۵۵ سال روضه خانگی از خفگان دوران طاغوت تا همدلی در جنگ تحمیلی
کد خبر: 4006853
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۰

۵۵ سال روضه خانگی از خفگان دوران طاغوت تا همدلی در جنگ تحمیلی

مادر شهید حمید احدی از بانوان فعال و اثرگذار زنجانی است که ۵۵ سال در برگزاری روضه‌های خانگی پیش‌قدم بوده است؛ روضه‌هایی که گاهی خاطرات خیزش‌ها و جنبش‌ها برای بیان نفرت از طاغوت را در خود جای دادند و گاهی قوت قلب رزمندگان در جبهه‌های نبرد شدند.

55 سال روضه خانگی از خفگان دوران طاغوت تا همدلی در جنگ تحمیلیارادت به خاندان عصمت و طهارت به‌ویژه امام حسین(ع) در زنجان رسم دیرینه‌ای است و ریشه‌های آن را می‌توان در روضه‌های خانگی که در محله‌های قدیمی و کوچه پس کوچه‌های شهر برگزار می‌شد و هنوز هم ادامه دارد، جست‌و‌جو کرد. روضه‌هایی که محل تقویت باورهای دینی و مأمن مهر و مهربانی بودند، گاهی خاطرات خیزش‌ها و جنبش‌ها برای بیان نفرت از طاغوت را در خود جای دادند و گاهی قوت قلب رزمندگان در جبهه‌های نبرد شدند.

روزی اهالی محل دست به خیر شدند تا جهزیه جوانی را آماده و او را راهی خانه بخت کنند و روزی دیگر طعم شیرین رهایی از زندان را به خانواده‌ای بخشیدند. این شیوه انسان‌دوستی سینه به سینه از روضه‌ای کوچک خود را به نسل‌های مختلف رسانده است و هر زمان اثرات خود را در قالبی متأثر از نیاز زمانه جلوه‌گر می‌سازد و اکنون نیز با همان صدق دل در لباسی مثل کمک مؤمنانه در کرونا رخ می‌نماید.

منیره قریشی، مادر شهید حمید احدی یکی از شیرزنان زنجانی است که علاوه بر اینکه مدال افتخار مادر شهید بودن را بر گردن آویخته، 55 سال است که روضه خانگی برپا می‌کند و بسیاری را پای منبر وعظ و خطابه و کلام نورانی وحی نشانده است. در ادامه گفت‌وگوی ایکنای زنجان، با منیره قریشی در ارتباط با روضه‌های خانگی را می‌خوانید:

ایکنا ـ اولین بار در چه تاریخی و با چه انگیزه‌ای روضه خانگی را برگزار کردید؟

از کودکی و پیش از انقلاب اسلامی با جلسات قرآن آشنایی داشتم و تقریباً 16 یا 17 ساله بودم که با دو فرزند در جلسات مختلف مثل ترجمه قرآن، اصول و عقاید شرکت می‌کردم. این کلاس‌ها با حضور خانم عزیزیان و حجت‌الاسلام خاتمی برگزار می‌شد. چندین سال به همراه چند نفر از بانوان محله که هم‌سن، متأهل و دارای فرزند بودیم در این جلسات شرکت می‌کردیم تا اینکه با فراگیری مباحث قرآنی، اعتقادی و مذهبی و کسب تجربه، خانم عزیزیان که مربی ما بود، از ما خواست که کارهای تبلیغی را آغاز کنیم. در ابتدا کارهای تبلیغی را از مناطق اطراف زنجان مثل سلطانیه و هیدج شروع کردیم و هزینه رفت و آمد را هم خودمان پرداخت می‌کردیم؛ چراکه مربی سفارش کرده بود هزینه‌ها به عهده خودمان است و اجازه استفاده از غذای روستائیان را نداشتیم و با خودمان غذا می‌بردیم. در کنار برگزاری جلسات مذهبی در کارهایی مثل برش دادن پارچه و دوخت چادر و مقنعه نیز کمک می‌کردیم. از سال 45 اولین روضه خانگی را برگزار کردم. لطف و عنایت خداوند ما را به این جلسات کشاند و کمک پروردگار تاکنون ما را در این راه ثابت‌قدم نگه داشته است.

نزدیک شکل‌گیری انقلاب جلسات دعای ختم انعام و توسل را نیز به کلاس‌های مذهبی اضافه کردیم تا برای پیروزی انقلاب دعا کنیم. در این دوران هماهنگی لازم برای شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات در روز و ساعتی که اعلام می‌شد را نیز انجام می‌دادیم تا اینکه انقلاب شد و فعالیت‌های پشتیبانی انقلاب و در دوران دفاع مقدس حمایت از مبارزان و رزمندگان را در مسجد فاطمیه زنجان به عهده گرفتیم. خانم‌های مسن شبانه‌روز در مسجد می‌ماندند و وظایفی را انجام می‌دادند و افرادی مثل من که باید به همسران و فرزندان در خانه رسیدگی می‌کردند، ظهر به خانه برمی‌گشتند و عصر تا قبل از شب دوباره در مسجد حضور می‌یافتند، البته بچه‌ها را نیز با خود به مسجد می‌بردیم و در حیاط بازی می‌کردند. ستاد پشتیبانی جنگ نیز با مراجعه به مسجد و احصای نیازها تجهیزات و امکانات را توزیع می‌کردند و ما نیز لوازمی مثل کاموا را در اختیار بانوان قرار می‌دادیم تا برای رزمندگان لباس ببافند. آجیل‌ها و مواد غذایی را بسته‌بندی می‌کردیم و دل‌نوشته‌های کودکان برای رزمندگان را داخل آجیل‌ها می‌گذاشتیم. چندین بار هم میوه و شیرنی و مواد غذایی تهیه و به دیدار آوارگان جنگ رفتیم و از آن‌ها دلجویی کردیم. اواخر جنگ و حمله خیبر سه فرزندم در جنگ حضور داشتند. دخترم برای کمک‌های پزشکی در بیمارستان دزفول خدمت می‌کرد. یکی از پسرانم پاسدار بود و پسر بزرگم دبیر بود.

ایکنا ـ پدر و مادر شما هم سابقه فعالیت‌های مذهبی داشتند؟

پدرم زود از دنیا رفت اما مادرم قبل از اینکه به مدرسه بروم خواندن قرآن را به من آموخته بود، با هم به مسجد می‌رفتیم و در نمازهای جماعت و منبرها شرکت می‌کردیم و این پیشینه مذهبی از کودکی در وجودم شکل گرفته بود.

ایکنا ـ فضای جامعه برای برگزاری روضه‌های خانگی در دوران پیش از انقلاب چطور بود؟

حکومت و جامعه ما را چندان پذیرش نمی‌کردند و همیشه زیر سؤال بودیم. خفگان زیادی در جامعه حکم‌فرما بود و به ما می‌گفتند اجازه ندارید چادر مشکی سر کنید، به همین خاطر چادر رنگی سر می‌کردیم و در حیاط مسجد دوباره آن را با چادر مشکی عوض می‌کردیم. بخشی از مردم جوری بار آمده بودند که خیلی به باورهای مذهبی پایبند نبودند و با این محدودیت‌ها خدا ما را کمک می‌کرد تا بتوانیم به فعالیت‌های مذهبی بپردازیم.

ایکنا ـ  با توجه به خفگان حاکم در دوران پیش از انقلاب، پیش آمده بود که از فعالیت‌های مذهبی و برگزاری جلسات قرآن و دعا جلوگیری کنند؟

بله زمانی که به تظاهرات می‌رفتیم مورد تعقیب قرار می‌گرفتیم و مدام به ما تذکر می‌دادند که مراقب باشیم. یک بار یکی از همسایه‌ها که خانم ساده‌ای بود فردی او را دنبال می‌کرد و او هم از ترس تصور می‌کرد که منافقان دنبال او هستند. منزل ما در جنوب شهر بود، یک بار یکی از گاردی‌ها دنبالم می‌کرد و تا بازار در پی من بود، به سرعت خود را به یکی از مغازه‌های بازار که عقب‌رفتگی داشت پناه بردم و خود را مخفی کردم تا از آنجا برود. یک بار نیز گاردی‌ها فرزندم که اکنون شهید شده است را مورد تعقیب قرار دادند، نزدیک اذان مغرب بود، همسایه‌ها خبر دادند که پسرت را دستگیر کردند و او را کتک زدند و او هم خون‌دماغ شده بود، با وجود اینکه خودم تحت تعقیب بودم، نگرانی اجازه نداد، بی‌تفاوت باشم، دنبال پسرم رفتم و متوجه شدم او را به کلانتری شماره یک بردند و در نهایت با کمک برادرم او را آزاد کردیم.

55 سال روضه خانگی از خفگان دوران طاغوت تا همدلی در جنگ تحمیلی

ایکنا ـ در زمان جنگ با توجه به بمباران‌ها و شرایط دشواری که وجود داشت، چطور جلسات قرآن را برگزار می‌کردید؟

به لطف خدا جلسات در شرایط سخت جنگ نیز تعطیل نشد گاهی جلسات را فشرده و منسجم، گاهی در منزل و بعضی وقت‌ها هم در مسجد برگزار می‌کردیم، به خاطر اینکه منزل ما نزدیک حسینیه اعظم زنجان بود، از این حیث نیز بیشتر تحت نظر بودیم ولی از برگزاری جلسات ناامید نشدم. پس از دوران دفاع مقدس نیز حسینیه‌ای را به نام فرزندم، شهید حمید احدی دایر کردم و یکشنبه‌ها جلسات قرآن و روضه‌های خانگی در آن ادامه دارد.

ایکنا ـ چه انگیزه‌ای باعث شد جلسات روضه‌های خانگی را تا امروز ادامه دهید؟

ما مسلمان هستیم و از کودکی در مساجد و محیط‌های مذهبی بزرگ شدیم و عرق اسلامی و دینی داریم، بر همین اساس بر خود وظیفه می‌دانیم که زکات علم را با نشر دادن آن بپردازیم؛ چراکه از امام صادق(ع) نقل شده «إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ زَكاةً ، وزَكاةُ العِلمِ أن يُعَلِّمَهُ أهلَهُ». ترجمه و تفسیر قرآن را مطالعه می‌کردیم و یاد دادن آن به دیگران برای خودمان هم شیرین بود.

ایکنا – چه خاطره‌ای از روضه‌ها و جلسات قرآنی در طول این 55 سال دارید؟

یک بار خانمی با من تماس گرفت تا برای خانواده‌های ارتشی‌ جلسات قرآن برگزار کنم، در ابتدا به دلیل مشغله کاری و داشتن فرزند کوچک در خانه از پذیرفتن این مسئولیت امتناع کردم. این خانم چهار ماه به طور مداوم با تماس تلفنی پیگیری کرد تا در نهایت قبول کردم هفته‌ای یک بار به مدت 1.5 ساعت برای آن‌ها کلاس بگذارم و قرار شد یک نفر به دنبالم بیاید و من را به محل مورد نظر ببرد.

روز موعود فرا رسید و یک سرباز شاهنشاهی با پیکان به دنبالم آمد، در مورد این جلسه با کسی صحبت نکرده بودم و تنها سوار ماشین شدم. تصور می‌کردم محل جلسه در خیابان سعدی شمالی فعلی، محل استقرار ارتش باشد، در میانه راه سرباز از مسیر منحرف شد و به سمت فرودگاه رفت. در این لحظه با توجه به اینکه زن جوانی بودم و مصادف با زمان اغتشاشات منافقان بود، دچار ترس شدم، به نزدیکی منطقه کوشکن که رسیدیم از سرباز خواستم کنار جاده توقف کند تا از او سؤال کنم که من را به کجا می‌برد و او پاسخ داد که مأمور است من را به آماده‌گاه که محل اسکان خانواده‌های ارتشیان بود ببرد. هنوز هم می‌ترسیدم و باور نداشتم، فکر می‌کردم به دلیل شرکت در تظاهرات و جلسات انقلابی لو رفتم. در نهایت به آماده‌گاه رسیدیم و وقتی بانوان را در محل برگزاری جلسه دیدم تازه آرامش پیدا کردم.

55 سال روضه خانگی از خفگان دوران طاغوت تا همدلی در جنگ تحمیلی

ایکنا ـ مساجد و هیئت‌ها یکی از پایگاه‌های مهم اجتماعی به شمار می‌رود، تاکنون چه فعالیت‌های اثرگذاری انجام دادید؟

در دوران جنگ یک بار اعلام کردند که برای پشتیبانی نیاز به منابع مالی دارند و هر کسی تمایل داشته باشد می‌تواند طلای خود را اهدا کند. من چون سرزبان‌دار بودم مسئولیت سخنگو و اعلام اطلاعیه‌ها را به من واگذار می‌کردند. با این اعلام بسیاری از خانم‌ها النگو، گوشواره، دستنبد و گردنبندهای خود را هدیه کردند و مقادیر زیادی طلا جمع شد. تصمیم گرفتیم که طلاها را در یک تابلو نصب و آن را با شمایلی زیبا به مرحوم آیت‌الله موسوی‌زنجانی، امام‌جمعه وقت زنجان تقدیم کنیم. به تعدادی از خانم‌ها سپردم یک مقوای زخیم و پارچه مخمل سبز تهیه کنند، مقوا را به شکل قلب درآورده و طلاها را روی آن نصب کردیم و مورد استقبال خانم‌ها قرار گرفت و آن را به امام‌جمعه تقدیم کردیم.

ایکنا ـ روضه‌های خانگی چه تأثیری در تقویت مسئولیت اجتماعی افراد دارد؟

اگر انسان خود عامل به حرف‌هایی که می‌زند باشد در مردم نیز تأثیر مثبتی ایجاد می‌کند. در آموزه‌های دینی توصیه شده که انسان باید با دست، عمل و حرکت مردم را به فضایل اخلاقی دعوت کند و اگر این کار با اخلاص همراه باشد اثرگذار خواهد بود.

از دوران پیش از انقلاب در زمان جنگ تحمیلی و حتی اکنون با شیوع کرونا شاهد بودیم که هیئت‌های مذهبی مشارکت فعالی در عرصه‌های مختلف اجتماعی داشتند و با کمک افراد در این جلسات برای نوعروسان جهیزیه تهیه شده و بسته‌های معیشتی در اختیار نیازمندان قرار گرفته است.

ایکنا ـ چه توصیه‌ای برای جذب جوانان به روضه‌های خانگی دارید؟

روضه‌های خانگی تزریق معنویت به جامعه است و اکنون حضور در این جلسات مثل گذشته با دشواری همراه نیست و همه می‌توانند به راحتی به مراسم معنوی دسترسی پیدا کنند. جوانان نیز دارای روحیه پاک و فطرت خداجوی هستند اما گاهی تحت تأثیر تبلیغات سوء و ظاهر قرار می‌گیرند. همواره به جوانان توصیه می‌کنم چند بار در جلسات قرآنی شرکت کنند، اگر از جلسه من خوششان نیامد، در کلاس‌های دیگر با سطح علمی بالاتر حضور یابند. در هر صورت این جلسات حرف خدا و قرآن است و همه مردم را علاقه‌مند می‌کند.

روضه‌های خانگی با کارکردهای دینی، معنوی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی و سیاسی در طول سال‌های متمادی نشان دادند که علاوه بر تزریق معنویت به جامعه، از مشکلات گره‌گشایی کردند. همچنین روایاتی از ائمه اطهار نقل شده که باعث ازدیاد روزی می‌شود. حضور افراد به شکل خانوادگی در این جلسات همواره محور دوستی‌ها و مهربانی‌ها بوده و بزرگان بسیاری از دل این مراکز تربیت شده و در تاریخ نام‌آور شدند.

گفت‌وگو از فاطمه تاج‌بخش

انتهای پیام
captcha