به گزارش ایکنا، در سالهای اخیر با ظهور پدیده اینترنت و فضای مجازی بسیاری از مفاهیم مرتبط با سبک زندگی انسانها از جمله تعاملات فردی و اجتماعی دستخوش تغییراتی شگرف شده که یکی از این مفاهیم اجتماع است. امروز اجتماع معنی سنتی خود را تا حد زیادی از دست داده و کمکم اجتماعات مجازی جای اجتماعات حقیقی را گرفته است و ناگزیر به سمت انقلاب ارتباطات در حرکت هستیم.
انقلاب ارتباطات نوع جدیدی از ارتباطات مجازی را که خالی از روح حاکم بر روابط واقعی اجتماعی است، به وجود آورده. این انقلاب از طریق ماهواره، اینترنت، رادیو و تلویزیون جهان جدیدی را به موازات جهان واقعی به وجود آورده است و در چنین شرایطی فضای مجازی شکل گرفت و فرهنگها از طریق واسطههای الکترونیک منتقل شدند و مفاهیم زمان و مکان معانی تازهای پیدا کرد. فواصل زمانی و مکانی عملاً از میان برداشته شد و انتقال اطلاعات، دادهها و سرمایهها و نیز امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف به وجود آمد.
فضای مجازی کمکم نسل رسانههای کاغذی را به سمت منقرض شدن پیش برد و به جای آن رسانههای الکترونیک را به عنوان محصول جایگزین به مخاطبان ارائه کرد، رسانههایی که به سادگی در دسترس هستند و برای استفاده از آنها نیازی به پرداخت پول یا صرف هزینه نیست و به این ترتیب رسانههای الکترونیک مخاطبان وسیع و متکثری را برای خود جمع کردند. البته ناگفته نماند که رسانه در جوامع اسلامی به ویژه کشورمان مفهومی فراتر از یک ابزار ارتباطی دارد. کارکرد رسانهها در اینگونه جوامع به دلیل ارزشها و هنجارهای دینی حاکم از یک سو و نوع ارتباط آنها با منابع پیام و حتی نوع پیامی که منتقل میکنند از سوی دیگر با دیگر جوامع متفاوت است.
به عبارت دقیقتر، مفهوم رسانه در جوامع اسلامی با جوامع غربی هم تفاوت و هم تشابه دارد. تفاوت مفهوم آنها به این دلیل است که جوامع اسلامی رسانههایی مانند مسجد، حسینیه و تعزیه را در اختیار دارند که در جوامع غربی دقیقاً به همان شکل و شمایل وجود ندارد. تشابه آنها از این روست که رسانههای جدید ارتباطی مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره، موبایل، اینترنت، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در تمامی جوامع وجود دارند. در جوامع اسلامی رسانههای مرتبط با مسائل دینی از اهمیت و احترام خاصی برخوردار هستند و کارکردهای آنها فراتر از رسانههایی است که مشروعیتشان خاستگاه دینی ندارد. بنابراین، هنگامیکه رادیو یا یک شبکه تلویزیونی برنامهای را با محوریت دین پخش میکند قطعاً اهمیت فراتری مییابد.
رسانه؛ بهترین ابزار برای انجام فریضه امر به معروف
در یک جامعه دینمحور مانند جامعه اسلامی رسانه میتواند بهترین فناوری و ابزار ارتباطی برای فریضه امر به معروف و نهی از منکر باشد؛ زیرا با استفاده از قابلیتهای خود این امکان را دارد که معروف را طراحی و نیز به شکل تصویر پیادهسازی و معرفی کند و حتی امر به آن را انجام دهد؛ یعنی هر دو نقش ساخته شدن و مشهور شدن و همچنین نقش اعمال کنترل غیررسمی را در کنار هم ایفا کند. گذشته از این، رسانه دینی در آگاهیبخشی و علمآموزی باید تمامی ضوابط دینی و اخلاقی میان خود و مخاطب را رعایت کند. با توجه به این مباحث میتوان گفت که رسانههای اسلامی در مقایسه با دیگر رسانهها، کارکردهایی مشابه با مبنایی متفاوت، که همان آموزه اسلام است، دارند؛ بدین معنا که در رسانههای اسلامی مبنای تمامی کارکردها آموزههای دینی است و اگر دین را به معنای راه و رسم زندگی بدانیم، هیچ امری خارج از دین معنا ندارد.
در رسانههای اسلامی مبنای تمامی کارکردها آموزههای دینی است و اگر دین را به معنای راه و رسم زندگی بدانیم، هیچ امری خارج از دین معنا ندارد
در این معنای عام اگر علوم اسلامی را به معنای تمامی علوم مورد نیاز جامعه اسلامی بدانیم، آنگاه میتوانیم نشریههای ورزشی، هنری و سایر حوزهها را در معنای عام علوم دینی، جای دهیم و بگوییم که در یک کشور اسلامی تمام هدفها و برنامهها باید حول محور دین به معنای عام آن شکل گیرد. از طرفی، دین معنای خاصی نیز دارد؛ مانند مناسک، احکام، معارف و اخلاق دینی. در این بخش هم رسانه میتواند با تحقیقات، اولویتبندیها و سیاستگذاریهای مناسب پاسخگوی نیازها و سلیقههای مختلف مخاطبان خود باشد. بدین ترتیب هم به نیازهای تخصصی مخاطبان و هم نیازهای عمومی آنها در قالب شادی، غم، داستان، سریال و ... پاسخ داده میشود.
نقش فضای مجازی در تبلیغات مذهبی
در همین راستا حسن رضایی، کارشناس رسانه و مدیر اجرایی سوگواره «ملت امام حسین و بوی سیب»، در گفتوگو با ایکنا، از نقش فضای مجازی در تبلیغات مذهبی سخن به میان آورد و گفت: اصولاً دین از سنخ پیام است و پیام در مدل ساده ارسطویی یک فرستنده، یک محتوا و یک گیرنده میخواهد. آنچه مهم است ارتباط صحیح این سه عنصر ارتباطی هست؛ اگرچه براساس نظر مارشال مک لوهان، نظریهپرداز مشهور رسانهای، رسانه همان پیام است و اعتقاد دارد که ابزار هم در تأثیر محتوا دخیل هستند. امروز این ابزار در فناوریهای نوین همانند شبکه اجتماعی و سایر خدمات ارتباطی در فضای وب در «انتقال پیام» مهم هستند.
رضایی افزود: استفاده از ظرفیت بیبدیل فضای مجازی میتواند در خدمت دین قرار گیرد، منتها باید نقش این ابزار را در نظر گرفت، چراکه دین ابزارهای ارتباطی دارد که مختص خودش است. حمید مولانا، استاد دانشکده ارتباطات دانشگاه امریکن دیسی واشینگتن، در مقالهای به اسم «منبر؛ رسانه دین» برای دین ابزار اختصاصی قائل است و دیگر رسانهها را به عنوان نقش مکمل میشمارد. پس دین یک ابزار اختصاصی دارد که جایگزینی ندارد و نقش رسانههای دیگر و فضای مجازی نقش مکمل دارد.
این کارشناس رسانه با اشاره به طیفبندی مخاطبان برای تولید محتوای دینی و مذهبی، اظهار کرد: اصولاً رسانههای نوین برای طیف نوجوان و جوان جذابیت دارد و طبق آمار، برای مثال فرهیختگان رسانه کتاب را میپسندند و مخاطبان سنتی رادیو و تلویزیون بزرگسالان و نیز مخاطبان فضای مجازی نوجوانان و جوان هستند.
نحوه تعامل دین و رسانه
رضایی در پاسخ به این سؤال که حمایت از پلتفرمهایی که کار دینی انجام میدهند تا چه اندازه میتواند به اشاعه فرهنگ دینی در فضای مجازی کمک کند؟ گفت: بیشک برای کارهای فرهنگی بزرگ، یک حامی مالی و بانی لازم است. رسول مکرم اسلام(ص) نیز با حمایت حضرت ابوطالب(ع) و حمایت مالی حضرت خدیجه(س) توانست اسلام را تبلیغ کند. بر همین اساس در نظام اسلامی نیز برای گسترش فرهنگ مذهبی در فضای مجازی باید علاوه بر حمایت معنوی، حمایت مالی و تسهیلگری نیز داشته باشیم.
بر اساس گزارش ایکنا، بیشتر تأملات درباره رابطه دین و رسانه نیز در این عقیده ریشه دارد که احتمالاً وسایل ارتباطی مدرن با جا گرفتن در درون دین در حال دگرگون کردن ماهیت آن هستند؛ یعنی بر اثر فرایند رسانهای کردن، ابزار و فرآیندهای ارتباطی در حال دگرگون کردن دین هستند؛ زیرا این ظرفیت را دارند که بخشهایی از آن را دوباره سازماندهی و جایگزین کنند. لذا بر همین اساس، مردم باید درکی ظریف و تاریخی از موضوع رسانهای شدن داشته باشند.
پس سواد رسانهای به عنوان یکی از کارآمدترین ابزارهای نظارتی مورد توجه بسیاری از کشورهای مسلمان است و افزایش نظامهای اطلاعاتی و ارتباطی، ضرورت آموزش سواد رسانهای را بیش از پیش نمایان میسازد، چراکه پیامهای تولیدشده از سوی رسانههای مختلف در سرتاسر جهان مخاطبان را دچار سردرگمی و تردید در انتخاب و گزینش پیامهای دریافتی میکند.
اگر تا قبل از زمان حاضر سواد محدود به توانایی خواندن و نوشتن میشد، امروز سواد مفهومی فراتر، گستردهتر و پیچیدهتر پیدا کرده است. سواد خواندن و نوشتن در کنار سواد ارتباطی، سواد عاطفی، سواد رایانهای، سواد مالی و البته سواد رسانهای شش معیار امروزی یونسکو برای باسواد تلقی شدن به شمار میرود.
مفهوم سواد رسانهای چیست؟
در همین راستا محمدصادق افراسیابی، معاون امور محتوایی مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی، در گفتوگو با ایکنا، در تعریف سواد رسانهای گفت: سواد رسانهای سوادی است که در حالت انبوه شدن پیامها در سپهر ارتباطی مخاطب قرار میگیرد؛ اینکه مخاطب چگونه به آسانی پیامهای مورد نیاز خود را پیدا کند، توانایی تشخیص پیامهاست و نیز بداند رسانههای مورد نظر کدام پیام را با هدف خبررسانی منتشر میکنند.
افراسیابی افزود: افراد با سواد رسانهای قادر به کشف پیامهای پیچیده موجود در محتوای تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، کتابها، بیلبوردهای تبلیغاتی، اینترنت و سایر رسانههای مستقل خواهند شد. همچنین میتوانند رسانههای خود را ایجاد کنند و در شکلگیری فرهنگ رسانهای مشارکت فعالانه داشته باشند. این امر سبب میشود که مردم از حالت مصرفی خارج و نیز از رسانهها به صورت هوشمندانهای بهرهمند شوند.
معاون رسانههای دیجیتال مرکز توسعه فرهنگ و هنر با بیان اینکه در جامعه آموزش سواد رسانهای به رشد تفکر انتقادی و مشارکت فعال در فرهنگ رسانهای کمک میکند، گفت: محققان به این نتیجه دست یافتهاند که آموزش سواد رسانهای یک ابزار برای مقابله با اختلالات تغذیهای، قلدری، خشونت، نژادپرستی و تبعیض است. به طور کلی سواد رسانهای یکی از مهارتهای مهم زندگی کردن محسوب میشود.
هدف از آموزش سواد رسانهای چیست؟
افراسیابی در پاسخ به این پرسش که اساساً آموزش سواد رسانهای چه اهدافی را دنبال میکند؟ گفت: هدف سواد رسانهای ارتقای خود رهبری از طریق فرایندهای استدلال، تحلیل، مفاهمه و مهارتهای ابزار وجود است. به عبارت بهتر، خواننده یا بیننده یا شنونده یک مضمون رسانهای بهتر است که رابطه و نسبت محتوای یک رسانه با عدالت را در نظر بگیرد و نزدیکی یا دوری محتوای یک رسانه از عدالت را مورد توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با رسانه به جای تسلیم بودن یا تسلیم شدن به رابطه یکسویه و انفعالی، رابطهای فعالتر و تعاملیتر داشته باشد.
معاون رسانههای دیجیتال مرکز توسعه فرهنگ و هنر تصریح کرد: یکی از هدفهای آموزش سواد رسانهای آن است که به دریافتکنندگان پیامهای رسانههای جمعی کمک شود تا در این فرایند به مشارکتکنندگانی آزاد تبدیل شوند به جای اینکه منفعل، ساکن و مطیع در مقابل تصاویر و محتواهای تولیدی بنشینند و درک درستی از آن نداشته باشند. همچنین تماشاچیان یا مخاطبانی را پرورش دهد که به دنبال برنامههای باکیفیت باشند و حس منتقدانهای از فرم، فرمت و محتوای رسانههای جمعی در آنها شکوفا شود.
اهمیت آموزش سواد رسانهای به خانوادهها
افراسیابی در پاسخ به این پرسش که چرا پرداختن به سواد رسانهای از نظر خانوادهها و فرزندان حائز اهمیت است؟ گفت: افراد خانواده میتوانند با استفاده صحیح از رسانهها آگاهیهای خود را افزایش دهند، درباره مسائلی که شاید در فضای حقیقی یا غیررسانهای قابل تجربه نباشد تجربههای ارزشمندی را به دست آورند و به پرداخت هزینه در قبال این تجربه نیازی نداشته باشند؛ برای مثال سفر به اعماق دریاها و اقیانوسها برای همه افراد ممکن نیست، اما این تجربه از طریق رسانهها ممکن میشود.
استفاده نادرست از رسانهها نهتنها کمکی به ارتقای سطح فکری، فرهنگی و مهارتی خانوادهها نمیکند، بلکه باعث به وجود آمدن معضلات و مشکلات عدیدهای میشود
وی افزود: همچنین خانوادهها با استفاده صحیح از رسانهها میتوانند مهارتهای خود در زندگی را افزایش دهند؛ برای مثال حضور عضوی از خانواده در اینترنت و استفاده او از مطالب قرار داده شده در یک سایت میتواند باعث افزایش اطلاعات، آگاهیها و مهارتهای فرد در زندگی اجتماعی و خانوادگیاش شود، اما از طرف دیگر استفاده نادرست از رسانهها نه تنها کمکی به ارتقای سطح فکری، فرهنگی و مهارتی خانوادهها نمیکند، بلکه باعث به وجود آمدن معضلات و مشکلات عدیدهای میشود که شاید خیلی از آنها قابل جبران نباشد.
معاون رسانههای دیجیتال مرکز توسعه فرهنگ و هنر در پایان از ضرورت یادگیری مهارت سواد رسانهای در خانوادهها سخن گفت و اظهار کرد: در اطراف خود با افراد و خانوادههایی برخورد میکنیم که از افت تحصیلی کودک خود ابراز نارضایتی میکنند یا مدت بسیاری را صرف استفاده افراطی از رسانهها میکنند، اما زمان کوتاهی را به برقراری ارتباط با خانواده خود اختصاص میدهند و کمتر با اهل خانه همکلام میشوند. این اختلاف و تفاوت در استفاده صحیح و نادرست از رسانهها، یادگیری مهارت استفاده بهینه از رسانهها یا سواد رسانهای را بسیار ضروری و حیاتی میکند.
بنا بر گزارش ایکنا، رسانههای نوین از دو دیدگاه متهم به ایجاد چالشهای نوین در زندگی هستند. رسانهها از یک سو رقیب فعالیتهای آموزشی در امر آموزش هستند و از سوی دیگر زمینهساز اغلب چالشهای نوین به حساب میآیند. کودک تکاملنیافته و تعلیمپذیر متولد میشود. او نیاز به جامعه بشری دارد تا آنچنان ساخته شود که بتواند به مقتضیات زندگی پاسخ دهد، ولی جامعه نیز برای بقای خود به کودکان احتیاج دارد. اساساً ارکان شخصیت کودک زمانی پایهگذاری خواهد شد که او ناخواسته روح و فضای جامعهای را که به آن تعلق دارد در خود جذب کند. در این صورت رفتار او تا حد زیادی با شرایط محیط انطباق پیدا میکند.
تهدیدهای فضای مجازی و اثرات سوء آن بر کودکان
در هر عصری تعلیم و تربیت وابسته به انسانهایی است که مسئولیت آن را برعهده دارند و نیز تابع کیفیت فرهنگی است که در چارچوب آن این فعالیت صورت میگیرد. تواناییها و ضعفهای جوانان بازتابی است از تواناییها و ضعفهای بزرگسالان، زیرا نسل جوان از سالهای اول زندگی خانوادگی گرفته تا دوران مدرسه ابتدایی و متوسطه و بالاخره آموزش حرفهای راهی را در پیش میگیرند که از طرف نسلهای گذشته ترسیم شده است. حال اگر در پایان این راه زنان و مردان جوان به قولی که در دوران بچگی داده بودند، عمل نکنند و به آنچه قرار بود برسند نائل نشوند و اگر روح آنها خالی و بیمحتوا باشد، نتیجه تماس آنها با انسانهایی است که هیچ نوع مفهوم و هدف عمیقی برای زندگی خود ندارند و شخصیت ثابتی را به دست نیاوردهاند. بر همین اساس اهمیت آموزش رسانهای به کودکان و نوجوانان، درجه نفوذ رسانه در جوامع و تأثیر آنها به حدی است که آموزش رسانهای را به امری اجتنابناپذیر تبدیل کرده است.
در همین راستا عاطفه کیانینژاد، مشاور خانواده و روانشناس کودک، در گفتوگو با ایکنا، به تبیین عوامل جدید اجتماعی شدن کودکان پرداخت و اظهار کرد: دسترسی کودکان به شبکههای اجتماعی مانند چاقویی است که اگر کودک نداند چطور باید از آن استفاده کند، میتواند به خود و حتی دیگران صدمه وارد کند. به همین دلیل کودکان و نوجوانان در فضای مجازی همزمان افرادی به شدت تحت خطرند، یعنی میتوانند باعث ایجاد خطرهای جدی برای کودکان و نوجوانان دیگر شوند. در همین پیوند مهم است که باید دسترسی کودکان به فضای مجازی با مدیریت و نظارت والدین همراه باشد و اپلیکیشنهایی که پدران و مادران در گوشی یا تبلت کودکان نصب میکنند، فضای سالمی را در اختیار آنان قرار دهد. در ضمن اپلیکیشنهای نصبشده برای کودکان باید اطلاعات دستگاه همراه آنان را به گوشی والدین منتقل کند.
این مدرس دانشگاه در رشته مشاوره در مورد تهدیدهای فضای مجازی و اثرات سوء آن بر کودکان گفت: نکته خیلی مهم این است که متأسفانه فضای مجازی برای همه گروههای سنی در دسترس است. یکی از نیازهای دنیای امروزی داشتن یک مرورگر مناسب برای کودکان است؛ همانطور که بزرگسالان در گوگل جستجو میکنند، اگر جستوجوگری مخصوص کودکان داشته باشیم که اطلاعاتی را متناسب با رشد ذهنی کودک در اختیار او قرار دهد و مفاهیمی مانند پرخاشگری و موضوعات جنسی در آن حذف شده باشد، این مرورگر قطعاً میتواند برای کودکان زیر ۱۲ سال مفید باشد و خیال پدران و مادران نیز راحت خواهد شد.
اپراتوری که کودکان را به رسمیت میشناسد!
بر اساس گزارش ایکنا، موضوع اینترنت مخصوص کودکان و نوجوانان از دیرباز مورد توجه بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران علوم تربیتی کودکان بوده است و ضرورت ساخت چنین فضایی برای کودکان حتی در دستور کار عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت سیزدهم، قرار دارد.
زارعپور با اشاره به اینکه ما مردم به ویژه کودکان و نوجوانان را بیپناه در فضای مجازی رها کردهایم، گفت: بیش از ۱۵ سال است که کشورهای مختلف برای این موضوع دغدغه دارند و نگران آسیب کودکان از فضای اینترنت هستند. در این سالها دو بار در اجلاس جامعه اطلاعاتی ژنو در نشست مربوط به صیانت از کودکان در محیط آنلاین شرکت کردم و متوجه شدم که دنیا برای این موضوع دغدغه دارد.
وی ادامه داد: حتی اگر ملاحظه کرده باشید گوگل در نسخه وب و اپلیکیشن خود تنظیمات جستوجوی ایمن را مخصوص کودکان راهاندازی کرده تا محتوای نامناسب در اختیار کودکان قرار نگیرد. کشورهای مختلف پلتفرمها را مجبور کردهاند که نرمافزارهای کنترلی را در اختیار والدین قرار دهند. به همین دلیل پلتفرمها در زمان ایجاد، اطلاعات شخصی فرد را دریافت میکنند تا متناسب با سن، محتوا را در اختیار او قرار دهند، اما ما در این زمینه کوتاهی کردهایم. در کشور فرهنگسازی نکردهایم و از این بابت خانوادهها نگران هستند. به همین دلیل مطابق با تکلیفی که در مصوبه ۱۷ خرداد شورای عالی فضای مجازی به ما ابلاغ شده است، به زودی اپراتور اختصاصی کودکان و نوجوانان را برای ارائه محتوای سالم در فضای مجازی راهاندازی میکنیم.
با ظهور اینترنت همچنان که استفادههای بسیار مثبت و خوبی از آن میشود و زندگی آدمی را با تحول بزرگی روبهرو کرده، متأسفانه برخی از افراد سودجو در این فضا به دنبال منافع خود هستند و گاه این منافع با فساد، فحشا و خشونت و دیگر مسائل منزجرکننده مواجه است. به همین دلیل فضای اینترنت همواره میتواند مانند شمشیر دولبه عمل کند و در مواقعی سودمند باشد و در مواقعی دیگر موجب ضرر شود. حالا در این فضای مشوش و سردرگم ممکن است کودکان و نوجوانان با مسائلی روبهرو شوند که آنها را درگیر اتفاقات ناصوابی کند که زندگی آینده و حال آنان را تحت تأثیر قرار دهد.
ضرورت تولید محتوا برای کودکان و نوجوانان
در همین راستا معصومه نصیری، مدرس و پژوهشگر سواد رسانهای، در گفتوگو با ایکنا، به چرایی نپرداختن به موضوع راهاندازی اپراتور اختصاصی کودکان و نوجوانان در سالهای گذشته پرداخت و اظهار کرد: موضوع کودک و نوجوان و چگونگی تعامل این نسل، که از آنها به عنوان نسل هزاره سوم یاد میکنیم، با شبکههای اجتماعی و فضای آنلاین، علیرغم اهمیت فراوان، همواره به عنوان موضوعی جذاب و دارای قابلیت شعاری و اجرای خودنمایی مورد توجه بوده است. اساساً همین رویکرد به دور از دغدغه ملی و هویتی سبب شده است که کمتر به فکر ایجاد زمینههای اختصاصی برای کودک و نوجوان باشیم.
نصیری افزود: شاید بتوان نداشتن دغدغه و عزم ملی برای تحقق این مهم، نبود مطالبهگری والدین و نهادهای فرهنگی و آموزشی مسئول برای ایجاد فضایی امن و سالم برای کودکان و نوجوانان و نیز فقدان قوانین الزامآور برای تحقق این مهم را به عنوان مهمترین موانع طرح و اجرا نشدن به موقع این موضوع دانست.
این مدرس و پژوهشگر سواد رسانهای در پاسخ به این سؤال که راهاندازی اپراتور مخصوص کودکان و نوجوانان راه حل مناسبی است یا خیر؟ گفت: قطعاً مطابق تجربه زیستی سایر کشورها، یکی از راههای مؤثر برای مصونسازی و حمایت از کاربران در رده سنی کودک و نوجوان، راهاندازی اپراتور مخصوص این گروه سنی است؛ اما قطعاً این فقط پاکسازی ظرف است و ما باید هم برای مظروف یعنی محتوا و هم برای فرهنگ استفاده از ظرف و مظروف آموزشهای لازم را ارائه کنیم. ایجاد اپراتور ضامن سالمسازی فضا نیست و محتوا و کاربر آموزشدیده نیز باید در مدل سیاستگذاری مورد توجه قرار گیرد.
نصیری افزود: رصد و کنترل با استفاده از نرمافزارهای کنترلگر والدین امکانپذیر است، اما این کنترل حالت مقطعی و حکم مُسکّن را دارد، چراکه آموزش و تربیت رسانهای رخ نداده است و هرلحظه کودک و نوجوان با بهرهگیری از شکاف دیجیتال میتواند رصد و کنترل را دور بزند یا مدیریت کند. بنابراین درونیسازی مفاهیم و ایجاد اعتماد و آموزشهای لازم برای زیست دیجیتال، استفاده از این فضا را هدفمندتر و لذتبخشتر خواهد کرد.
آشنایی با سیمکارتهای کودک و نوجوان
بنا برگزارش ایکنا، البته نباید فراموش کرد که اپراتورها پیشتر برای رفع این دغدغهها و افزایش ضریب امنیت روانی کودکان در فضای مجازی و استفاده از تلفن همراه، اینترنت و مکالمات به ارائه سیمکارتهایی با عنوان سیمکارت کودک و نوجوان اقدام کردهاند که میتواند خیال والدین را از امنیت فرزندشان در این فضا تا حد زیادی آسوده سازد.
سیمکارتهای کودک و نوجوان عمدتاً با ارائه یک یا چند مورد از خدمات مانند مکالمه صوتی، مکالمه تصویری، اینترنت، پیام کوتاه و یا پیامهای چندرسانهای فعال میشوند و به دست مشتری میرسند. البته بر اساس نوع اپراتوری که این سیمکارتها را ارائه میکند، ممکن است برخی ویژگیها مانند تماس خانوادگی یا گروهی نیز به ویژگیهای آنها افزوده شود. سیمکارتهای کودک و نوجوان به طور کامل تحت نظارت والدین است و پدر و مادر کودک میتوانند محدودیتهای موردنظرشان را روی سیمکارت اعمال کنند.
کدام اپراتورها سیمکارت کودک و نوجوان دارند؟
تا این لحظه فقط دو اپراتور کشور موفق به راهاندازی سرویس سیمکارت کودک و نوجوان شدهاند. رایتل توانسته سیمکارتهای کودک و نوجوان را راهاندازی و به متقاضیان ارائه کند و مدتی است که بازار خوبی را در این مورد تصاحب کرده است. اپراتور سوم کشور برای استقبال هرچه بیشتر والدین و کودکان به این سیمکارتها، خدمات گوناگونی را در کنار سیمکارت به عنوان یک گزینه و هدیه ویژه به مشترکان ارائه میکند. کافه رایتل یکی از این خدمات است که میتواند دسترسی به بسیاری از پویانماییهای روز دنیا و منتشرشده در تلویزیون و دیگر رسانههای تصویری را به مشترک ارائه کند.
آپارات کودک بخش ویژهای در سایت آپارات و ویژه مشترکان رایتل و دارندگان سیمکارتهای پویانماییها و برنامههای مناسب این رده سنی است و همچنین کارتونها و سریالهای ایرانی و خارجی مناسب را برای رده سنی کودک ارائه میکند. نبات نیز مجموعهای گوناگون از داستان، بازی و سرگرمیهای مختلف است که میتواند ساعات متمادی کودک را سرگرم کند. این نوع سیمکارتها اینترنت مناسب را در اختیار کودک و نوجوان ارائه میدهند و والدین میتوانند روی محتوایی که فرزندشان به آن دسترسی دارد نظارت کامل کنند. همچنین سرعت و حجم اینترنت مصرفی در این نوع سیمکارتها به نحوی است که والدین از اپراتور درخواست میکنند که برای مثال سرعت از حدی فراتر نرود و نیز محدودیتهایی برای دانلود اعمال شود.
همراه اول نیز در کنار رایتل دومین اپراتوری است که توانسته سیمکارتهای کودک و نوجوان را به متقاضیان عرضه کند. این اپراتور نام این نوع سیمکارتها را سیمکارت درسا نهاده است. همراه اول امکان برقراری تماس صوتی و تلفنی را در این نوع سیمکارتها لغو کرده است. همچنین کاربر امکان ارسال و دریافت پیام کوتاه را ندارد و نمیتواند به این طریق ارتباط برقرار کند. درسا امکان اتصال به اینترنت را در فضای امن و با محدودیتهای ویژه داراست و کاربر را به اینترانتی متصل میکند که مملو از محتوای سالم و امن است. کودک یا نوجوان دارنده سیمکارتهای درسا به محتوای مناسب سن خود در فضایی امن دسترسی دارد و والدین بهطور کامل میتوانند از جزئیات و محتوای دیدهشده از سوی فرزندانشان اطلاع یابند و مرتب این محتوا را پالایش و بررسی کنند. از طرفی امکان بررسی ساعات و زمان استفاده کودک از تلفن همراه هوشمند یا تبلت فراهم شده است و والدین او میتوانند به این آمار دسترسی داشته باشند.
با استفاده از سیمکارت درسا برای نصب برنامه روی گوشی نیز محدودیتهایی اعمال میشود. در این نوع سیمکارت دسترسی آسان به محتواهای چند رسانه مناسب برای کودک و نوجوان مهیا شده است. همچنین درسا دارای زیستبوم مجازی است که در آن محتواهای آموزشی مورد نیاز کودک و نوجوان، تفریحات و سرگرمیهای مختلف و نیز سایر محتواهای جذاب برای این رده سنی وجود دارد. درسا رایانا نیز نام یک سرویس پست الکترونیکی رایگان است که به کودک و نوجوانی که مشترک این سیمکارت است اجازه میدهد که به راحتی ایمیل ارسال کند.
تهیه سیمکارتهای کودک و نوجوان
به طور کلی در مورد هر دو اپراتور، سیمکارتهای مذکور به افرادی تعلق میگیرد که زیر ۱۸ سال سن دارند و افراد بالای ۱۸ سال نمیتوانند از خدمات این سیمکارتها استفاده کنند. همچنین ثبتنام آن را والدین انجام میدهند؛ یعنی کودک به تنهایی نمیتواند سیمکارت را به دست آورد و از آنجا که سند سیمکارت کودک و نوجوان به نام والدین کودک صادر میشود، کنترل آن را سادهتر میکند.
هدف از راهاندازی اپراتور ویژه کودکان و نوجوانان این است که این دسته از کاربران به محتواهایی که مناسب رده سنی آنها نیست دسترسی نداشته باشند
به هر ترتیب هدف از راهاندازی اپراتور ویژه کودکان و نوجوانان این است که این دسته از کاربران به محتواهایی که مناسب رده سنی آنها نیست دسترسی نداشته باشند، ولی از آنجا که محتواهای ارائهشده به کودکان محدود است و کاربر خود را راضی نمیکنند، آنها به محتواهای فضای خارج از این فهرستها نیز دسترسی مییابند. در نتیجه این کار موفق نیست و حتی ارائه ۵ میلیونی سیمکارت کودک مزیت نیست، بلکه موضوع اصلی این است که ابتدا باید بازاری شکل گیرد و کودکان و نوجوانان به محتواهای بسیار غنی و متنوع دسترسی داشته باشند و از این سیمکارت و محتواهای آن به صورت مستمر استفاده کنند.
چرایی موفق نبودن ارائه سیمکارت کودک و نوجوان
چالش اصلی در موفق نبودن هم نگاه انحصاری از سوی اپراتورها در لایه خدمات است. وقتی اپراتوری در زمینه زیرساخت ورود میکند چالشی به وجود نمیآید، ولی وقتی در زمینه خدمات ورود میکند چالش به وجود میآید. آنها هستند که تشخیص میدهند چه محتوایی مناسب کودکان و نوجوانان است یا نیست، در حالی که چون تولیدکننده محتوا نیستند، صلاحیت و دانش گزینش خدمات را ندارند و نیز در گزینش خدمات به صورت انحصاری برخورد میکنند و با اینکه تخصصی در تولید محتوای کودک ندارند در زمینه تولید محتوای کودک نیز ورود کردهاند و با شرکتهای بخش خصوصی تولید محتوای کودک و نوجوان هم همکاری نمیکنند. خدماتی را که به تأمینکننده محتوا ارائه میدهند بهگونهای است که برای تأمینکنندگان تولید محتوا دارای منفعت مالی هم نیست. به همین علت بازار محتوا در حوزه دیجیتالی کودک و نوجوان شکل نگرفته است. در این حوزه زیرساخت و ابزار پرداخت و تبلیغات هدفمند ارزان هم وجود ندارد. از این رو اتفاق خاصی در حوزه بازار شکل نمیگیرد و نیز ارتباطی بین تأمینکننده محتوا و اپراتورها وجود ندارد و در نتیجه منجر به تشکیل بازار نشده است. بازار یعنی عرضه و تقاضا و باید کالا و خدماتی وجود داشته باشد تا نیاز کاربر را تأمین کند. وقتی بین عرضه و تقاضا گستردگی شکل نگیرد، موفقیتی هم ایجاد نخواهد شد.
راهکار درست برداشته شدن نگاه انحصارگرایانه در حوزه محتوا و سرویسهاست و باید «هابی» ایجاد شود تا سرویسدهندههای مختلف بتوانند عادلانه و یکسان سرویسهای خود را به کاربران کودک و نوجوان ارائه دهند. همچنین خدماتی مانند پرداخت و تبلیغات در اختیار تأمینکنندگان محتوا قرار بگیرد تا موفقیت حاصل شود. پیش از این، امکان پرداخت مالی در حوزه محتوا به نام صدا و پیامک وجود داشت که به علت تخلفات عدهای حذف شد و به نظر میرسد احیای دوباره آن کار دشواری باشد.
وقتی که اپراتور ابزار پرداخت ندارد، چگونه میخواهد بدون این ابزارها در حوزه کودک و نوجوان به کاربران خود سرویس ارائه دهد. حتی اگر بخواهند ابزارها را فعال کنند، اعتماد عمومی به آن ابزارها از بین رفته و احیای این بخش هم بسیار دشوار است. از این رو چشمانداز خوبی برای موفقیت مشاهده نمیشود. شاید روی کاغذ بتوان گفت قابل اجراست، ولی در عمل قابلیت اجرا ندارد.
گزارش از علیرضا اصغرزاده
انتهای پیام