تعامل ایمان و عمل صالح در اندیشه امام موسی صدر
کد خبر: 3988332
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۱
شهین اعوانی بررسی کرد؛

تعامل ایمان و عمل صالح در اندیشه امام موسی صدر

شهین اعوانی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به سابقه بحث درباره نسبت عمل و نظر تصریح کرد: در نظر امام موسی صدر وقتی ایمان باشد باید با عمل صالح تعامل داشته باشد و در مقابل، نمی‌شود عمل صالح بدون بینش و نظر باشد.

به گزارش ایکنا، نشست عملگرایی در سیره امام موسی صدر، عصر سه‌شنبه 12 مردادماه با سخنرانی شهین اعوانی، استاد فلسفه و به همت مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد.

متن جلسه را بخوانید؛

سقراط معتقد است نه تنها انسان بلکه هر شیئی فضیلت خودش را دارد که اگر از آن بیرون بیاید کارایی خودش را از دست می‌دهد. مثلا فضیلت یک کارد به بریدن است. اگر یک کارد طلا داشته باشید ولی نبُرد ارزش ندارد چون شما کارد را برای بریدن می‌خواهید. پس هر شیئی فضیلت خودش را دارد و در صورتی که آن فضیلت در آن نباشد خودش نیست. بر همین اساس سقراط می‌گوید اگر انسان مغلوب لذت شود، زندگی‌اش سوفسطایی است، یعنی من کاری می‌کنم که از آن لذت ببرم.

سقراط می‌گوید این لذت‌گرایی ناشی از جهل است. اگر لذیذ و مطبوع نیک است و معیار همه تصمیمات انسانی است پس روشن است، هیچ کس از روی آگاهی آن چیزی که نیک نیست را انتخاب نمی‌کند چراکه انسان چیزی را انتخاب می‌کند که لذیذ باشد. ممکن است چیزی برای من لذت داشته باشد ولی برای دیگری رنج‌آور باشد. این فرق تربیت سوفسطایی و تربیت سقراط است. مبنای تربیت سوفسطایی این است که من می‌دانم خوب و بد چیست ولی زمانی عمل می‌کنم که آن عمل لذت‌بخش باشد. در مقابل، مبنای تربیت سقراطی این است؛ حتی اگر عملی به ضرر من باشد ولی اگر درست باشد به آن عمل می‌کنم.

یک وقت انسان می‌داند این کار نادرست است ولی به جهت ضعف اراده کار نادرست را انجام می‌دهد. مثلا من می‌دانم فشار خون دارم و نباید نمک بخورم. می‌دانم فشار خون دارم و برایم نمک خوب نیست ولی اراده من ضعیف است و آن را می‌خورم. پس همواره به جهت فقدان دانستن نیست که من اشتباه می‌کنم بلکه گاهی می‌دانم ولی به سبب ضعف اراده درست عمل نمی‌کنم. این موضوع را به عنوان مقدمه ذکر کردم.

ماهیت مکتب پراگماتیسم

در قرن بیستم فیلسوفانی عمل‌گرا پیدا شدند. سه فیلسوف آمریکایی بنیان‌گذار این مکتب هستند: پیرس، ولیلیام جیمز و دیویی. فعالیت این سه نفر در تشکیل پراگماتیسم چشمگیرتر است. آنچه ما به آن می‌پردازیم اندیشه ولیلیام جیمز است و تفکرات او را محور صحبت قرار می‌دهیم. او به عنوان فیلسوف عملگرا معرفی شده است و اولین پیروان او در آمریکا و بریتانیا و ایتالیا پیدا شدند. ما فکر می‌کنیم فلسفه هیچ وقت در انقلاب‌های فکری تاثیر ندارد و از آنها تاثیر نمی‌پذیرد ولی من یک مثال در این زمینه می‌زنم و آن انقلاب کبیر فرانسه است.

به دنبال انقلاب فرانسه این سوال در بین فیلسوفان پیدا شد که بین نظر و عمل چه ارتباطی وجود دارد. افرادی مدافع این نظر بودند که بسیاری دیدگاه‌ها در قلمرو نظر قابل طرح است ولی عملی نیست. مثلا حقوق بشر قابل فرض است و در عالم ذهن خوب است ولی در عمل با مشکل مواجه است. بنابراین در نسبت میان نظر و عمل معتقدند بودند خیلی چیزها در قلمرو نظری قابل تایید است ولی امکان ندارد عملی شود. در مقابل، پراگماتیسم می‌گوید کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوت‌ها و نظرات ما قواعدی برای کردار ما هستند و ما همه آن قضاوت‌ها، نظرات، تصورات و ... را برای سودمندی عملی و برای زندگی می‌خواهیم. طبق این اندیشه معیار حقیقت سودمندی و  فایده و نتیجه است، نه انطباق با واقعیت.

ویلیام جیمز، پراگماتیسم را اینطور معنا می‌کند هر معنی و هر حکمی از احکام ذهنی انسان وقتی شایسته تحقیق است که در نهایت نتیجه عملی بر آن مترتب باشد. در نتیجه اگر به لحاظ عملی هیچ تاثیری در زندگی نداشته باشد گفت‌وگو پیرامون آن تضییع وقت و کار بیهوده است. میزان حق و باطل نسبت به هر رای و قولی تاثیر عملی آن است. پس حق و باطل بودن آرا و اقوال به اعتبار نتیجه عملی آنهاست. این کلیدی‌ترین مطلبی است که در عملگرایی مطرح است. لازم به ذکر است این عملگرایان از جهان مسیحیت برخاسته‌اند و با دین مخالفت ندارند.

پس در نظر اول، پراگماتیسم یک روش کارایی است. از قرن هفدهم موضوع روش در فلسفه مطرح بوده است و گفته شده فلسفه اگر روش نداشته باشد به نتیجه نمی‌رسد. روشمندی پراگما همان روش کارایی است، یعنی اندیشه‌ها به لحاظ اجتماعی و فردی کارآمد و مفید باشد.

هدف از خلقت انسان در اندیشه امام موسی صدر

نزد فیلسوفان مسلمان و حکمای اسلامی، انسان بنده خداست. این بندگان خدا در هر دوره مسئولیت‌های مختلفی خواهند داشت ولی سوال اینجاست که کارایی ما انسان‌ها در دوره خودمان چیست. حالا باید ببینیم منظور از خلقت انسان در نظر امام موسی صدر چیست. ایشان می‌گوید انسان موجودی است آزاد و مستقل، فردی از جامعه، جزئی از هستی و از مخلوقات خداوند است. عمل صالح انسان از خلال همین ابعاد چهارگانه شکل می‌گیرد یعنی آزاد بودن، مستقل بودن، فردی از جامعه بودن و جزئی از هستی بودن؛ یعنی همه اعمال انسان با این چهار تا در ارتباط است. او باید به انسان بودن خودش ایمان داشته باشد. وقتی این ایمان باشد باید با عمل صالح تعامل داشته باشد. نمی‌شود عمل صالح بدون بینش و نظر باشد. بنابراین ایمان موجب عمل صالح است و عمل صالح ضامن ایمان است و این دو با هم در تعامل هستند.

این عمل صالح از خلال ابعاد چهارگانه صادر می‌شود. بعد میان ایمان و عمل صالح تعامل برقرار می‌شود. ایمان سبب عمل صالح می‌شود و عمل، ضامن ایمان است. آنچه در قلب می‌گذرد باید در عمل هم همان باشد، یعنی قلب بر عمل انسان بازتاب دارد؛ یعنی حالت روحی است که بین روح و بدن اتفاق می‌افتد و هر صفت روحانی بر جسم بازتاب دارد. پس عمل صالح از طبیعت ایمان و اثر ایمان است، یعنی عمل صالح نمی‌تواند بدون ایمان باشد. بنابراین از نظر امام موسی صدر سه عامل برای توفیق آدم وجود دارد که با این عوامل سه گانه هر انسانی می‌تواند آینده را ترسیم کند؛ یکی اینکه اراده آزاد دارد که از هرگونه مصلحت‌ورزی دور است. دوم درک دردهای امت یا ملت و سوم آگاهی و فهم باز در برابر حقایق. این سه توفیق آدمی را برای آینده‌نگری تضمین می‌کند.

انتهای پیام
captcha