کد خبر: 4002514
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۷
یادداشت

محمد(ص)؛ پیام‌آور زندگی

محمد(ص) پیامبر بود: پیامبر زندگی. تعالیم او بی کم و کاست در خدمت زندگی قرار داشت. او از بدایت امر که با نخستین زمزمه‌های وحی در غار حرا آغاز شد، با پیامی از جنس زندگی به خانه‌اش بازگشت. پس از آن نیز تا روزی که از ساحل زندگی به اقیانوس ابدیت پیوست و مرگ را با شکوهی منحصر به‌فرد اما فروتنانه پذیرا شد ترنم زندگی بر لب داشت.

محمد(ص)؛ پیام‌آور زندگیمحمد(ص) پیامبر بود؛ پیامبر زندگی. تعالیم او بی کم و کاست در خدمت زندگی قرار داشت، آنگونه که منابع و مصادر معتبر روایت می‌کنند هرگز حتی برای لحظه‌ای از توجه به امر عظیم زندگی فروگذار نکرد.

براساس زندگی باوری بود که جزء و کل منطقش فکرآمیز و مملو از تفکر بود؛ تفکر به هر امر عظیم و حتی غیر عظیم. نیز به همین دلیل پیوسته به کار نگریستن و نظاره بر انسان و بر جهان بود و به زمین و به آسمان و چه جای شگفت که به زمین بیش از آسمان می‌نگریست:


«کان رسول الله متواصل الاحزان دایم الفکره اما تفکره ففیما یبقی و یفنی... نظره الی الارض اطول من نظره الی السما»: رسول خدا حزنی پیوسته داشت و پیوسته می‌اندیشید و اندیشه‌اش درباره فانی و باقی اندیشه بود و نگاهش بیشتر به زمین بود تا آسمان. (عیون اخبار الرضا ج۱/ ۳۱۹_ ۳۱۷)


آری، او پیام‌آور بود، اما پیام‌آور حیات، حیات باقی در مقابل حیات فانی، حیات اصیل در مقابل حیات وهمی، حیات جاری در مقابل حیات راکد و حیات منطبق بر واقعیات در مقابل حیات‌های گریزان از واقعیاتی که در اصل زندگی را نفی می‌کردند و مغایرتشان با زندگی از نفی طبیعت آدمی و تلاش برای دگرگون ساختن آن شروع می‌شد.


بر این پایه، از زبان او جز سخن زندگی به گوش جهان نرسید: زندگی این دنیا و تداوم آن در دنیایی دیگر و شگفت اینکه هیچ‌کدام از این دو زندگی اصالت خویش را فدای دیگری نمی‌کند.
جان کلام محمد(ص) زیبایی‌های سرشار زندگی است. میل و گرایش او به زیبایی‌های مادی و معنوی چنان بود که آنچه را که دوست می‌داشت بی واهمه و بی لکنت شماره می‌کرد. روی این اصل بود که هرگز چیزی از نعمت‌های زندگی را خوار نمی‌داشت و کوچک نمی‌شمرد و هرگز زبان به مذمت هیچ نعمتی نگشود. او درست در زمانی که طومار زندگی سعادتمندانه و آبرومندانه اگر در معرض برچیده شدن نبود به وضوح در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود و جهل عربی برای فروپاشامدن قواعد و قوانین زندگی قدرت خویش را بی باکانه می‌آزمود و با افتخار شعرش را به نظم می‌کشید، با نوایی از زندگی و الهی بودن طنین زندگی، با پیام‌هایی از جنس نور و روشنی ناقوس زندگی را در ظلمات شبه جزیره بشر به صدا درآورد و اینچنین بود که زندگی باوران گرد نورش جمع آمدند و اینچنین بود که فلسفه نفی زندگی به دست زندگی، با معارضی که سخن خدا را بر لب داشت دچار تعارض ابدی شد.


تردیدی نیست که کتاب الهی و جاودانه او قرآن کریم کتاب زندگی است. از قرآن جز نوای زندگی به گوش نمی‌رسد: زندگی دامنه‌دار و چونان امری دنباله‌دار. مطلوبیت زندگی و بی پایان و بیکرانه بودن زندگی، در خلال هزارها بیان و سخن و کلام و برهان و بینه، جان کلام قرآن است آن هم نه خطاب به مردمی خاص که خطاب به جمیع بشریت ادا می‌شود. محمد(ص) به عنوان دریافت کننده این پیام نخستین کسی است که این پیام را از خدای زندگی و خالق زندگی با گوش جان شنیده و آنگاه به تلاوت آن برجان و فطرت انسان‌ها نشسته است.


او با بارانی از تعالیم الهی، به واژه‌های زندگی نه تنها وسعت بلکه عمق بخشید و اجازه داد جوهر و گوهر زندگی با حفظ خواص ذاتی و ازلی خویش از زیر پای انسان برخیزد و تا مرتبه نفس و مرحله قلب او ارتقا یابد و در قابی از بیکرانگی و جاودانگی در اتصال به خداوند حی زندگی آفرین معنی شود. به همین جهت بخش عمده گفتار و رفتار او به وضوح شرحی است بر ابدیت و ابدیت زندگی. به سهولت می‌توان از خلال گنجینه قول و فعل او به سطح شفاف و بلورین این حقیقت دست کشید که: ابدیت چیزی از جنس زندگی است و این تباه شدن زندگی است که ابدیت را به تباهی می‌کشد نه چیزی دیگر.


او داشته‌ها و دریافت‌ها و دانسته‌هایش از زندگی را میان فقیر و غنی میان شریف و ناشریف و حتی میان کسانی که نقاب کفر و خبث و خباثت بر چهره داشتند به یکسان توزیع می‌کرد تا آنچه را که خدای زندگی در اختیار شخص او نهاده بود به جویبار زندگی برگرداند و قطره‌ای از آن را از تشنه کامان دریغ ندارد؛ فقیر و پابرهنه بودند یا غنی و متمکن.


در فوران جهل و در هجوم کفر و در ظلمت‌آفرینی نفاق که هرکدام مرحله‌ای از عمر و روزگار پیامبری‌اش را مصروف خویش کردند، پاسخ قاطع او به تیرهای زهرآلود، اصالت زندگی بود. از لبان او زندگی می‌جوشید و از دستان او زندگی جاری می‌شد و در خلال همه فراز و فرودها جز آوای نورانی زندگی از او شنیده نمی‌شد. او امروز نیز همچنان پیامبر زندگی و پیام‌آور زندگی است. بزرگمردی که زندگی پاک و حیات طیبه با نامش اقتران یافته است و زندگی بشری در تاریخچه خویش زنده‌تر و زندگی باورتر از او سراغ ندارد. کافی است اقوال و رفتار او درباره دو مظهر روشن زندگی یعنی زنان و کودکان را با نگاهی عاری از تعصب بخوانیم. روایتی از روایات نبوی را نمی‌توان یافت که او در آن نگاه حامیانه محمدی‌اش را از انسان دریغ داشته باشد؛ مردان و زنان و کودکان.


اینکه جهان تا امروز به جوشش زندگی در قلب و زبان نورانی محمد(ص) التفات نیافته است، موجب این نمی‌شود که پیامبر زندگی بودن او خدشه‌ای بپذیرد. زندگی‌آمیز و زندگی‌آموز بودن منظومه او واقعیتی ابدی است که اگر هزاران قرن نیز نادیده گرفته شود، ممکن است همچنان نادیده بماند اما محال است نابود و معدوم شود. چه چیزی قادر است میان زندگی و بزرگمردی که در لحظه لحظه عمر و بند بند تلاش و تکاپوهایش منادی قانون طلایی اصالت زندگی است شک کند و شبهه روا دارد؟


به قلم کریم فیضی

انتهای پیام
captcha