کد خبر: 3984715
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۴۰۰ - ۰۰:۲۱
نگاهی به سیره اجتماعی پنجمین امام شیعیان؛

امام باقر(ع)؛ بنیانگذار انقلاب فرهنگی تشیع / تحجر مقدس‌مآبانه محکوم است

یکی از درس‌های اجتماعی و اخلاق عملی امام باقر(ع) به عنوان مؤسس و بنیانگذار حوزه علمیه شیعه و نهضت فکری و انقلاب فرهنگی تشیع، مخالفت ایشان با تحجر مقدس‌مآبانه بود؛ برای مثال ایشان با نظر کسانی که گمان می‌‎کردند ترک کامل نعمت‌های دنیوی، ورع اسلامی و زهد است، مخالفت شدید داشتند.

یکشنبه///////همسرداری در سیره عملی امام باقر(ع)؛ از تزئین خانه تا آراستن ظاهربه گزارش ایکنا، امروز 27 تیرماه مصادف با هفتم ذی‌الحجه، سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت امام محمد باقر(ع) است. پنجمین امام شیعه امامیه، محمد بن علی‌بن‌الحسین(ع) ملقب به باقر است. مادر آن حضرت فاطمه(ام عبدالله) دختر امام حسن مجتبی(ع) بوده و بدین ترتیب امام باقر(ع) نخستین کسی است که پدرش از نسل امام حسین(ع) و مادر بزرگوار ایشان نیز از نسل امام حسن(ع) است.

امام باقر(ع) حدود ۱۹ سال امامت شیعیان (از سال ۹۵ تا ۱۱۴قمری) را برعهده داشت که با پنج نفر از خلفای بنی‌امیه به نام‌های ولید بن‌عبدالملک، سلیمان بن‌عبدالملک، عمر بن‌عبدالعزیز، یزید بن‌عبدالملک و هشام بن‌عبدالملک همزمان بود. امام در ۵۷ سالگی در هفتم ذی‌الحجه ۱۱۴ قمری به شهادت رسید. برخی هشام بن‌عبدالملک و بعضی ابراهیم بن‌ولید را عامل شهادت ایشان دانسته‌اند. طبق منابع تاریخی، امام باقر(ع) هنگام واقعه کربلا خردسال بود و در این واقعه حضور داشتند.

پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفای ایشان در کربلا، روش و عقیده امامان شیعه از قیام به سیف علیه حکام و خلفای غاصب زمان تغییر کرد و به سمت فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی در میان مسلمانان برای آگاه‌سازی جامعه معطوف شد. اوضاع سیاسی جهان اسلام در دوران امامت امام باقر(ع) در شرایطی قرار داشت که حکومت خلفای اموی روز به روز ضعیف‌تر و سست‌تر می‌شد و این مسئله زمینه‌ و فضایی را برای امام باقر(ع) به وجود آورد که ایشان بتوانند از لحاظ علمی و فرهنگی به ویژه در حوزه تربیت شاگردان فراوان و نقل احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) فعالیت‌های بسیار تأثیرگذاری از خود ارائه دهند.

البته در زمان امام باقر(ع) با توجه به فرصت ایجاد شده و کمتر شدن فشار و کنترل از سوی حاکمیت، زمینه برای ظهور و بروز عقاید و افکار مختلف نیز به وجود آمد که این مسئله باعث ایجاد و رواج افکار انحرافی در جامعه شد. در این شرایط امام(ع) ضمن بیان عقاید اصیل و صحیح شیعی و رد عقاید باطل، شبهات مربوطه را پاسخ می‌دادند. ایشان بحث‌های کلامی خود را ناظر به این امور مطرح می‌کردند. از جمله این مباحث عاجز بودن عقل انسان از درک حقیقت خداوند، ازلی بودن واجب الوجود و وجوب اطاعت از امام(ع) بود.

با نگاهی کوتاه به منابع فقهی و تفسیری شیعه می‌توان دریافت که بسیاری از روایات فقهی، اخلاقی و تفسیری شیعه از امام باقر(ع) نقل شده است. همچنین، در زمینه اخلاقیات نیز جملات گهرباری از امام باقر(ع) روایت شده که برخاسته از حکمت و کمالات درونی ایشان بوده است. امام باقر(ع) به نوعی مؤسس مکتب فقهی شیعه نیز به شمار می‌روند که در دوره فرزندشان امام صادق(ع) گسترش یافت.

مخالفت با تحجر مقدس‌مآبانه

یکی از درس‌های اجتماعی و اخلاق عملی امام باقر(ع) مخالفت ایشان با تحجر مقدس‌مآبانه بود. برای مثال ایشان با نظر کسانی که گمان می‌‎کردند ترک کامل نعمت‌های دنیوی، ورع اسلامی و زهد است، مخالفت شدید داشتند. حکم بن عیینه می‌گوید: «روزی خدمت ابوجعفر(ع) مشرف شدم و او را در خانه‌ای تزئین شده و آراسته یافتم؛ در حالی که آن حضرت پیراهن مرطوبی بر تن داشت و روی آن ملافه رنگارنگی بر دوش انداخته بودند و رنگ ملحفه در شانه‌شان اثر گذاشته بود. داشتم خانه و طرز تزئین آن را تماشا می‌کردم که آن حضرت مرا مورد خطاب قرار داده و فرمودند: «درباره وضع اتاق چه فکری می‌کنی؟ گفتم حالا که شما در این وضعیت قرار گرفته‌اید من چه می‌توانم بگویم؟ اما بین ما این قبیل امور کار نوجوانان است. فرمودند «ای حکم! چه کسی زینت‌هایی را که خدا برای مردم اجازه داده و روزی‌های حلال او را حرام کرده؟ اینکه می‌بینی، از همان قسمی است که خدا برای مردم حلال فرموده است. و اما این اتاق را که می‌بینی، اتاق همسرم است و اتاق من همان است که می‌شناسی».

تربیت جامعه نمونه شیعه

امام باقر(ع) برخلاف غُلات که صرف شناخت امام را در دین‌داری کافی می‌دانستند، بر عمل صالح و وفادار بودن به تمامی فروع فقهی و اصول اخلاق اسلامی براساس سنن نبوی تأکید می‌ورزیدند و آن را مهمترین اصل در تربیت جامعه شیعی می‌دانستند. امام(ع) انتظار آن را داشتند که جامعه شیعه در تمامی حالات جامعه‌ای متدین و در عین حال متعهد به ولایت و امامت باشد.

امام باقر(ع) به جابر جعفی فرمودند: «شیعیان ما جز به تواضع، خشوع، امانت، کثرت یاد خدا، روزه و نماز، نیکی به والدین، رعایت حال همسایگان، فقرا، ایتام و ضعیفان، راستگویی و تلاوت قرآن و نگاه داشتن زبان از مردم شناخته نمی‌شوند. ای جابر! مذهب را به این ندان که کسی تنها بگوید من علی را دوست دارم و بر ولایت او هستم، اما اهل عمل نیست. اگر گفت من رسول‌الله(ص) را دوست دارم اما به سیره آن حضرت عمل نکرده و از سنت او پیروی نکرد، این دوستی به کار او نمی‌آید. تقوای الهی را پیشه کنید و به دستورهای خداوند عمل کنید و بدانید که خداوند با هیچ‌یک از بندگانش قرابت و رفاقتی ندارد، بلکه دوست‌داشتنی‌ترین و باکرامت‌ترین بندگان نزد خداوند باتقواترین و مطیع‌ترین آنان است».

تأسیس دانشگاه اهل بیت(ع) و نهضت فرهنگی شیعه

در دوران زندگی امام باقر(ع) که دوران فرسودگی و پژمردگی بنی‌امیه و آغاز تحرکات بنی‌عباس برای تشکیل حکومت بود، چون وضعیت سیاسی مشخص و پرقدرتی وجود نداشت، لذا مجال پخش و نشر علوم آل محمد(ص) و تأسیس دانشگاه اهل بیت(ع) بیشتر از سایر دوران‌ها بود و امام(ع) دریافته بود که فرهنگ تشیع در انزوا قرار گرفته و زیر چکمه جلادان اموی بی‌رمق مانده است.

از این رو لازم بود تا امام(ع) به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست بزند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته، فقه آل محمد(ص) و خط فکری تشیع را آشکار کند. با توجه به اینکه همین موضوع زمینه عمیق و بنیان‌کن برای مبارزه با طاغوتیان خواهد شد و در درازمدت شیعیان را به صحنه می‌آورد و مکتب اهل بیت(ع) را زنده خواهد کرد و با توجه به اینکه سنگ زیرین و اساس انقلاب و قیام، نهضت فکری و فرهنگی است، بر همین اساس، امام باقر(ع) زمینه‌سازی بسیار عمیق و خوبی در این راستا ایجاد کردند و پس از ایشان فرزند برومندشان امام صادق(ع) با تشکیل حوزه علمیه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانیدند و به عنوان یک دانشگاه عظیم اسلامی در تاریخ اسلام آشکار و ماندگار کرد. بنابراین می‌توان گفت امام باقر(ع) مؤسس و بنیانگذار حوزه علمیه شیعه و نهضت فکری و انقلاب فرهنگی تشیع بود.

اولویت حضور تأثیرگذار در جامعه بر کسب معاش

امام باقر(ع) با اینکه توجه به استغنای نفس و لزوم تلاش برای کسب معاش داشت و عملاً در این راستا گام می‌نهاد، اما هرگز زندگی خود را وقف تأمین معاش نکرده بود، بلکه همت اصلی آن حضرت، حضور سازنده و مؤثر در جامعه بود. این درست است که نباید برای تأمین زندگی، سربار دیگران بود ولی این نکته را نیز باید در نظر داشت که هدف اصلی و عالی زندگی، دستیابی به رفاه و ثروت نیست و نباید در طریق تلاش‌های دنیوی، از ارزش‌های اصیل زندگی غافل بود.

امام باقر (ع) در روزگار خود، بزرگترین تأثیر علمی و عملی را برای جامعه خویش داشتند. حضور در مجامع علمی و تأسیس جلسات فرهنگی، یکی از بهترین و ارزنده‌ترین نوع حضور در جامعه و خدمت به اجتماع مسلمانان بوده و خواهد بود، زیرا هرگونه تکامل اجتماعی در ابعاد اخلاقی، معنوی، اقتصادی و ... منوط به تکامل فکری و فرهنگی است.

برای تبیین نقش حیاتی امام باقر(ع) در جامعه اسلامی، یاد همین نکته کافی است که جمع عالمان بر این عقیده اتفاق دارند که فقیه‌ترین مردم در آغاز سلسله فقیهان شش نفرند و آن شش نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به‌شمار می‌آیند.

همچنین، سخنی از حسن بن‌علی الوشاء که از معاصران امام رضا(ع) است، خود گواهی روشن بر این مدعاست که می‌گوید، 900 شیخ و بزرگ راوی حدیث را در مسجد کوفه مشغول تدریس یافتم که همگی از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نقل حدیث می‌کردند. محققان بر این عقیده هستند که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در حقیقت بنیانگذار دانشگاهی هستند که حدود شش هزار رساله علمی از فارغ‌التحصیلان آن به ثبت رسیده است.

اصول اربعمائه همان رساله‌های چهارصد گانه‌ای است که در میان محدثان شیعه، به عنوان کتب اصول شناخته می‌شود و از جمله آن شش هزار رساله به شمار می‌آید و چه بسا بیشتر محتویات کتب چهارگانه شیعه (کافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار) از همین رساله‌های اربعمائه گرفته شده باشد.

عطوفت به همراهان و دوستان

یکی از دوستان امام باقر(ع) به نام ابی‌عبیده می‌گوید: «در سفر، رفیق و همراه امام باقر(ع) بودم. در طول سفر همیشه نخست من سوار بر مرکب می‌شدم و سپس آن حضرت بر مرکب خویش سوار می‌شد. زمانی که بر مرکب می‌نشستیم و در کنار یکدیگر قرار می‌گرفتیم، آن‌چنان با من گرم می‌گرفت و از حالم جویا می‌شد که گویی لحظاتی قبل در کنار هم نبوده‌ایم و دوستی را پس از روزگار دوری جسته است.

به آن حضرت عرض کردم که ای فرزند رسول خدا! شما در معاشرت و لطف و محبت به همراهان و رفیقان به گونه‌ای رفتار می‌کنید که از دیگران سراغ ندارم و به راستی اگر دیگران دست کم در اولین برخورد و مواجهه، چنین برخورد خوشی با دوستانشان داشته باشند، ارزنده و قابل تقدیر خواهد بود. امام باقر(ع) فرمودند که آیا نمی‌دانی که مصافحه(نهادن دست محبت در دست دوستان و مؤمنان) چه ارزشی دارد؟ مؤمنان هرگاه با یکدیگر مصافحه کنند و دست دوستی بفشارند، گناهانشان همانند برگ‌های درخت فرو می‌ریزد و در منظر لطف خدایند تا از یکدیگر جدا شوند».

انتهای پیام
captcha