤال که در هیئت‌ها با تناقض روبرو هستیم، گفت: دلیل اینکه هیئت‌ها عرفی می‌شوند چون مطابق روح زمانه نیستند و تصور می‌کنند می‌توانند هیئت رازورزانه را در دنیای کنونی حفظ کنند؛ هیئتی که می‌خواهد امروز مانند هزارسال پیش باشد، بخواهد و نخواهد مبتذل، عرفی و بی‌روح می‌شود. 

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه نیهیلیسم با مردن ارزش‌ها رشد می‌کنند، تصریح کرد: در غرب کارناوال‌هایی راه می‌اندازند و معنایی را منتقل می‌کنند، اما دسته‌های عزاداری ما کارناوال نیست و مردم با آن زندگی می‌کنند، بنابراین نگاه‌هایی که هر نوع عزاداری و هیئت را بی‌فایده و غیرمفید می‌داند، قابل قبول نیست. البته هیئت‌ها باید مراقبت کنند تا به این آسیب‌ها مبتلا نشوند.

انتهای پیام
captcha