به گزارش خبرنگار ایکنا، دوازدهمین نشست خیر و خرد در راستای مسئولیت اجتماعی و ترویج خیر ماندگار، با موضوع «حال و آینده مسائل اجتماعی ایران و خیرخواهیهای موثر آموزشی» با حضور هادی خانیکی، پژوهشگر و مترجم حوزه علوم اجتماعی و علوم ارتباطات از سوی مؤسسه خیریه و عامالمنفعه دارالاکرام برگزار شد.
در دوازدهمین نشست از این سلسله نشستها که در حوزه ادبیات خیر برگزار میشود و به بررسی آسیبهایی میپردازد که خیریهها، نیکوکاران و جامعه هدف با آن مواجه هستند، هادی خانیکی به طرح این پرسش درباره کار خیر پرداخت: «اینکه فرزندانی از ایران ترغیب شوند که در سرزمین پدری بمانند و به کشاورزی ادامه دهند بهتر است یا اینکه در تهران مهندس و جامعهشناس و پزشک و حقوقدان شوند و بعد هم از ایران بروند؟»
وی ادامه داد: پاسخ دمدستی این است که اگر ملی بیندیشیم و بخواهیم سرمایههای ملی از دست نروند، باید بگوییم که این افراد باید در سطحی از پیشرفت قرار نگیرند که با مدیریت بحرانی جامعه ناسازگار است. کفش کوچک و پای دویدن سازگار نیست. پاسخ دیگر این است که بدون اندیشیدن به آینده، بگوییم که وظیفه ما این است که این کار خیر را انجام بدهیم و این افراد را وارد زمینه مساعدتر بکنیم. راه حل سوم کاری است که جامعه یاوری و دارالاکرام و خیریههایی از این دست انجام دادهاند اما باید دید که چطور این افراد میتوانند بخشی از سرمایهای شوند که نسبت به ویرانیها و کاستیها حساس شوند.
خانیکی اظهار کرد: در چرخه کار خیر مؤثر باید به بازگشت کار خیر هم فکر کرد، در حالی که کاری که خیریهها انجام میدهند کمک به کودک بازمانده از تحصیل یا ساخت مدرسه و تقویت ضعفها و ناتوانیها و توانمند کردن افراد است. 24 پیمایشی که در سه دهه اخیر انجام گرفته نشان میدهد که جامعه ایران خیلی در معرض تغییرات شتابان است. بالا رفتن سطح سواد، افزایش شهرنشینی، استفاده از رسانهها، بالا رفتن میزان مشارکت زنان و نیز ورود جوانان به اجتماع، ایران را به جامعهای دستخوش تغییر تبدیل کرده است و این تغییرات نشان میدهد که مسئله ایران رویارویی میان دو وجه همبستهساز و گسیختهساز بوده است. روندی از این تحولات جامعه را به سمت گسیختگی هرچه بیشتر میکشانده که بخشی از آن در بعد مدیریت و حکمروایی بوده و بخشی هم در خود جامعه تغییرات پردامنه اجتماعی را سبب شده است. اگر روال تضعیف یا زوال همبستگی اجتماعی دنبال میشد، اکنون ما در یک پرتگاه قرار گرفته بودیم؛ اما در برابر، روندهایی هم هستند که نوعی جدید از همبستگیها را تقویت میکرده و عمدتاً در سطح جامعه بوده است و شاید بتوان گفت موضوع کار این نهادها هم شکلگیری همین روندهای همبستگی بوده است.
خانیکی با بیان اینکه امر خیرخواهانه، متکثر است، درباره نشانگان و نمادهای روندهای همبستهساز و گسیختهساز گفت: میتوانیم هر دو روند را با یک نشانگان عاطفی، نگرشی و رفتاری ببینیم و بررسی کنیم که کجا میشود ترمیم کرد و همبستگی ایجاد کرد و در کجا میشود کار نو تولید کرد. احساس تعلق و همدردی اعتماد و مسئولیتپذیری نشانگان همبستگی هستند که اگر بتوانیم آنها را استخراج کنیم و برایش کاری انجام دهیم، همبستگی را تقویت کردهایم.
وی با بیان اینکه کاهش توان تولید ثروت و رشد فقر و نابرابری، بیکاری، فساد سازمانیافته و حاشیهنشینی عوامل عینی هستند که گسیختگی ایجاد کردهاند، اظهار کرد: در مقابل آن عوامل نگرشی نیز وجود دارد. پیمایشهای مختلف چنین نشان میدهد که جامعه ما فردگرایانهتر و مادیگراتر شده و نظام ترجیحات ارزشی از فداکاری و ایثار به سمت منفعتطلبی رفته است. ضعف نظام ارزشهای اخلاقی و احساس زوال اجتماعی مجموعهای از چیزهایی هستند که خطر گسیختگی را زیاد میکنند. رشد اقدامات خیرخواهانه در مقابل این عوامل قرار میگیرند که سال گذشته بعد از شیوع کرونا و تأثیر آن بر نظام آموزش و پرورش، هرچه رشته کرده بودیم پنبه کرد و کرونا مدرسه را وارد موبایل کرد و از آنجا به بعد اقدام خیرخواهانه دیگری که صورت گرفت این بود که چطور اقلام الکترونیک را تهیه کنیم تا تمام بچهها آموزش ببینند.
انتهای پیام