به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه فلسفه دین، مقالاتی با عناوین «بررسی تحلیلی- انتقادی نظریه اشتراک معنوی در گزارههای الهیاتی از منظر آیتالله جوادیآملی»، «محنت در اندیشه سیمون وی»، «رابطه ایمان و عمل از دیدگاه ویتگنشتاین متقدم»، «استجابت دعا و تغییر اراده الهی؛ پاسخی بر مبنای اخلاق دینی فضیلتگرا»، «بررسی و نقد دیدگاه ویرنگا درباره مفهوم «علم مطلق»» و «ضرورت توسعه کلام اجتماعی اسلام با تکیه بر اندیشههای استاد مطهری(ره)» منتشر شده است.
در طلیعه نوشتار «بررسی تحلیلی- انتقادی نظریه اشتراک معنوی در گزارههای الهیاتی از منظر آیتالله جوادیآملی» آمده است: علامه جوادی آملی، از شارحان برجسته حکمت متعالیه، در معناشناسی گزارههای الهیاتی، نظریه اشتراک معنوی را در گزارههای لفظی الهیاتی و گزارههای برآمده از واقع پذیرفته است. توجه ایشان به نظریات دیگر در معناشناسی گزارهها و همچنین چالشهای مطرح در مورد نظریه اشتراک معنوی، سبب شده است که تقریر ایشان از این نظریه، دربردارنده زوایای جدیدی باشد؛ از جمله تأکید بر نظریه وضع الفاظ برای ارواح معانی، امکان عقل برای شناخت مفهومی واجب در حوزه ذات و صفات ذاتی، سازگار دانستن نظریه اشتراک معنوی با نظریه وحدت شخصی، تطبیق گسترده این نظریه در آیات و روایات. با این همه ملاحظاتی در این تقریر وجود دارد که ممکن است اصل نظریه اشتراک معنوی را به چالش بکشد که از جمله آنها میتوان به نارسایی ادله این نظریه، ناسازگاری نظریه اشتراک معنوی در گزارههای لفظی الهیاتی با قواعد زبان عرب، محذور اکتناه واجب و منتفی شدن این نظریه بر پایه وحدت شخصی وجود اشاره کرد.
در مقاله «محنت در اندیشه سیمون وی» میخوانیم: جهان همواره دستخوشِ شری ویرانگر بوده است و هر انسانی در مسیر زندگیاش رنج را بهنحوی تجربه کرده است. پس اگر به دیده اغماض به شر ننگریم، درمییابیم که بررسی رنجِ بشری میتواند بخشی از پاسخهای انسان را در خصوص شر بدهد. سیمون وی، با مطرح کردنِ محنت، نهتنها در تلاش است به برخی پرسشهای درباره شر پاسخ دهد، بلکه بهواسطه محنت انسان را با ابعاد دیگرش آشنا میسازد و آن را گامی در جهت خودشناسی معرفی میکند. برای انسانِ از خود بیگانه دنیایِ مدرن، پاسخ به چراییِ محنت، موهبتی رهاییبخش به موجب بازگشت به خویشتن حقیقی خویش است، چراکه آنچه انسان را حقیقتاً آزاد میکند، فهمِ حقیقت است و محنت انسان را در رسیدن به آن یاری میرساند. در این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به آثار اصلی سیمون وی و شارحان او مسئله محنت در اندیشه این بانوی فرانسوی بررسی میشود.
در طلیعه نوشتار «استجابت دعا و تغییر اراده الهی؛ پاسخی بر مبنای اخلاق دینی فضیلتگرا» میخوانیم: در خصوص استجابت دعا یک تصور عرفی وجود دارد و آن اینکه خداوند از دعای بندگان متأثر میشود و با تغییر اراده خود در عالم تصرف کرده و دعا را اجابت میکند. آیا بهواقع، دعای ما موجب تغییر در اراده الهی میشود؟ در این مقاله، ضمن تبیین پنج پاسخ ممکن به این مسئله در اندیشه اسلامی ـ شیعی، تلاش شده تا تبیین موجهتری از پاسخ این مسئله در ساختار اخلاق فضیلت جستوجو شود. پاسخ نخست متعلق به ابنسیناست که دعا را از مقدرات الهی میداند؛ پاسخ دوم را صدرالمتألهین بیان کرده که تأثیرپذیری را به واسطههای فیض الهی نسبت داده است. پاسخ سوم را میتوان در قالب تفکیک صفات ذات از صفات فعل جستوجو کرد. پاسخ چهارم را کسانی دنبال میکنند که فرایند استجابت دعا را سرّ قدر میدانند. پاسخ پنجم از سوی عرفا، استجابت را به تجلی الهی گره زده است. اما پاسخ مدنظر مطابق تقریر دینی از اخلاق فضیلت، این است که در فرایند استجابت، تغیر و انفعال در مدعو رخ نمیدهد، بلکه در داعی محقق میشود. ذات و اراده مدعو ثابت است و فیضیان وجودیِ خداوند همواره جاری است. ازاینرو به هر اندازه که داعی مهذبتر شود، سنخیت وجودی بیشتری با مدعو مییابد و اراده او همراستا با خدا خواهد شد، قدرت او بر تصرف در تکوین بیشتر میشود و طلب او به اجابت نزدیکتر خواهد شد. هر اندازه انسان از معرفت و حکمت حقیقی و از نفسی پالوده و مهذب برخوردار شده باشد، به همان اندازه سخنش در ملکوت شنیده خواهد شد و دعا و طلب مبتنی بر اراده و خواسته اصیل او محقق خواهد شد.
نویسنده مقاله «بررسی و نقد دیدگاه ویرنگا درباره مفهوم «علم مطلق»» در چکیده نوشتار خود آورده است: علم الهی به معنای آگاهی خداوند به امور هستی، موضوعی است که همواره در حیطه الهیات فلسفی ـ کلامی مطرح بوده و تاکنون نظریات مختلفی حول آن پدید آمده است. فیلسوفان دین معاصر نیز از التفات به آن اجتناب نکرده و مسائل بحثانگیز مرتبط با آن را مورد دقت عقلی قرار دادهاند. اولین و مهمترین مسئله مربوط به علم الهی، چیستی حقیقت آن است که بهنوعی مسائل دیگر، متأثر از نوع پاسخ به این مسئله است. بررسی نظریات مختلف بهخصوص دیدگاههای معاصر، در حل چالشهای نوینی که در برابر باور به علم مطلق الهی پدید آمدهاند، میتواند رهگشا باشد. ویرنگا بهعنوان فیلسوف دین معاصر سعی کرده است با بیان منطقی به دفاع از گستره نامحدود علم مطلق الهی بپردازد و با روشهای متداول در فلسفه دین به چالشهایی که دیدگاههای مخالف ایجاد کردهاند، پاسخ دهد. با وجود این در نحوه روایت وی از مفهوم علم مطلق و ویژگیهای آن، اشکالاتی بهنظر میرسد. مفهوم علم مطلق به نظر ویرنگا در آگاهی به تمام گزارههای صادق قابل تعریف است که این علم، وقوعی، غیراستنتاجی و خطاناپذیر است. مهمترین ایراد دیدگاه وی این است که چنین تعریفی نمیتواند گویای حقیقت علم مطلق باشد، بلکه تنها میتواند شرح اسمی در قالب بیان دامنه متعلقات آن باشد. اشکالات دیگری هم در روایت وی از ویژگیهای علم مطلق بهنظر میرسد که اهم آن استفاده از مقدمه زائد و اتخاذ پیشفرضی نادرست است.
در چکیده مقاله «ضرورت توسعه کلام اجتماعی اسلام با تکیه بر اندیشههای استاد مطهری(ره)» میخوانیم: ایجاد گرایش «کلام اجتماعی» در علم «کلام اسلامی» با سه هدفِ «ارائه ابعاد اجتماعی آموزههای اعتقادی»، «تحلیل موضوعات اجتماعی جدیدِ مرتبط با مبادی اعتقادی» و «پاسخ به انبوه شبهات اجتماعی وارده به معارف دینی» ضروری بهنظر میرسد و اندیشههای متکلمان معاصر اسلامی و بهخصوص استاد مرتضی مطهری که در عین تأکید بر انسجام و یکپارچگی معارف دینی، بنا به ضرورتهای جهان امروز توجه ویژهای به ابعاد اجتماعی اسلام کردهاند، مواد علمی ارزشمندی برای نیل به این مقصود در اختیار گذاشته است. این مقاله به تبیین ضرورت و ظرفیت ایجاد چنین گرایشی با استخراج کلام اجتماعی استاد مطهری پرداخته است.
انتهای پیام