به گزارش ایکنا؛ عید غدیر از بزرگترین اعیاد شیعیان است. بنابر روایات در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت پیامبر(ص) به دستور خدا امام علی(ع) را به مقام خلافت و امامت منصوب کرد. واقعه غدیر در سفر حجة الوداع سال دهم هجری و در سرزمین غدیرخم روی داد.
در احادیث شیعه تعابیری همچون عیدُاللهِ الاکبر (بزرگترین عید الهی)، عید اهل بیت محمد(ص)، و اشرف الاعیاد (والاترین عید) برای این روز به کار رفته است. شیعیان در سراسر جهان این روز را گرامی داشته و جشن میگیرند. در آفریقا و کشورهای آفریقایی نیز این گونه است، به مناسبت عید غدیر با محسن معارفی، عضو هیئت علمی و مدیر گروه مطالعات آفریقا جامعة المصطفی العالمیه گفتو گو کردیم که از ارادت مسلمانان آفریقا به امام علی(ع) و جشن های غدیر در این بخش از جهان برایمان بگوید:
سؤال بسیار خوبی پرسیدید. در هر بحثی درباره قاره بزرگ آفریقا که از نظر وسعت و جمعیت دومین قاره است، باید ابتدا به تقسیمبندی جغرافیایی با توجه به بحثمان اشاره کنیم وگرنه بحث گسترده و غیردقیق میشود. به طور مثال مؤسسه تحقیقاتی پیو(Pew) که درباره ادیان و فرهنگها تحقیق میکند، شمال آفریقا را با خاورمیانه در یک گروه قرار میدهد و بقیه کشورهای زیرصحرا را با هم مورد بحث قرار میدهد یا امروزه در بسیاری از بحثهای مربوط به تحولات اقتصادی سیاسی، آفریقا به هشت منطقه صحرا، ساحل، ارتفاعات اتیوپی، ساوانا، ساحل سواحیلی، منطقه جنگل بارانی، منطقه دریاچههای بزرگ آفریقا و منطقه آفریقای جنوبی تقسیم میشود.
در مباحث تاریخی اسلامی در آفریقا که همین بحثی است که ما در این مباحثه دنبال میکنیم، آفریقا به پنج منطقه شمال آفریقا، شرق و سودان شرقی، سودان مرکزی، سودان غربی و جنوب آفریقا تقسیم میشود. البته چون اسلام در جنوب آفریقا از طریق مهاجرت به خصوص در قرون اخیر وارد شده است، در مباحث تاریخی اسلام چندان مورد توجه نیست. سودان مرکزی و غربی نیز تاریخ تقریبا مشابهی دارند. بنابراین در مباحث تاریخی اسلام در آفریقا سه منطقه «شمال آفریقا»، «شرق و سودان شرقی» و «سودان مرکزی و غربی» به طور جداگانه مورد بحث قرار میگیرند؛ ما هم همین تقسیم بندی را در بحثمان مورد نظر قرار میدهیم.
تاریخ شمال آفریقا با تاریخ تشیع گره خورده است و این خطه در تاریخ سیاسی تشیع نقش برجستهای داشته است. اسلام با رویه شناخت و محبت اميرالمؤمنين به شمال آفريقا راه يافت و از همان آغاز فتوحات شمال آفریقا، شماری از شیعیان و یاران خاص امام علی(ع) همانند ابوایوب انصاری، ابوذر غفاری و عمار یاسر در سپاه مسلمانان حضور داشتند. بعد از اسلامآوردن مردم شمال آفریقا بعضی شیعیان و یاران خاص امام علی علیه السلام به آنجا رفتند به طوری که در زمان خلیفه سوم، حضور شیعیان در مصر نمود بارزی یافت و برخی یاران امام علی(ع) از جمله محمد بنابیحذیفه، ساکن مصر شده بودند. عمار یاسر نیز در زمان خلافت عثمان مدتی به مصر رفت و به تبلیغ مکتب اهل بیت(ع) پرداخت.
در سال ۳۵ هجری(۶۵۶ میلادی) وقتی اعتراضات علیه خلیفه مسلمانان عثمان بالا گرفت، انقلابیهای مصر به مدینه آمدند. امام علی(ع) توجه و التفات خاصی به مردم مصر داشت و از آنها در نهج البلاغه به عنوان «بزرگترین سپاه و یاور خویش» (اعظم اجنادی فی نفسی) نام می برد.(نهج البلاغه، نامه 27). امام علی(ع) والیان مصر را از مهمترین و نزدیکترین یارانش انتخاب میکرد و در مقابل معاویه هم مصر را آبستن حوادثی میدانست که میتوانست حکومتش را سرنگون کند و لذا سرکوب شیعیان مصر از برنامههای مستمر او بود. معاویه همواره خبیثترین و خشنترین دشمنان اهل بیت (از جمله عمرو بن عاص و معاویه بن حدیج) را به ولایت مصر برمیگزید تا از گزند علویان در امان باشد. پس از شهادت امام علی(ع) حضور یاران و محبان ایشان در شمال آفریقا همچنان پررنگ بود. ائمه علیهم السلام نیز به مردم این سامان توجه زیادی داشتند و به همین دلیل است که «نخستین دولت شیعه» در شمال آفریقا به وجود آمد.
داستان نخستین دولت شیعه (ادریسیان) بسیار جالب و درخور توجه است. چنانچه عرض شد ائمه علیهم السلام به شمال آفریقا توجه داشتند و محبت آنها را بی پاسخ نمیگذاشتند. از اولین مبلغان اسلامی که به آن سوی جغرافیای اسلامی اعزام شدند، دو مبلغ به نامهای الحلوانی و ابو سفیان (سفیانی) بودند که امام صادق(ع) آنها را به مغرب دور اعزام کرد و در سخنانی به آنها گوشزد کرد که شما به سرزمین بکری میروید. آنجا را شخم بزنید و آماده بذر نمایید تا صاحب بذر بیاید و بکارد. در کتابهای تاریخی درباره سیره علمی آن دو گفته شده که در کارها به کنیزان کمک میکردند و تبلیغات وسیع آنها به قدری بود که کل مردم شهری شیعه شدند و یکی از شهرها نیز به خاطر کثرت شیعیان به نام «کوفه کوچک» شناخته میشد.
در این وضعیت در مرکز جغرافیای اسلامی حادثه «فخ» اتفاق افتاد که طی آن بسیاری از علویان به شهادت رسیدند و مورد تعقیب قرار گرفتند. در این میان «ادریس بن عبدالله» از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام به شمال آفریقا فرار کرد. داستان نحوه فرار او به شمال آفریقا و اینکه چطور شیعیان برای مخفی ماندن او از دست عاملان عباسی جان نثاری کردند، بسیار جالب است. با شدت یافتن اختناقها، ادریس بن عبدالله به سمت مغرب دور فرار کرد و آنجا در جمع بربرها که صمیمانه امیرالمومنین(ع) را دوست داشتند، در ضمن خطبههای پرشوری اعلام کرد او نوه امام علی(ع) است و برای برپایی عدالت علوی قیام کرده است. بربرها به دورش حلقه زدند و طولی نکشید که با او بیعت کردند و به این ترتیب نخستین حکومت شیعی در زمان امامت امام موسی کاظم(ع)، در سال 172 قمری تشکیل شد. در آن دوران عباسیان برای آنکه خودشان را جزو خاندان پیامبر جا بزنند، تبلیغ میکردند که عمو (عباس) مقدم بر عموزاده امام علی(ع) است. ادریسیان در مقابل تأکید میکردند که آنها از فرزندان امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) هستند، نه از نوادگان عباس. تأکید فاطمیان نیز بر نسبتدادن خود به حضرت فاطمه(س) به همین خاطر بود. به هر حال، ادریسیان به پشتوانه بربرهای محب امام علی(ع) نخستین دولت شیعی را بنیان نهادند و اولین سکههای شیعی را ضرب کردند که هر دو روی آن منقش به نام مبارک حضرت علی(ع) بود. اینها افتخارات کمی نبود که نصیب ادریسیان شد. ادریس بن عبدالله به طرز ناجوانمردانهای به دستور خلیفه عباسی ترور شد و اولین شهید اهل بیت(ع) در آن سوی جغرافیای اسلام نام گرفت. امام رضا علیه السلام در ضمن حدیثی به او لقب شجاع بی نظیر اهل بیت(ع) را داده و برایش دعا کرده است.
میدانید که ائمه علیهم السلام برای تحکیم هویت شیعی بر برپایی دو مراسم مذهبی شیعی تأکید فراوانی داشتند. یکی سوگواری عاشورا که در آن از غربت و مظلومیت امام حسین(ع) گفته میشد و یکی جشن عید غدیر که ذکر فضائل امیر المؤمنین(ع) میشد. ائمه خودشان اهتمام زیادی به این دو مراسم داشتند و حتی در شرایط اختناق گروهی از شیعیان و یاران خاص خود را در منزل نگه میداشتند تا اهمیت برپایی این دو مراسم مهم شیعی را نشان دهند. در تاریخ نیز هر جا که شیعه قدرتی یافته، اولین شعائری که برپاداشته است، همین دو مراسم بوده است.
به احتمال قوی به این سنت در دولت ادریسیان نیز عمل میشده است و قرائن زیادی بر آن میتوان اقامه کرد تا اثبات نمود که نخستین جشنهای دولتی عید غدیر در شمال آفریقا برگزار میشده است. با این حال دولت ادریسیان در شمال آفریقا دولتی در جغرافیای نسبتا کوچکی بوده است و بسیاری از وقایع تاریخی آن ذکر نشده است برخلاف دولتهای شیعه فاطمیان و آل بویه که تقریبا همزمان (نیمه قرن 10 تا نیمه قرن 11 میلادی) تمام جغرافیای اسلام را فراگرفته و در کتابهای تاریخ اسلام به «قرن تشیع» معروف است و تاریخنگاران حوادث آنها را با جزئیات نقل میکردند. به طور مثال بر اساس متون تاریخی که در دسترس ماست اولین جشن عید غدیر دولتی توسط آل بویه در سال 352 ق بوده است. برخی مسلمانان کم اطلاع به همین خاطر گفتهاند که جشن عید غدیر بدعت و اختراع آل بویه است، در حالی که چنانچه عرض شد این جشن به عنوان بزرگترین جشن و «عید الله الاکبر» حتی در زمان ائمه توسط شیعیان برگزار میشده و شیعیان و ائمه به یکدیگر عیدی میدادند.
اولین دولت شیعی (ادریسیان) حدود 180 سال پیش از آل بویه در شمال آفریقا، دولت شیعی علویان حدود 100 سال پیش در طبرستان و حتی دولت شیعی فاطمیان در شمال آفریقا حدود 55 سال پیش از آل بویه در مغربِ نزدیک که به آن افریقیه (به پایتختی قیروان) میگفتند، تشکیل شده بود. خیلی بعید است که این دولتهای شیعی نسبت به یکی از دو شعائر مهم شیعی اقدامی نداشته باشند. مثلا اگر در رفتار دولت شیعی فاطمیان پیش از آنکه پایتختشان را در سال 362 ق به مصر منتقل کنند دقت کنیم میبینیم که آنها بسیار متعصبانه رفتار میکردند؛ بنابراین چگونه میتوانند نسبت به جشن عید غدیر بی توجه باشند. البته در تاریخ گفته شده است وقتی فاطمیان به مصر آمدند (362 ق) یعنی 10 سال بعد از تاریخی که برای آل بویه ثبت شده است، جشنهای غدیر از باشکوهترین و گرانترین جشنهای آنها بوده است، به طوری که برخی مورخان یکی از دلایل ضعف برخی خلفای فاطمی را افراط در بذل و بخششهای جشن عید غدیر میدانستند. بنابراین میتوان گفت پررنگ کردن نقش آل بویه در تاریخچه جشنهای غدیر یک نگاه متعصبانه است و به احتمال زیاد شیعیان شمال آفریقا اولین کسانی بودهاند که جشن عید غدیر را به صورت رسمی و دولتی برگزار میکردهاند.
سودان شرقی تمدنهایی است که در امتداد رود نیل در جنوب مصر شکل میگرفت. اسلام در این سرزمینها از طریق مصر وارد شد و به تبع بسیاری از مردم این سرزمینها از جمله منطقه «نوبه» ارادت تامی به امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند. نزدیکی شاخ آفریقا به یمن نیز طبیعتا باعث آشنایی بیشتر مردم آفریقای شرقی با امیرالمؤمنین علیه السلام بود. چرا که مردم یمن از همان ابتدا توسط امام علی(ع) بدون جنگ و خونریزی مسلمان شده بودند و در تحکیم تشیع، هم بعد از جریان «سقیفه» و هم در دعوت از امام علی(ع) برای خلافت بعد از قتل خلیفه سوم نقش داشتند. مردم یمن جدیترین مخالف معاویه بودند و بارزترین سردار امام علی(ع)، مالک اشتر، از یمن بود.
آنها در جریان حمایت از قیام امام حسین(ع) نیز بسیار نقشآفرین بودند به طوری که گفته میشود 34 شهید کربلا از یمنیان بودند و حتی بعد از واقعه کربلا عناصر اصلی نهضت شیعی توابین را تشکیل میدادند. این تشیع ریشهدار توسط بارزگانان یمن که نزدیکترین مکان به شاخ آفریقا بود و به آنجا رفت و آمد داشتند، به مردم آنجا منتقل میشد. «جون بن حوی» که شهید سیاه پوست کربلا در رکاب امام حسین علیه السلام بود، از مردم نوبه بود که توسط امام علی(ع) خریده شده بود. مادر امام جواد(ع) معروف به «سبیکه نوبیه» از این سامان بود که پیامبر(ص) سالها پیش از تولدش او را مدح کرده بود و به همین خاطر معروف است که پوست امام جواد(ع) کمی تیره بود. البته همسر امام صادق (حمیده بربریه)، امام موسی کاظم ع (نجمه مغربیه)، امام جواد ع (سمانه مغربیه) و طبق برخی نقلها همسر امام هادی ع (سوسن مغربیه) از بانوان مؤمنه شمال آفریقا بودند که به ترتیب مادران امام جواد، امام رضا، امام هادی و امام حسن عسکری(علیهم السلام) بودند. هر کدام با تشریفاتی خریداری شده و به ازدواج امامان معصوم علیهم السلام درآمده بودند و این خود افتخار بزرگی برای آفریقای محب امیرالمؤمنین است.
برخلاف سودان شرقی که اسلام آنها از طریق مصر وارد آنجا شده بود، اسلام در سودان مرکزی و غربی از طریق مصر نبوده است. بلکه با توجه به جادههای مواصلاتی شمال به جنوب صحرا عمدتا از غربیترین نقطه شمال آفریقا (مغرب الاقصی) وارد غرب آفریقا شده است یعنی همانجایی که ادریسیان نخستین حکومت شیعی را بنا کرده بودند.
در بسیاری از متون تاریخی به استناد یک روایت تاریخی مخدوش ورود اسلام به این منطقه را توسط حکومت سنی مرابطین (469 ق) دانستهاند. ولی دقتهای تاریخی نشان میدهد که در این نقل، سوگیری مذهبی نقش داشته است و اسلام آمیخته به محبت امیرالمؤمنین در قرن دوم و سوم در زمان ادریسیان از شمال غربی و مغربِ دور عمدتا توسط بازرگانان مسلمان وارد کشورهای زیرصحرا شد؛ تاجران نه تنها کالاهای تجاری، بلکه اندیشههای اسلامی خود را که آمیخته با اندیشهها و دغدغههای تشیع بود، به کشورهای زیرصحرای غرب آفریقا بردند. اولین گزارش حضور اسلام در این منطقه یک گزارش کاملا شیعی است که البکری (404 – 487) در کتاب خود المسالک و الممالک در سالهای 430 آن را نوشته است.
به تبع ادریسیان، امام علی(ع) و فرزندان ایشان که به آنها شرفا میگفتند، در این منطقه جایگاه والایی داشتند. یکی از آفریقاشناسان به نام «مروین هیسکت» میگوید: احترامی که سادات علوی در منطقه غرب آفریقا دارند، در هیچ کجای دیگری ندارند! این احترام هنوز هم کماکان وجود دارد. یادم هست یک بار که با یکی از سادات به کشور بنین رفته بودم، وقتی مردم و رئیس منطقه (چیف) فهمیدند که ایشان سید است، صف کشیدند تا لباس او را ببوسند و به او متبرک شوند.حتی چیف خواهش کرد که یک روز دیگر نیز ایشان بیاید تا بتوانند خوب اطلاعرسانی کنند و مردم بیشتری برای متبرک شدن به یکی از فرزندان امام علی(ع) حضور پیدا کنند. البته تاریخ این خطه به دلیل عدم تشکیل تمدنهای بزرگ تا قبل از قرن سیزدهم میلادی بسیار مخدوش، مبهم و مبتنی بر سفرنامهها و حکایتهای شفاهی است که بسیاری از آنها با یکدیگر تناقض دارند. در هر حال جالب اینجاست که در زمانهایی در امپراطوریهای بزرگی که در این منطقه تشکیل میشده است، از جمله امپراطوری غنا، امپراطوری مالی و سنغای، امپراطوری کانم- برنو، شرفا و فرزندان امام علی علیه السلام نقش پررنگی داشته و در مواردی حاکم بودهاند. بسیاری از شرفا در نقش مبلغان محبت امیرالمؤمنین همواره در سفر بودهاند و از هدایای مردمی که محب اهل بیت بودهاند، ارتزاق میکردهاند.
ریشههای عریق محبت امیرالمؤمنین همچنان در رفتار و اعتقادات مردم آفریقا مشهود است. چنانچه درباره برخی از مردم این منطقه گفته میشود که اگرچه اکثریت آنها تابع فقه اهل سنت هستند، ولی روحشان علوی است. هنوز هم – البته بسیار کمتر – این رسم وجود دارد که برخی سادات با تصاویر قدیمی از امام علی(ع) که ذوالفقار در دستانش است، برای ذکر فضائل امیرالمؤمنین به مناطق مختلف میروند و از مردم هدایا میگیرند. داستانهای قدیمی از امام علی(ع) که در زبان هوسا به ایشان «علیو» می گفتند و نیز حضرت زهرا(س)، در زبانها میچرخد و در برخی کتابهای آفریقاپژوهان درج شده است. مناطق و افراد زیادی به نام امام علی(ع) و حضرت فاطمه (س) نامگذاری شدهاند که همگی نشان از جایگاه والای امیرالمؤمنین در قلوب مردم این سامان دارد.
عرفان و تصوفی هم که در کشورهای بسیاری از این مناطق وجود دارد، یک تصوف علویوار است. به طور مثال سید احمد تیجانی، مؤسس تصوف تیجانیه امام علی(ع) را گرداننده افلاک (محرک الأفلاک) و تدبیرکننده افلاک(مدبر الأفلاک) میدانست. این گفته او معروف است که هیچ علمی وجود نمییابد مگر از منبع علی(ع)؛ چون که او باب علم رسول الله است. ابن عباس گفته است که تمام علم 10 قسمت شده است. 9 تای آن برای علی است که هیچ کس در آن مشارکتی ندارد و قسمت دهم بین تمام خلایق توزیع شده است و البته علی(ع) آگاهترین خلق به همان جزء دهم نیز هست.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روح جدیدی در کالبد مردم محب ولایتمدار آفریقا دمیده شد و بسیاری از مردم که سالها از اصل خود دور مانده بودند، به اصل خود آگاهی بیشتری یافتند. بسیاری از جوانان عدالتخواه آفریقا علاقه زیادی به تشیع نشان میدهند و این محبت همان سِری است که نشان میدهد چرا در آن سوی جغرافیای اسلامی، امروز جنبش میلیونی شیعه در نیجریه به رهبری شیخ زکزاکی به وجود آمده است. طبق یکی از گزارشهای منتشر شده توسط The American School Foundation – که البته کمی اغراقآمیز به نظر میرسد - هم اکنون آفریقای زیرصحرا با بیش از 50 میلیون شیعه بعد از خاورمیانه و شمال آفریقا بیشترین تعداد شیعه را دارد. این شیعیان امروزه جشن عید غدیر را در کشورهای مختلف آفریقایی علیرغم محدودیتهای مختلف با شکوه فراوان برگزار میکنند و محبت خود به امیرالمؤمنین(ع) را به منصه ظهور میگذارند.
خداوند را شاکر هستیم که از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین(ع) هستیم. گفتمان غدیر، گفتمان عدالتخواهی، برابری و برادری است و مردم ستم کشیده آفریقا بیش از هر جای دیگری اهمیت این گفتمان را میدانند. جشنهای غدیر میتواند پلی برای نزدیکی دلهای همه مسلمانان به ویژه شیعیان و دوستداران امام علی(ع) به یکدیگر باشد.
گفتوگو: زهرا نوکانی
انتهای پیام