درآمدی بر فهم احادیث مشکل اعتقادی در فصلنامه «تحقیقات کلامی»
کد خبر: 4027186
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۴

درآمدی بر فهم احادیث مشکل اعتقادی در فصلنامه «تحقیقات کلامی»

سی‌ و یکمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «تحقیقات کلامی» به مدیر مسئولی حجت‌الاسلام والمسلمین هادی صادقی و سردبیری حجت‌الاسلام والمسلمین رضا برنجکار منتشر شد.

به گزارش ایکنا، سی‌ و یکمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «تحقیقات کلامی» به مدیر مسئولی حجت‌الاسلام والمسلمین هادی صادقی و سردبیری حجت‌الاسلام والمسلمین رضا برنجکار منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «درآمدی بر فهم احادیث مشکل اعتقادی با مطالعه موردی در احادیث علوی»، «نقد معیار شرک اصغر نزد ابن عبدالوهاب با تاکید بر اعتقاد به جلب خیر و دفع شر»، «الگوی عدل الهی با تکیه بر تفاسیر المیزان و اطیب البیان»، «تبیین حجیت جمعیه کتاب و سنت در فهم معارف الهی از دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی»، «اعتبارسنجی روایات تعدد ارواح انسان در الکافی»، «بررسی انتقادی دیدگاه فخررازی در باب عدم حجیت خبر واحد در اعتقادات».

در چکیده مقاله «درآمدی بر فهم احادیث مشکل اعتقادی با مطالعه موردی در احادیث علوی» می‌خوانیم: «حدیثی که مفهوم ظاهری آن شامل مطالب پیچیده‌ و یا ناسازگار با یافته‌های پیشین باشد را مشکل الحدیث می‌نامند. دامنه اینگونه احادیث را می‌توان در تمام حوزه‌های معرفتی و به صورت گسترده در موضوعات اعتقادی و کلامی ملاحظه کرد؛ از علل پربسامدی مشکل ‌حدیث‌های اعتقادی می‌توان به گستردگی معارف اعتقادی، شیوه‌های متعدد صدور این دسته از معارف و مبارزه با عقاید منحرف اشاره کرد. موضوع این پژوهش از بین معارف اعتقادی، احادیث توحیدی و احتجاجات مربوط به امامت است. اصحاب ائمه(ع) و بعدها محدثان بزرگ به تبیین موردی احادیث مشکل تبیین احادیث اعتقادی پرداخته اند این پژوهش به قاعده‌مند کردن تلاش محدثان پرداخته است و نشان داده است که بکارگیری معارف عقلی در تبیین احادیث توحیدی نقش بالایی را ایفا می‌کند همچنین توجه به روش‌های احتجاجات معصومان(ع) از جمله فهم اشکالات بنایی و مبنایی ایشان در دفاع از امامت ائمه(ع) و دفع شبهات مربوط به خلافتشان نقش بسزایی دارد.»

در طلیعه مقاله «نقد معیار شرک اصغر نزد ابن عبدالوهاب با تاکید بر اعتقاد به جلب خیر و دفع شر» آمده است: «عقیده به نافع یا ضار بودن مخلوقات، از جمله معیارهایی است که در نگاه محمد بن عبدالوهاب می‌تواند مرز توحید و شرک را مشخص سازد. در آثار او به پنج محور در این رابطه اشاره شده که عبارتند از: ۱. بهره‌گیری از تمائم، رقی و توله، ۲. به دست کردن انگشتر یا بستن نخ، 3. تطیر، 4. تنجیم. در نگاه او اعتقاد به تاثیر استقلالی و بالذات هر یک از این موارد، فرد را در گرداب شرک اکبر فرو می‌برد اما اعتقاد به تاثیر غیر استقلالی و وابسته به اراده الهی در هر یک از آن‌ها، چنان‌چه واقعا از سوی شارع به عنوان سبب وضع شده باشد، صحیح و در غیر این صورت فرد را به وادی شرک اصغر می‌کشاند. چرا که در این جا فرد خود را در جعل سببیت برای اشیاء با خداوند شریک کرده است! اما به نظر می‌رسد بر مبنای آیات و منابع تفسیری و روایی (که همگی از منابع مورد قبول اهل سنت‌اند) اجازه یا عدم اجازه شارع در بهره‌گیری از مخلوقات اساسا نمی‌تواند معیار صحیحی برای شرک‌آمیز یا موحدانه بودن آن عمل باشد.»

در چکیده مقاله «اعتبارسنجی روایات تعدد ارواح انسان در الکافی» می‌خوانیم: «در مراجعه‌‌ اولیه به پاره‌ای روایات امامیه علاوه بر تأکید بر اینکه انسان دارای دو بعد روح و بدن است، مشاهده می‌کنیم که از چند روح برای یک انسان سخن به میان آمده است و هر روح، کارکردی خاص دارد. در میان کتب حدیثی متقدم امامیه، روایات مربوط به ارواح مختلف انسان در ابواب مختلف دو کتاب بصائر الدرجات و الکافی بیشتر از سایر مجامع حدیثی نقل شده است. در این نوشتار به دلیل قابل اعتمادتر بودن کتاب الکافی و نیز نقل تعداد قابل توجهی از روایات تعدد ارواح آن هم با مضامین متنوع‌تر در مقایسه با سایر نگاشته‌های حدیثی متقدم در آن، به ارزیابی متنی، سندی و جریان شناختی راویان این روایات در کتاب الکافی می پردازیم و این پرسش را پی می‌گیریم که چه تعداد از این روایات در کتاب الکافی روایاتی معتبر شمرده می‌شوند و کدام مضامین، مشترک و کدام منفردند؟ در این پژوهش نشان داده شده که غالب مضامین روایات تعدد ارواح در کتاب الکافی منفرد نبوده و جریان‌های حدیثی مختلف مدرسه کوفه و قم در طریق نقل این روایات قرار گرفته‌اند.»

انتهای پیام
captcha