به گزارش ایکنا از خراسانجنوبی، برای روایت زندگی زن جوانی که انگار مشکلات بیش از توان اوست؛ راهی خانهای در منطقه شمال شهر بیرجند شدیم، خانهای قدیمی و مشرف به شهر که با وجود منظره زیبایش اما تنها بود در دل شهر.
فاطمه زن جوانی است که با هزار امید و آرزو با مردی ازدواج میکند که زن اولش را طلاق داده؛ مردی که به او قول میدهد آرامش را به زندگیاش آورد. با تمام مخالفتهای خانوادهاش با او ازدواج میکند؛ با عشق وارد زندگی مردی میشود که میداند هزاران مسئله دارد، اما در همان سال اول زندگی همسرش به خاطر مهریه به زندان میافتد.
مسئله مهریه با کمک دوستان و اطرافیان و تلاش فاطمه حل میشود؛ اما دوباره همسر فاطمه به دلیل کشیدن چک به زندان میافتد؛ این بار حبس طولانیتری در انتظارش است و فاطمه به ناچار روزگار میگذراند. دو سال بدون همسر سپری میشود و باز آزاد میشود.
همسر فاطمه توبه نمیکند و این بار به خاطر اعتیاد و حمل مواد مخدر و اندیشه اشتباه پولی به جیب زدن به زندان میافتد؛ فاطمه مستأصل شده چراکه اکنون همسرش باید 10 سال زندان را تحمل کند و فاطمه نیز 10 سال تنهایی را.
این بار دیگر خانواده فاطمه، او را رها میکنند و شرط میگذارند تا از همسرش جدا شود؛ او نمیتواند چشمش را بر چهار سال زندگی مشترک ببندد؛ به علاوه آینده دو فرزند کودکی از همسرش دارد چه میشود.
حال در این میان فاطمه خود نیز دچار تشنج میشود و نمیتواند شغلی را آغاز کند. ماهی 350 هزار تومان به صاحبخانه میدهد که بهزیستی آن را تأمین میکند، اما اکنون صاحبخانه کرایه را زیاد کرده است.
فاطمه در میان صحبتهای غمانگیزش که یک دنیا کتاب بود از چهار سال زندگی مشترک، به فرزند دو سال و نیمهاش اشاره کرد؛ محمدحسین کوچکی که فارغ از صحبتهای غمانگیز بزرگترها گوشهای از اتاق گرم بدون کولر مشغول بازی کردن بود؛ زیر دیواری که از پوسیدگی لولهها ترک برداشته بود و رنگش زرد شده بود.
فاطمه شروع کرد به روایت پلان دوم زندگیاش؛ از دردها و بیماری محمدحسین که اکنون به مدد آقای مهربانیها التیام یافته است. او میگوید: محمدحسین شش ماهه بود که فهمیدیم سرطان خون دارد، چون اینجا امکانات درمانی مناسبی وجود نداشت، او را به توصیه پزشکان به مشهد بردیم و این روند ماهی یک بار تکرار میشود تا همین اکنون.
مؤسسه خیریه محک، هزینههای درمان را تا قسمتی از کار درمان را پیش گیرد، اما خوب هزینههای درمان سرطان بسیار است؛ به خصوص که مجبور باشی به علت نبود پزشکان هر ماه به مشهد سفر کنی. پزشکان میگویند روند درمان به خوبی پیش میرود، اما هنوز تا بهبودی کامل فاصله دارد.
در میان صحبتهای فاطمه با خود میاندیشم سفر کردن یک زن تنها با دو کودک خردسالش و روزها ماندن در بیمارستان رنجی بس عمیق و دردناک است؛ از درمان محمدحسین که میگفت؛ چشمان اشکبارش بیشتر از لبانش سخن میگفت.
از درمان محمدحسین گفت تا به اکرام امام رضا(ع) رسید و تعریف کرد از روزی که پس از مداوای محمدحسین از راه بیمارستان با قلب شکسته به پابوسی امام رضا(ع) میرود؛ در حالی که محمدحسین از درد بسیار نمیتوانست راه برود کنار پنجره فولاد با یکدیگر مینشینند؛ فاطمه غرق در گریههایش است که یک دفعه میبیند محمدحسین در آغوشش نیست؛ به اطرافش نگاه میکند؛ سیل زائران اجازه نمیدهد تا صحن را به درستی ببیند، مستأصل و نگران بلند میشود که به ناگاه محمدحسین دو ساله را میبیند که با پاهایی که نای راه رفتن نداشت راه میرود و با غذای نذری در دست به سمت مادر میآید.
فاطمه میگوید: این معجزه باورکردنی نبود؛ همانجا سجده شکر به جا میآورد و وقتی به پزشکان مراجعه کردم گفتند عجیب است روند درمان به خوبی پیش رفته است.
شادی محمدحسین برایش نقطه امیدی میشود در دل تمام غصهها و این امر او را به ادامه مسیر با هر سختی مجاب میکند؛ دستی که آقای مهربانی بر سر زندگیاش میکشد یکی از غصههای بزرگ دلش را حل میکند و او را امیدوارتر.
زینب رمضانی، رئیس هیئت عامل مرکز نیکوکاری تخصصی رسانه یاران خراسانجنوبی در این دیدار اظهار کرد: تلاش میکنیم با جذب خیران، کاری انجام دهیم تا همسر فاطمه آزاد شده و کاری را در پیش گیرد.
وی افزود: طرحهای اشتغالزایی زندان نیز در مهارتآموزی مددجویان تأثیر بسزایی دارد که پیشنهاد شد همسر فاطمه در زندان این مهارتها را بیاموزد تا وقتی آزاد شد دغدغه کار نداشته باشد.
رئیس هیئت عامل مرکز نیکوکاری تخصصی رسانه یاران خراسانجنوبی بیان کرد: اصحاب رسانه همواره تلاش کردهاند تا با ارائه گزارشها از زندگی محرومان و نیازمندان و افرادی که مشکل دارند، باری از روی دوش این افراد برداشته و همچنین خیران را برای انجام کارهای خیر ترغیب کنند.
رمضانی ادامه داد: ارائه درست و به موقع زندگی افرادی که شاید باز کردن گره زندگیشان کار چندان مشکلی برای خیران نباشد؛ وظیفه این مرکز است که به جد پیگیری میشود.
وی یادآور شد: نیکوکاران میتوانند برای حل مشکلات زندگی این خانواده، کمکهای خود را به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۷۹۵۰۱۱۰۰۳۲ واریز کنند.
فاطمه و فاطمههای بسیاری در این شهر روزگار میگذرانند؛ افرادی که شاید یک نگاه و یک توجه آنها را برهاند از انبوه تلنبار شده مشکلات و غمها در دلهایشان.
گزارش تصویری را اینجا ببینید.
انتهای پیام