به گزارش ایکنا، یکی از دغدغههای جامعه امروز ایران، بهبود ارتباطات اجتماعی و ارتقاء نظم و رعایت حقوق افراد است؛ برای تحقق این موضوعات شاید کمتر چیزی مانند درک صحیح پیامهای عاشورا و پیاده کردن آن در جامعه بتواند نقشآفرین باشد، معالاسف با اینکه در هنگامه عزاداری برای امام حسین(ع) میلیونها انسان عاشقانه پای کار حاضر میشوند ولی تاثیر لازمی را که باید َشاهد باشیم نیستیم، عبدالحسین طالعی، استاد دانشگاه قم در گفتوگو با ایکنا به برخی دلایل این مسئله پراخته است.
گفتوگوی ما با این استاد دانشگاه و سردبیر مجله کتاب شیعه را مطالعه فرمایید.
وقتی سخن از تاثیر پیامهای عاشورا بر زندگی فردی و اجتماعی داریم اولا باید این پیامها را بشناسیم، ثانیا زندگی فردی و اجتماعی و در نهایت تاثیر را بشناسیم؛ در نگاه اول، ما این سه مقوله را اموری بدیهی و روشن میدانیم در حالی که واقعا روشن نیست، هنوز در بسیاری از موارد پیامهای عاشورا به خوبی تبیین نشده است و خیلی از افرادی که در این زمینه حرف زده و دست به قلم شدهاند پیامهای حسین بن علی(ع) را گرفتهاند و نه پیامهای امام حسین(ع) به عنوان حجت خداوند. در این فضا نرفتهاند که با امام حسین(ع) به عنوان سومین امام برحق طرف هستند؛ «هر کس به قدر فهمش فهمید مدعا را». کسانی که مسلک و پیش باورهای صوفیانه دارند سیدالشهداء را صوفی تصور کرده؛ کسی که پیش باور چریکی دارد، امام(ع) را یک چریک و مبارز تصویر کرده است.
مسئله دیگر اینکه وقتی سخن از زندگی فردی و اجتماعی است ما باید دردها را بشناسیم که دنبال درمان برویم و هنوز این دردها را تشخیص ندادهایم؛ شاعر فرمود: این قصه بی دردی ما درد عجیبی است/دردی ننوشته است که درمان ننوشته است؛ لذا دائما در حرفهای تکراری درجا میزنیم. استاد محمدرضا حکیمی که این روزها وفات یافتند دو کتاب در مورد قرآن کریم دارد؛ یکی پیام جاودانه و دیگری جامعهسازی قرآنی؛ در این دو اثر دو وجه از حقیقت قرآن را بیان کرده است؛ در پیام جاودانه به این موضوع که آیا قرآن کتاب ادبی محض است یا ... پرداخته است و در جامعهسازی قرآنی هم ضمن تبیین ویژگیهای جامعه آرمانی مدنظر قرآن پرداخته و در راس آن عدالت را مهمترین شاخصه میداد و از این مینالد که چرا عدالت در جامعه ما حاکم نیست. عدالت باید خودش را در اخلاق فردی و اجتماعی نشان دهد که متاسفانه ما در عمل نمیبینیم.
حکیمی وقتی در باب عدالت حرف میزد، خودش عامل به عدالت بود؛ آنچه خودم مختصرا در زندگی ایشان دیده بودم و الان که وفات کرده در سطح عموم هم مطرح میشود پایبندی عملی به عدالت بود؛ پس مهمترین وجه تاثیرگذاری، عمل گوینده است. اگر گوینده عمل نکند بهترین کشف علمی را هم داشته باشد ثمر نمیدهد. تاثیرگذاری حکیمی ولو محدود ولی عمیق و بنیادی بوده است.
بر فرض ما بفهمیم پیام عاشورا و تعریف ما از زندگی فردی و اجتماعی چیست و تاثیر این پیامها چه میتواند باشد، آیا صرف فهم این موضوعات مشکلی را حل خواهد کرد؛ گاهی گوینده پیامهای عاشورا کسی مثل حکیمی است و گاهی فردی دیگر. اینجا علم تنها و جایزه فلان جشنواره لازم ندارد؛ اینجا خلوص نیست و عمل خالصانه را میطلبد. چند روز قبل که برای خرید به مغازهای رفته بودم دیدم فردی ماسک را روی بازو بسته است؛ بنده به فکر فرو رفتم که خاصیت این ماسک چیست؟ آن فرد، فردی عامی بود ولی مگر اهل قرآن و دین، آن را در جای خودش به کار بردهاند؟ کلام سیدالشهداء را مگر در جای خود به کار بردهاند؛ امام علی(ع) متقین را در نهجالبلاغه توصیف کرده و فرموده است؛ متقین دوای دردشان را از قرآن بیرون میکشند، ایشان مثال معدن را به کار برده است که خیلی زیباست چون ابتدا باید معدن را کشف و بعد آن را استخراج کنیم یعنی کسی که درست از قرآن استنطاق کند به گنج خواهد رسید.
حال سؤال من این است که در پژوهشهای قرآنی که انجام میشود، چند درصد دنبال دوای درد هستند؟ من روزی خدمت یکی از استادان علوم قرآنی بودم و ایشان وصف مفصلی در مورد واژه «سلاسل» بیان کرد، شاید نیم ساعت در مورد ریشه این واژه بحث کرد، بنده حوصلهام سر رفت و به ایشان عرض کردم که قرآن یهدی للتی هی اقوم و حیاتبخش و هدایتگر است، از این همه بحث درباره یک واژه چقدر هدایتگری بیرون میآید؟ چرا باید بیش از حد وقت صرف این کار کنیم و ایشان خیلی صادقانه ولی با اقراری تلخ گفت که ما اگر این بحثها را نداشته باشیم کلاسهای درس قرآن چگونه پر شود؟ اضافه کرد فهم قرآن کار ما نیست و عرض کردم آیا خداوند معما فرستاده است؟
ما گاهی مدعی قرآنشناسی هستیم برای تربیت خود و دیگران و گاهی میخواهیم وقت خودمان و دیگران را پر کنیم؛ اینها فرق دو منش است؛ حالا در باب سیدالشهداء هم همین است؛ منش اول از عاشورا و مرام حسین(ع)، سبک زندگی میخواهد که نمونه آن بانوان ایرانی دوره کشف حجاب هستند که با همه سختگیریهای رضاخانی حجابشان را حفظ کردند و به نسل بعد منتقل کردند ولی نمونه دومی که میخواهد مجلس پر کند، پس حرف میزند به قصد اینکه حرف زده باشد و مجلس پر شود و نتیجهاش این است که این حرفها اثری روی زندگی مردم نمیگذارد زیرا مگر گوینده قصد اثرگذاری داشت؟ درست مانند بستن ماسک روی بازو.
پوستهای از شعائر به مردم میرسد، مردم خالصانه وارد عزاداری حسین(ع) میشوند و هیچ نیتی مثل شهرت و کسب مال و ... ندارند ولی به بنده گوینده و واعظ ممکن است همان پوسته هم نرسد؛ در همان مثال حجاب، امروز نسلی را شاهدیم که درس خوانده و دانشگاه دیده و حوزه رفته هستند، ولی ته دلشان نسبت به حجاب شک دارند و کتاب علیه حجاب مینویسند، این تفاوت دو نسل است؛ یکی دنبال دوای درد از عاشوراست و دیگری میخواهد برنامه مجلس و پژوهشکده و پژوهشگران را پر کند. لذا گاهی وقتش را صرف یکسری مباحث غیر مفید مانند اینکه رقیه بود یا نبود، میکند؛ آیا همه نیاز ما از قیام عاشورا و منش حضرت این است؟ آیا من گوینده از پیام عاشورا بی نیاز هستم؟ این گرفتاری ماست. من گوینده قبل از شنوندگان و من نویسنده قبل از خوانندگان محتاج درک وجودی پیام عاشورا و امام حسین(ع) هستیم.
ما در مباحث علمی واژه مشترک لفظی داریم یعنی یک کلمه با معانی مختلف؛ یکنفر معنای مورد نظر خود و نفر دیگر معنای مدنظر خود و نفر سوم معنای سومی را از یک کلمه برداشت میکنند، ظلمستیزی درست است ولی آیا فقط امام حسین(ع) ظلمسایز بود یا بقیه ائمه(ع) هم بودند؟ آیا ظلمستیزی فقط کار جهادی و نظامی است یا تبیینهای اعتقادی و مذهبی امام رضا(ع) هم جهاد و مبارزه با ظلم است؛ وقتی امام هادی(ع) زیارت جامعه کبیره را به راوی میآموزد آیا مصداق ظلمستیزی نیست؛ ما در ادعیه داریم که جاهدت فی الله حق جهاده، آیا امام هادی و امام عسکری بر روی کسی شمشیر کشیدند که سخن از مجاهدت آمده است؟ پس ما نه ظلم و نه ظلمستیزی را درست نفهمیدهام.
من از استادم کمالی دزفولی آموختهام که باید همه چیز را از اول شروع کنیم، اول ماجرا این است که عدل، اجرای حدود الهی و ظلم، زیر پا گذاشتن حدود الهی است؛ اگر زندگی ما سرشار از ظلم به خود، خانواده، دوستان و اقوام و همسایگان باشد، چگونه میخواهیم مدعی شویم که در عرصه بینالمللی ظلمستیز هستیم؛ در اینجا یک کار جدی و نهضتی لازم داریم؛ باید مراتب ظلم را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی برطرف کنیم، در این صورت زمینه برای ظلمستیزی بینالمللی هم فراهم میشود؛ ائمه(ع) ظلم بزرگ به دین یعنی تحریف را دیدند و با آن مقابله کردند. آیا ما در مقابل تحریفات در معنای نبوت، امامت، عدل الهی و ... روابط اجتماعی با یکدیگر ایستادهایم؟
انتهای پیام