به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی اکبرنژاد، تولیت مؤسسه فقاهت و تمدنسازی و استاد حوزه علمیه، سه شنبه 9 آذرماه در ادامه مباحث تفسیری تمدنی، گفت: خداوند گفتوگوهایی با ملائکه دارد و در برخی آیات، آنان را شاهد گرفته است، در بحث خلقت آدم هم پرسش و پاسخهایی بین خدا و ملائکه انجام شده است؛ یک جهت این مسئله این است که در نظامات دنیوی چون مسائل براساس اسباب و علل پیش میرود ملکی واسطه ابلاغ وحی قرار میگیرد.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه خدا چرا در خلق انسان از ملائکه نظرخواهی کرد، افزود: عالم ما و عالم ملائکه البته در افقی بالاتر مرتبط است و الان هم ملائکه، موکل امور ما هستند ولی ما آنها را نمیبینیم به دلیل همین ارتباط، وقتی قرار است انسان خلق شود خداوند به ملائکه ابلاغ میکند تا در جریان کار باشند، از طرفی ممکن است با خلقت انسان، تکالیفی بر دوش آنها بار شود که از قبل باید مطلع باشند.
اکبرنژاد در ادامه بیان کرد: ما در تفسیر قرآن وقتی به روایات تاویلی مراجعه میکنیم بعضا سیر طبیعی تفسیر بهم میخورد؛ مثلا ما وقتی وارد تفسیر آیهای میشویم که خداوند سخن از «انی جاعل فی الارض خلیفة ...» کرده است یک برداشتی داریم و وقتی برای همین آیه به روایت مراجعه کنیم بحث از خلقت نوری و گوهر وجودی پیامبر(ص) و ائمه میشود و آن وقت این ابهام شکل میگیرد که آیا ملائکه از ولایت پیامبر(ص) و ائمه(ع) بر خودشان خبر نداشتند؟ آیات، نظم و نسق و سیاق واحدی دارند که وقتی روایات وارد شوند این نظم هم بهم خواهد خورد.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: ملائکه، حقیقت را شهود میکنند ولی انسان درباره حقیقت، تفکر میکند درست مانند حیوانی که برخی حواس را ندارد ولی گاهی یک حسی دارد که ادراک حسی او در این بعد، قویتر از همه جانوران است. وقتی خدا فرمود من میخواهم آدم خلق کنم و او را خلیفه قرار دهم ملائکه حقیقت انسان را شهود میکند به همین دلیل برای آنها این سؤال ایجاد میشود که چرا قرار است موجودی خلق شود که خونریز و سفاک است.
اکبرنژاد اظهار کرد: مراد از خلیفه در اینجا ولیالله الاعظم نیست بلکه جانشین به مفهوم عام است به همین دلیل هم ملائکه سخن از سفاکی و خونریزی این خلیفه میکنند؛ در مورد داود(ع) بیان شده که من تو را خلیفه قرار دادهام پس حکم کن؛ ملائکه هم از تناسبی که بین خدا و انسان قرار داده شده تعجب میکنند. خدا میفرماید من چیزی میدانم که شما نمیدانید؛ این(چیز) هر چیزی که باشد مرتبط با شرافت خلیفه و بحث حمدو ثنا است.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: قصد آیه این است که بگوید ای ملائکه تصور شما از اینکه فقط خودتان اهل حمد و ثنا و عبادت هستید اشتباه است و آیات بعد این سیاق را تایید کرده است، در آیه 31 بقره فرمود: وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ؛ اینجا خداوند پاسخ ملائکه را داده که عدهای از انسانها حق خلافت را به جا نمیآورند و خون خواهند ریخت ولی استعداد معنوی آنها از شما بالاتر است.
اکبرنژاد اظهار کرد: «کلها» در آیه میتواند ناظر به همه اسماءالله باشد؛ در روایت بیان شده که علم کلا 73 تاست و یکی از آن برای خدا هست و ما اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) مابقی را میدانیم، یعنی 72 عدد علم را بلد هستیم و آدم فقط 50 عدد و نوح(ع)، 25، حضرت ابراهیم(ع)، 16 عدد، عیسی(ع) دو عدد آن را بلد بودند، برداشت بنده این است که آن یکی علم ذات خداوند است که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) آن را نمیدانند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه آدم به واسطه فراگیری علم اسماء، واسطه فیض به ملائکه شد، اضافه کرد: ملائکه خودشان لیاقت نداشتند مستقیما فیض را از خدا دریافت کنند درست شبیه اینکه ما انسانها همگی لایق دریافت وحی نیستیم و باید انسانی مانند پیامبر(ص) واسطه قرار بگیرد و وحی را به انسانها برساند. تعبیر ان کنتم صادقین، در انتهای آیه و اینکه خدا به ملائکه فرمود شما این اسماء را بگویید نوعی تحدی خدا در برابر ملائکه است زیرا آنها این اسامی را بلد نبودند.
وی با بیان اینکه مقام ملائکه مشکک است، اضافه کرد: فهم اسماء هم اینطور نیست که ملائکه بگویند اگر به ما هم یاد داده بودی میگفتیم یعنی بخواهند فضیلت آدم را زیر سؤال ببرند بلکه علم اسماء حقیقتی است که ملائکه مستقیما توان و تاب تحمل و ظرفیت آن را نداشتند. آیه «قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ...» هم مؤید این فضیلت آدم است زیرا به حضرت آدم فرمود که تو اسماء ملائکه را به آنان یاد بده و همین سبب شد تا آنها در نهایت خضوع سجده کنند.
اکبرنژاد اظهار کرد: ملائکه خیلی مشکک هستند به همین دلیل در برخی روایات داریم که شان ملائکه از برگ کاهو کمتر است ولی باز براساس روایات، دستهای از ملائکه جلیلالقدر بودند که شان آنها این نبود که بر آدم سجده کنند و خدا هم امر نکرده بود که بر آدم سجده کنند به همین دلیل خطاب به ابلیس میگوید تو آیا از عالین بودی که سجده نکردی؟
وی اضافه کرد: اینکه خداوند فرموده است که پیامبر اولی بر مؤمنان است و اطاعت از او همانند اطاعت از خداوند است به همین دلیل افضلیت بسیار بالای مقام پیامبر(ص) بر بشر است که او توانسته مستقیما از خدا وحی را بگیرد و به دیگران برساند.
اکبرنژاد با بیان اینکه خداوند بر آموزش همه اسماء(کلها) به آدم تاکید فرمود ولی وقتی از آدم میخواهد که اسماء را به ملائکه بیاموز میفرماید اسماء خودشان را به آنها خبر بده (نفرموده به آنها از همه اسماء خبر بده)، گفت: محور بحث در این آیه تعلیم و قابلیت دریافت آن در آدم است که ملائکه آن قابلیت را ندارند.
وی افزود: ما در دنیا با ملائکه و اجنه در تعامل هستیم و حتی کره زمین را ملائکه ادراه میکنند و مدبرات عالم در اختیار ایشان است؛ حال که بناست تا قیامت چنین تعاملی باشد اجنه و ملائکه هم باید وارد فرایند تعلیم الهی شوند به همین دلیل اجنه بر انبیاء و پیامبر و حتی ائمه(ع) وارد میشدند. در روایت بیان شده که پیامبر(ص) وصیت کردند که به امتم بگو که من به اجنه قول دادهام که امتم با استخوان که غذای اجنه است استنجاء نکنند. این نشان میدهد ما کاملا بر اجنه تاثیرگذار هستیم.
وی تاکید کرد: در چنین فضایی وقتی قرار است شلوغترین عضو وارد شود خیلی حیکمانه است که دیگر مجموعهها هم برای ورود عضو جدید توجیه شوند؛ نباید فرایند خلقت آدم را صرفا از منظر خودخواهانه نگاه کنیم زیرا هدف تعلیم و تربیت است که منحصر به انسان نیست و ملائکه هم باید لحاظ شوند.
انتهای پیام