
حسین فتاحی، نویسنده پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایکنا درباره ضرورت بازنویسی ادبیات کهن گفت: هر ملتی سابقه و پشتوانه فرهنگی دارد که اغلب آنها برای ما در حد شناختن اسامی و عناوین شخصیتها و آثارشان است. بسیاری مولوی را میشناسند که از شاعران درجه اول جهان است، اما شاید کمتر کسی از عامه مردم مثنوی را خوانده باشد. البته بسیاری از آثار به دلیل ادبیات سخت و دشوار آنها برای عامه مردم قابل فهم نیست و اینجاست که بازنویسی اهمیت دوچندان مییابد.
وی افزود: هدف از بازنویسی این است که یک اثر هزار صفحهای مانند مثنوی را در ۱۰۰ صفحه گلچین شده برای مردم بازنویسی کنیم تا به راحتی بتوانند به مطالعه بپردازند. در این صورت از تکلفهای شعری خبری نیست و به صورت ساده برای نسل امروز بازنویسی شده است. البته به این امید که نسل جوان و نوجوان با طرز فکر و اندیشه و جهانبینی مولوی آشنا شود و وقتی بزرگتر شدند سراغ اصل اثر برود. نه اینکه با خواندن بازنویسی از مراجعه به متون ادبیات کهن بینیاز شوند. اتفاقاً بازنویسی، معرفی و فتح بابی برای این امر است.
نویسنده «قصههای شیرین ایرانی» ادامه داد: آثار بازنویسی بسیاری در بازار نشر وجود دارد و خیلی سخت است که بگوییم، همه این آثار جزء بهترینها هستند و دیگر نیازی به بازنویسی نداریم. در بازنویسی یک اثر نویسنده و ناشر تعیینکننده هستند. نویسنده باید فکر کند که اگر قرار است قصههای شاهنامه را بازنویسی کند، کتابهای بازنویسی شده را نگاه کرده و یک راه تازه، ایده جدید و ابتکار نو به کار گیرد و وارد این کار شود. زیرا هم باعث میشود اصل اثر معرفی و هم با ابتکار و نوآوری جدید قصه جذابتر و شنیدنیتر شود.
وی در ادامه گفت: متأسفانه اغلب بازنویسیها به صورت کپی و تکراری است و بیشتر، ناشران به این مسئله دامن میزنند. یعنی ناشران تصور میکنند، چون بقیه ناشران بازنویسی شاهنامه را با فروش خوبی عرضه میکنند، او هم باید همین اثر را منتشر کند و چون نویسندگان حرفهای حاضر به انجام یک کار تکراری نیستند، از این رو سراغ غیرحرفه ایها میروند و آنها هم برایشان مهم نیست که این اثر چگونه و با چه کیفیتی وارد بازار نشر شود؛ بنابراین اگر بخواهیم کار تکراری انجام دهیم، نیاز نیست بازنویسی کنیم.
نویسنده «قصههای تصویری از شاهنامه» تصریح کرد: در حوزه متون کهن میتوانیم بازنویسی، بازآفرینی و برگردان کنیم که برگردان در شعرها کاربرد بیشتری دارد، چون فهم برخی از آنها سخت است و لازم است برای فهم نسل نوجوان و جوان سادهنویسی شود و یا از شیوههای دیگری برای بهرهگیری از ادبیات متون کهن استفاده کنیم.
مسائلی که در بازنویسی باید توجه کرد
وی در ادامه با بیان اینکه بازنویسی فقط ساده کردن متن نیست، گفت: ما هم قصه را انتخاب میکنیم و هم تعدیل میکنیم. یعنی مسئله و موضوع داستان را بهروزتر میکنیم. آنجایی که مناسب سن مخاطب است، برجستهتر میکنیم و جایی که مناسب نیست از کنارش رد میشویم؛ بنابراین همه این مسائل را باید در بازنویسی درنظر گرفت که ممکن است برخی از نویسندهها آن را رعایت نکنند.
فتاحی گفت: ادبیات کهن بسیار غنی است و تاکنون اغلب نویسندگان سراغ آثار گلچین و معروف رفتهاند؛ پس ناشران و نویسندگان باید سراغ آثاری بروند که کمتر مورد توجه بوده است. شاید حدود ۳۰ بازنویسی از کلیله و دمنه منتشر شده است، اما اخیراً کتابی را با عنوان «دریای اسمار» دیدم که بسیار شبیه کلیله و دمنه است و منشأ هندی و قصههای زیبایی دارد و کمتر شناخته شده است. تا وقتی که چنین آثار ارزشمند و خوبی وجود دارد، باید بازنویسی آنها را انجام داد. من شاید تا شش ماه پیش این کتاب را نمیشناختم و یک ناشر آن را از هند آورده و منتشر کرده که دست اول است. در ادبیات فارسی نیز از این دست آثار فراوان است.
نویسنده «اسکندر و شاه چین» با اشاره به جایگاه ادبیات کهن در کتابهای درسی دانشآموزان و دانشجویان بیان کرد: ادبیات کهن در رشتههای دانشگاهی به ویژه زبان و ادبیات فارسی بسیار مورد توجه بوده است، در کتابهای درسی دانشآموزان نیز این مسئله حائز اهمیت است زیرا یکی از ضروریات تربیت ادبی دانشآموزان، اتصال به ادبیات کهن است. اگر ما توقع داریم تمدن کهن که دارای زیباییهای فرهنگی، ارزشهای دینی و ارزشهای عمیق انسانی است، به نسل امروز انتقال یابد از طریق ادبیات ممکن میشود.
وی تصریح کرد: من درباره «سمک عیار» کار کردهام و به نظرم این اثر بهترین کتابی است که تصویری دقیق و روشن از زندگی مردم در یک دورهای از تاریخ را نشان میدهد. روابط بین مردم، روابط بین مردم و حکومت، طرز معاشرتها، رفتار اداری، نامهنگاریها، بدهبستانها و همه مسائلی که با عنوان فرهنگ ایرانی میشناسیم در این کتاب به زیبایی نشان داده شده است. هیچ چیزی نمیتواند جای این کتاب را بگیرد و اگر ما این کتاب را نخوانیم به هیچ طریقی نمیتوانیم آن دوره تاریخی را ببینیم. اگر گلستان سعدی را نخوانیم نمیتوانیم فرهنگی که در دوران سعدی جریان داشته را درک کنیم. همه اینها از طریق ادبیات کهن انتقال مییابد.
کار عمده اساتید دانشگاه در بازنویسی
فتاحی در ادامه درباره نقش دانشگاهها در بازنویسی ادبیات کهن گفت: کار عمده در این زمینه از سوی اساتید دانشگاهها انجام شده و آن هم تصحیح متون و ادبیات کهن است. مثلاً کتاب سمک عیار را دکتر خانلری تصحیح کرده است. کار اساتید دانشگاه همین است که بهترین نسخهها را تصحیح کنند تا نویسندگان بتوانند از آنها برای بازنویسی آثار بهره بگیرند و این نقش بسیار کلیدی و مهم است. دکتر خانلری از میان آثار متعدد این کتاب را تصحیح کرده و در اختیار ما قرار داده است و یا مینوی با بررسی چند نسخه کلیله و دمنه یک اثر را برگزیده و تصحیح کرده و برخی کلمات را که امروزه منسوخ شدهاند در پاورقی معنی کرده است. اینها قدمهای بزرگی است که برای دانشجویان و نویسندگان برداشته شده است. اگر بخواهیم این آثار را برای سنین پایینتر و نسل نوجوان و جوان امروز سادهتر کنیم باید به بازنویسی روی بیاوریم.
وی در پایان تأکید کرد: یکی از مشکلاتی که در زمینه بازنویسی وجود دارد، این است که عادت به کار جمعی نداریم. منِ نویسنده در حد یک استاد دانشگاه، آشنا به ادبیات نیستم، از این رو باید برای نگارش یک اثر به متخصص آن مراجعه کنم و امیدوارم این تبدیل به عادت و رویه شود. همین که ما از اساتید جویا شویم که چه آثار خوبی در ادبیات کهن وجود دارد که نیاز به بازنویسی دارند، باعث میشود آثار تکراری را بازنویسی نکنیم. حتی پس از بازنویسی نیز از اساتید اهل فن کمک بگیریم که آیا توانستهایم منظور نویسنده اصلی را بیان کنیم یا خیر؟ اثری که پس از این مشاورهها و راهنماییها نوشته خواهد شد از پشتوانه علمی نیز برخوردار است و این ویژگی مهمی است و بازنویسی تکراری و دم دستی نخواهد شد.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام