دشواری‌های نبوت برای ما قابل تصور نیست
کد خبر: 4015788
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۷
آیت‌الله هادوی تهرانی:

دشواری‌های نبوت برای ما قابل تصور نیست

آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، استاد سطوح عالی حوزه گفت: نمی‌توانیم صعوبت کاری را که پیامبر(ص) برعهده داشت تصور کنیم و تصوراتمان از ماجرای نبوت کودکانه است. انبیا زجر کشیدند و این‌طور نبود که در آسایش باشند.

مهدی هادوی تهرانی به گزارش ایکنا، آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، استاد سطوح عالی حوزه قم سه‌شنبه دوم آذر، در ادامه مباحث تفسیری سوره لیل گفت: خداوند در این سوره ابتدا به شب و روز و خالق مذکر و مؤنث قسم‌ خورد و فرمود که تلاش‌های شما انسان‌ها پراکنده است؛ یک دسته از تلاش‌ها در راه خیر و نیکی است. عده‌ای انسان‌های خوبی هستند و ما هم راه را برای آنها آسان می‌کنیم و عده‌ای هم بخل می‌ورزند و ما هم راه سختی را پیش روی آنها می‌گذاریم و ثروت آنها به دردشان نخواهد خورد. خداوند تأکید کرد که همه چیز در دست ماست و ما هدایت می‌کنیم و بعد فرمود که من شما را از آتش و عذاب قیامت بیم می‌دهم و این نار به کسی می‌رسد که اهل تکذیب و پشت کردن به حق است، ولی کسی که اهل تقوا باشد، یعنی مال خود را می‌دهد تا پاکیزه شود، از این آتش دور است.

هادوی تهرانی با اشاره به آیه؛ وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَى، إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى، اظهار کرد: خداوند در این آیه فرموده کسی که مالی را انفاق می‌کند و انگیزه او فقط الهی و درصدد کسب رضایت خداست، ما هم او را به رضایت می‌رسانیم؛ «وَ لَسَوْفَ يَرْضَى ﴿۲۱﴾». علامه طباطبایی در این سوره بحث روایی را طرح کرده و آورده است که خداوند به هر چیزی از خلق خود می‌تواند قسم بخورد. او در مورد بخل مطرح‌شده در این سوره «وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿۸﴾ وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى» روایتی را درباره دحداح آورده که شبیه روایتی است که از آن قاعده لاضرر بیرون آمده و در روایت این مطلب منتسب به سمره بن جندب است. براساس این داستان، سمره درختی در منزل یک انصاری داشت و به بهانه این درخت سرزده وارد منزل او می‌شد و این موضوع باعث آزار فرد انصاری و خانواده او بود. پیامبر(ص) چندبار به او فرمود که این درخت را به من بده و من درختی در بهشت به تو می‌دهم و حتی ده درخت می‌دهم، ولی او قبول نکرد و پیامبر(ص) دستور فرمود که درخت را بکن.

وی ادامه داد: در روایتی که علامه ذیل این سوره نقل کرده، مطلب کمی تفاوت دارد و آمده است که یکی از انصار به نام ابودحداح از انصار شنید که حضرت به این فرد پیشنهاد درخت بهشتی می‌دهد تا از درخت در منزل آن فرد دست بردارد. لذا به او گفت که من باغ به تو می‌دهم که این درخت را بدهی، ابودحداح خدمت پیامبر(ص) رفت و گفت که من باغم را دادم و این درخت را خریدم و رسول الله فرمودند ما هم درختی در بهشت به تو دادیم؛ یعنی بهشت را برای او تضمین کرد. 

امام علی(ع)؛ مصداق بارز اتقی

وی افزود: فخررازی در تفسیر کبیر آورده است که جمیع مفسران اهل سنت مراد از اتقی در این سوره «وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» را ابوبکر می‌دانند ولی شیعیان همه این روایت را رد می‌کنند و می‌گویند که مصداق آن علی بن ابیطالب(ع) است. طباطبایی این داستان را آورده که بگوید شیعه نمی‌گوید که تنها مصداق آن علی بن ابیطالب(ع) است، بلکه اصل ماجرا درباره شخصی به نام ابودحداح است. البته ما مصداق بارز و اتم آن را علی بن ابیطالب(ع) می‌دانیم، ولی در این برداشت به این سوره کاری نداریم، بلکه با کنار هم گذاشتن روایات دیگر یکی از مصادیق تام و بارز آن را امام علی(ع) می‌دانیم. ضمن اینکه علامه تأکید می‌کند که اتقی به معنای بالاترین قله در تقوا نیست، چون در غیر این صورت فقط یک نفر مصداق آن است و بقیه در آتش و عذاب خواهند بود. 

استاد حوزه علمیه در ادامه گفت: خداوند با چند قسم فرمود که اصحاب اخدود کشته باد؛ اینها آتشی افروخته و مؤمنان را در آن می‌انداختند و تنها جرم این مؤمنان، ایمان به خدا بود؛ خدایی که آسمان و زمین برای او و تنها او سزاوار پرستش است. البته خداوند در این سوره به مؤمنان هم وعده بهشت را به عنوان فوز کبیر داد. در آیه 12 و 13 هم فرموده که گرفتن و قدرت خدا در عذاب کردن شدید است. در واژه بطش شدت وجود دارد. در ادامه آمده است: «انه هو یبدی و یعید»؛ علامه طباطبایی فرموده است که بطش خدا شدید است زیرا همه چیز در دست اوست. پس آیه انه هو یبدی و یعید؛ تعلیل بر آیه قبل است. خدا چیزی را که عدم بوده از هیچ پدید آورده است.

وی تصریح کرد: علامه نکته لطیفی آورده است و آن اینکه در واژه «ربک» ضمیر به پیامبر(ص) برمی‌گردد و به دست آوردن دل پیامبر(ص) و ایجاد طیب خاطر برای اوست. ما مفاهیم را می‌گوییم ولی نمی‌توانیم به حقایق نزدیک شویم و صعوبت کاری را که پیامبر(ص) برعهده داشت تصور کنیم و تصوراتمان از داستان نبوت کودکانه است. انبیاء زجر کشیدند تا کارشان را انجام دادند و این‌طور نبود که در رفاه باشند و کارشان را انجام دهند. البته پیامبر(ص) بیش از همه انبیاء زجر و رنج کشید. بنابراین زدن سنگ بر دهان و دندان ایشان در برابر رنج‌ها و آزار روحی که به ایشان می‌رسید ناچیز بود.

صعوبت کار انبیاء

هادوی تهرانی افزود: پیامبر(ص) از اینکه چرا مردم ایمان نمی‌آوردند و سرنوشت تلخ و بدی داشتند رنج می‌برد و نزدیک بود خودش را برای این کار نابود کند. وقتی وحی بر ایشان نازل می‌شد، آنقدر فشار سنگینی داشت که برای ما قابل فهم نیست، زیرا فشار روحی و معنوی سنگینی بر او نازل می‌شد و او باید آن را به دیگران منتقل می‌کرد. دریافت این حقایق بلند در توان ما نیست، حتی اگر بر کسی که فقط نبی هست و رسول نیست نازل شود، باز بار سبک‌تری است. در داستان خضر و موسی می‌خوانیم که همراه موسی(ع) فقط توصیف‌کننده بود ولی رسول‌الله باید وحی به مردم منتقل می‌کرد. اگر مردم به ما که طلبه ساده‌ای هستیم توهین کنند شاید نتوانیم تحمل کنیم، ولی عرب جاهلی بادیه‌نشین نزد ایشان می‌آمدند و گاهی بی‌ادبی می‌کردند ولی پیامبر(ص) در نهایت احترام و حجب و حیا این موارد را تحمل می‌کرد و دلسوز بود.

وی بیان کرد: بار سنگین رسالتی که بر دوش پیامبر(ص) بود و قصد داشت که همه هدایت شوند و هیچ کسی جهنمی نباشد، او را رنج می‌دهد؛ تا جایی که خدا می‌فرماید که یک عده سرنوشت جهنمی دارند تو چرا خودت را از بین می‌بری؟ فکر می‌کنیم وقتی که کسی به پیامبر(ص) اهانت کند، خدا باید سنگ بر سر او بکوبد، ولی پیامبر(ص) باید سختی‌های نبوت را تحمل کند تا به آن مقامات برسد. البته خدا هم او را رها نمی‌کند. بنابراین انبیا بدون زحمت به جایی نرسیدند.  

انتهای پیام
captcha