به گزارش ایکنا؛ همایش ملی «جریانشناسی تدبر قرآن کریم و ظرفیتهای اجتماعی آن در ایران معاصر»، امروز، 23 تیرماه به همت انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در ادامه متن سخنان محسن قاسمپور، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان را میخوانید که با موضوع «پیدا و پنهان رهیافت تدبری سیدقطب» ایراد شده است؛
همان طور که در آیات قرآن آمده است، تدبر را باید از جنس استنطاق و دریافت نکات و الهامهای درونی آیات بدانیم که با تفسیر تفاوت دارد. در تفسیر، مجموعهای از مقدمات، مدخلها و دانشهای پیشینی نیاز داریم که در تدبر شاید به دلیل همگانی بودن، این مدخلها لازم نباشد. در مورد سیدقطب و تفسیر فی ظلال القرآن، باید بگویم که این تفسیر نمونه و شاخص یک تفسیر تدبری است و میشود گفت که شاخصههای تدبر در این تفسیر در چند محور قرار میگیرد؛ یکی از اینها اجتناب از پرداختن به مباحث صرفی و نحوی است که به نظر سیدقطب، پرداختن به این مباحث، چندان در عرصه عمل و زندگی راهگشا نیست.
بنابراین سیدقطب از این حیث در فرازهای مختلف تفسیر خود، از ورود به مباحث اختلافی در تفسیر پرهیز میکند و آنها را فایدهمند نمیداند. در حقیقت، خروجی تدبر از منظر سیدقطب این است که ما قرآن را کتاب و برنامه زندگی خود میدانیم و روی این بحث تأکید میکند. برای نمونه، وقتی آیه چهل و یک سوره انفال را بحث میکند، ذیل آن در باب یومالفرقان که موضوع جنگ بدر است، میگوید: معنای آیات قرآن، تنها با اطلاع از مقاصد واژگانی و مطالب بیانی به دست نمیآید، بلکه لازم است بیش از هر چیزی در فضای تاریخی و به تعبیری منهج حرکی حرکت کنیم تا با واقعیتهای زنده زندگی کنیم. ایشان میگوید باید با قرآن زندگی کرد؛ یعنی عملی که معطوف به فهم است، مورد تأکید سیدقطب قرار دارد و تأکید او بر الهامگیری از آیه با تدبر و غور در آیه است.
در باور سیدقطب، دلیل اینکه نسل امروز مشکلاتی دارد، این است که از صدر اسلام فاصله گرفته است. وی معتقد است که ما مسلمین این دوره باید مانند نسل اول، خود را در فضای نزول احساس کنیم. من در باب درستی اینها قضاوتی ندارم، بلکه آنچه بر آن تأکید دارم، توصیفی از نظرگاه سیدقطب در باب تدبر است. ایشان میگوید همان طور که نسل اول در فضای نزول زندگی میکردند، امروزیها نیز باید از سر تدبر این حالت را داشته باشند و اگر هم قرآن را میخوانند و میخواهند بفهمند، باید برای به کار بردن آن باشد. در فی ظلال القرآن این نکته را میگوید و در کتابهای دیگر نیز این مسئله را مورد تأکید قرار میدهد.
پس ایشان میگوید باید در فضای قرآن زندگی کنیم و به نظر میرسد یکی از مبانی بنیادین و اختصاصی سیدقطب که در دیگران موثر بوده است، مسئله شعار بنیادین بازگشت به قرآن، اما با خوانش مخصوص خود سیدقطب است که روی این تأکید دارد. این شعار بازگشت به قرآن و الهامگیری از رهگذر تفسیر سنتی میسور نیست، بلکه با تدبر حاصل میشود.
دکتر پاکتچی، در بحثی که در تاریخ تفسیر دارد، یکی از شاخصههای این مطلب را گسستگرایی و انقطاع میداند؛ یعنی شاخصه تدبر در دوران معاصر گسستگرایی است؛ به این معنا که اگر شما تفسیر تبیان یا مجمعالبیان را در گفتمان شیعی بنگرید و در حوزه اهل سنت نیز تفسیر طبری و ... را ببینید، یک نوع ارجاع به هم را دارند و همان مسئلهای که در تفاسیر یکدیگر آمده است را با ادبیات دیگری بازتولید میکنند، اما در دوران معاصر، کسانی مانند سیدقطب این طور نیستند و ارجاع آنها به خود قرآن است.
در رهیافت متدبرانه سیدقطب، آنچه بیشتر مشهود است، ارجاع مستقیم او به قرآن و الهامگیری از برنامههای اینچنینی است. همچنین فضای حاکم بر عصر مفسر نیز بر وی بسیار اثرگذار است و از جمله سیدقطب کسی بوده که در جریانات سیاسی حاضر بوده و از این فضاها متأثر شده است. بنابراین سیدقطب به تعبیر محققین، نوعی گسست با سنت تفسیری گذشته در خود احساس میکند و وارد بحثهای چالشی نمیشود و اختلافهای تفاسیر را نگاه نمیکند و میگوید اینها راه درستی در تفسیر طی نمیکنند.
شاخصه دیگری که از منظر سیدقطب باید به آن تأکید کرد، این است که ایشان با توجه به ضرورت عصری بودن تفسیر و اینکه قرآن باید به نیازهای روز پاسخ دهد، میگوید: عینیت بخشیدن به چنین ایدهای، تنها و تنها از راه تدبر و الهامگیری از مبانی تفسیری است و زیرساخت این تدبر در قرآن به همان شعار بازگشت به قرآن برمیگردد. اگر در مقدمه تفسیر فی ظلال القرآن نگاه کنید، آمده است: وقتی من قرآن را میخوانم گویی مانند صدر اسلام خود را در معرض نزول قرآن میبینم؛ لذا ایشان بر این مسئله تأکید دارد که گویی من همین الآن اینها را میشنوم و خدا با این زبان با من سخن میگوید، پس قرائت، فهم و عمل در نظر سیدقطب مهم است و اگر قرائت زمینه تدبر است، نتیجه آن باید در تدبر متبلور شود.
یک ویژگی دیگر که نگاه تدبری سیدقطب دارد، وحدت موضوعی سوره است که مبتکرش بوده است. وی تناسب آیات و سورهها را کشف کرده که در خدمت کشف ساختار حاکم بر قرآن است که در نتیجه تدبرهای او است. همچنین سیدقطب ذیل آیه: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا»، به مسئله عقل اشاره دارد که برخیها عقل را از جلوههای همین تدبر میدانند، اما سیدقطب با تعریفی که از عقل دارد، با کسانی که در دوران خودش به عنوان عقلگرا بودند، همراهی ندارد و معتقد است که در مسئله تدبر، آنچه بیشتر از همه همراه انسان خواهد بود، تهذیب است و آنچه که به این مسئله کمک کند و به رسمیت شناخته میشود همین مسئله است، نه عقل خودبنیادی که در مغربزمین است و برخی مفسرین را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
انتهای پیام