کد خبر: 4015566
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۰
اعظم پویازاده شرح داد:

با نان‌آوری زن مشمول قَوام‌ بودن قرآن می‌شود؟/ نظر آمنه ودود درباره آیه چند همسری

اعظم پویازاده به تبیین نظرات سه دسته از اندیشمندان پرداخت که خوانش‌های مختلفی را از جایگاه زن در قرآن ارائه کرده‌اند؛ دسته نخست معتقدند که نگاه قرآن به زن فرودستانه است. گروه دوم می‌گویند که در قرآن نگاه مثبت و منفی به زن وجود دارد و دسته سوم نیز به دنبال بازاندیشی در آیات مربوط به زن هستند.

به گزارش ایکنا، نشست «نقش اصلاح‌گرایانه پیامبر اکرم(ص) در حوزه زنان»، شب گذشته یک آذر به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان، اعظم پویازاده، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران را می‌خوانید.

در این جلسه قصد دارم که سه تصویر از دیدگاه‌هایی را که در نوشته‌ها در مورد جایگاه زن در قرآن وجود دارد توضیح دهم و در تبیین مورد سوم، مهم‌ترین پیشنهادها را برای خروج از تنگناها مطرح کنم. تصویر اولی که از جایگاه زن می‌بینیم، متعلق به کسانی است که معتقدند زن موجودی فرودست و منفعل است و موجودی ناقص تلقی می‌شود. شواهد اینها دو دسته است؛ فردی و اجتماعی. مثلاً در حوزه فردی می‌گویند که زنان بنام در قرآن ذکر نشده‌اند، بلکه آنها به همسران یا برادرانشان نسبت داده شده‌اند؛ به این صورت که مادران و همسران و زنانشان در قرآن آمده و نشان از وابستگی زن نسبت به مرد است.

شواهد استدلال گروه نخست

همچنین کسانی که در دسته نخست قرار می‌گیرند، می‌گویند استعاره زن‌ زمین در قرآن و در آیه «نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ» منعکس شده و معنایش این است که زن به مثابه زمین و مرد نیز به مثابه ارباب آن است و می‌تواند هر تصرفی را که خواست انجام دهد. دلیل دیگر این است که قاعدگی نشان از ناپاکی زنان است. یهودیان نیز چنین دیدگاهی دارند، اما مسیحیان در مقابل آنها یک دیدگاه دارند و نفی ارتباط با زنان در این دوره ندارند. گروه نخست معتقدند که دیدگاه اسلام بین دیدگاه یهودیت و مسیحیت است.

در حوزه اجتماعی نیز می‌گویند که در قرآن زن‌ها در کنار فرزندان و مردانی که توانایی جنگ ندارند بیان شده‌اند و به سوره نساء اشاره می‌کنند. شاهد دیگر آنها برتری مردان در برابر زنان است که به آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ...»، اشاره می‌کنند. گاهی اوقات به تفاسیر این آیات نیز اشاره می‌کنند که نشان‌دهنده ضعف زن است. برای نمونه علامه طباطبایی در مورد این آیه می‌گوید که این آیه در حوزه خانواده نیست؛ یعنی در میان رابطه زن و مرد نیست، بلکه در مورد نوع مرد نسبت به زن است و آیه می‌گوید که نوع مرد برتر از نوع زن است و حوزه را عام می‌دانند. سپس می‌گویند که از این آیه استفاده می‌شود که زنان به لحاظ قوای فکری و بدنی ضعیف‌تر از مردان هستند و دو نتیجه می‌گیرند؛ زن‌ها نمی‌توانند حکومت و قضاوت کنند و به جنگ بروند، حتی مفسری مانند بانو امین همین تفسیر را از این آیه بیان کرده است. البته اکثر مفسران از این آیه استفاده کرده‌اند که زن نمی‌تواند قاضی باشد و شاید طبری استثناست.

شاهد دیگر در مورد قصاص است که رتبه زنان در قصاص قتل عمد پس از مردان آزاد و برده‌هاست. شاهد دیگر شهادت دو زن است که وقتی مردی نباشد، شهادت یک مرد و دو زن قبول است، زیرا اگر زنی فراموش کرد، آن زن دوم یادآوری کند و این افراد می‌گویند که تأکیدی بر ضعف قوای فکری زن است. همچنین به موضوع تعدد زوجات برای مرد و حق طلاق برای مرد اشاره می‌کنند. شاهد دیگر اینکه انعکاس پدرسالاری در قرآن دیده می‌شود و مشخصه‌اش این است که پدر در خانواده و قبیله برتری دارد و می‌گویند که پدرسالاری را در قرآن می‌بینیم؛ مثلاً در قصه‌های قرآنی دیده می‌شود که وقتی افراد پرهیزکار که از جایگاه خوبی برخوردارند و ناامید از فرزنددار شدن هستند به آنها بشارت پسر داده می‌شود.

دیدگاه رایج شاید این باشد که پدرسالاری وجود دارد، اما «مونتگومری وات» توضیح می‌دهد که در میان عرب‌های قبل از اسلام، نشانه‌های پُررنگی از مادرتباری و مادرسالاری دیده می‌شود و حتی در زمان نزول قرآن نیز ردپای این دیگاه وجود داشت و تأکید می‌کند که در مکه مادرتباری دیده می‌شود و وقتی پیامبر(ص) به مدینه هجرت می‌کند، پدرتباری و مادرتباری در هم آمیخته بودند. این تصویر نخست بود که عمده غیرمسلمانان معتقدند این دیدگاه قرآن درباره زن است.

خوانش دسته دوم چگونه است؟

دسته دوم کسانی هستند که می‌گویند در قرآن نگاه مثبت و منفی نسبت به زن وجود دارد؛ مثلاً می‌گویند خدا آدم و همسرش را از نفس واحد خلق کرد؛ برخلاف آنچه در کتاب مقدس آمده که حوا از دنده آدم خلق شد. همچنین آدم و حوا مخاطب خداوند هستند و خدا به هردوی آنها می‌گوید که از آن میوه ممنوعه نخورید و آدم و حوا هر دو فریب شیطان را می‌خورند و این روایت قرآن با روایت یهودیان متفاوت است. شاهد دیگر این گروه این است که همسر فرعون در قرآن به عنوان اسوه مطرح است و نیز قرآن منبع مهمی از درآمد را در اختیار زنان قرار داد و می‌توانند مهریه بگیرند یا ارث ببرند. همچنین به زنان متأهل حق نوشتن وصیت‌نامه داده شده و شاهد دیگر اینکه ارث برادران و خواهران مادری هم در قرآن آمده است و می‌گویند در جامعه‌ پدرتبار پیوندهای مادرتبار را نیز در قرآن ببینیم. همچنین در قرآن گفته شده که زنان و مردان هر دو لباس یکدیگرند. در دزدی هم مجازات یکسانی برای زن و مرد در نظر گرفته شده است و نمونه‌هایی از انتساب مادرتباری هم در قرآن دیده می‌شود؛ مثلاً هارون موسی را پسر مادرش توصیف می‌کند، اما این گروه که تصویر دوم را ارائه می‌دهند معتقدند که تصاویری منفی از زن در قرآن وجود دارد؛ از جمله تعدد زوجات یا مسئله حجاب.

تصویر سوم در مورد جایگاه زن در قرآن برای محققان معاصر است و آنها به دنبال بازاندیشی در آیات مربوط به زن در قرآن هستند. این گروه بر آیاتی که گروه دوم بر آنها تأکید دارند توجه می‌کنند و آنها را می‌آورند اما تلاش می‌کنند مواردی را که در تصویر دوم روی آن انگشت می‌گذارند بازبینی کنند. از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، که دوره بازگشت به قرآن نام گرفته است، وقتی مسلمانان با دانش تجربی فلسفی و ... روبه‌رو شدند و مسئله حق بر تکلیف چربید، پرسش‌های بسیاری در مورد قرآن شکل گرفت.

به همین دلیل مفسران سعی کردند که آیات مربوط به زن را بازتفسیر کنند؛ مثلاً محمد عبده در مورد تعدد زوجات گفته است که به دلیل شرط عدالت که در آیه هست، باید بگوییم که تک‌همسری هنجار است. کسانی که تلاش می‌کردند آیات را بازتفسیر کنند، از واژه‌شناسی هم استفاده و آن معنا را بر قرآن بار می‌کردند یا گاهی از آیات دیگر قرآن برای تفسیر جدیدی از این آیات استفاده و سعی می‌کردند که کمتر از روایات استفاده کنند. برخی گفته‌اند که مردان به دلیل نان‌آوری، قَوام بر زنان هستند نه به جهات دیگر. در نتیجه اگر زن نان‌آور باشد، قَوام‌ بودن برای زن خواهد بود. در مورد تعدد زوجات نیز مثلاً آمنه ودود و برخی دیگر می‌گویند که آیه در مورد رفتار با یتیمان است و ربطی به این ندارد که مردان بتوانند چهار زن داشته باشند و آیه برای عده‌ای که اداره اموال یتیمان را برعهده داشتند، پیشنهادی را مطرح می‌کند تا برای مدیریت اموال آنها چاره‌اندیشی کند.

پیشنهادهای اندیشمندان دسته سوم

سه پیشنهاد از سوی کسانی که در تصویر سوم قرار دارند ارائه شده است؛ پیشنهاد اول برای فضل‌الرحمن است. او یک محقق نواندیش پاکستانی است و نظریه خاصی دارد و شاگردش آمنه ودود در «قرآن و زن» از آن استفاده کرد. دیدگاه آمنه ودود این است که می‌گوید باید روش‌شناسی تازه‌ای در تفسیر ارائه شود و روش‌شناسی‌های گذشته نتوانسته است که به مشکلاتی که در برابر قرآن قرار می‌گیرد پاسخ دهد. این روش‌شناسی توحیدی است؛ یعنی می‌گوید تفسیر تک‌تک آیات غلط است و پیام قرآن را در اختیار ما قرار نمی‌دهد و باید نگاهی کل‌نگرانه به کل قرآن داشته باشیم و با مطالعه‌ در قرآن، مبانی اصلی آن را به دست آوریم و عدالت و اخلاق محور اصلی قرآن است؛ یعنی هدف قرآن ایجاد عدالت و اخلاق در روابط انسانی است. اگر هدف این است، باید آیات قرآن در این چارچوب بررسی شود. همچنین می‌گوید که باید به آیات عام و خاص توجه کنیم که برخی آیات برای همه زمان‌هاست و آیاتی هم محدود به زمینه فرهنگی عربستان عصر نزول است. وی می‌گوید که یکی از شیوه‌های سخن ‌گفتن در مورد قرآن این است که خط سیر را ترسیم می‌کند اما تصمیم نهایی را نمی‌گیرد.

پیشنهاد دوم را محمود محمد طه، محقق سودانی، مطرح کرد. او می‌گوید که آیات مکی ناسخ آیات مدنی هستند. روی این نظریه بحث‌ شده است، اما مفصل نیستند و ایشان می‌گوید که آیات مکی، که مبانی اسلام را مطرح می‌کند، ناسخ آیات مدنی هستند. در دوره‌های بعد هم همین‌گونه است و آیات مدنی لزوماً نباید مورد عمل باشند. پیشنهاد سوم نیز به نواندیشان دینی تعلق دارد و تا حدی نسبت به فضل‌الرحمان رادیکال‌تر است. این‌ها می‌گویند که احکام اجتماعی قرآن که از جنس قانون و مقررات است در ذات خودش تغییر را دارد؛ چون همه مقررات برای این است که در هر جامعه‌ای مردم با مسالمت زندگی کنند و با تغییر جوامع، مقررات خودبه‌خود تغییر می‌کند و در مورد زنان نیز باید این تغییرات صورت گیرد.

انتهای پیام
captcha