به گزارش ایکنا، روز نکبت نامی است که فلسطینیان برای اشاره به سالگرد بیرون راندن صدها هزار فلسطینی و تشکیل اسرائیل در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷ برابر با ۱۴ ماه می ۱۹۴۸ میلادی استفاده میکنند. اهمیت این روز به نوعی یادآور مهاجرت اجباری فلسطینیان از سرزمین فلسطین است که در سال ۱۹۴۸ رخ داد و در آن حدود ۷۲۵ هزار عرب فلسطینی در طول جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل و جنگ داخلی پیش از آن، خانههای خود را ترک کرده یا اخراج شدند.
جاش روبنر(Josh Ruebner) کاندیدای دکترا در مرکز اروپایی مطالعات فلسطین دانشگاه اکستر بوده و در حال نوشتن پایان نامهای است که به بررسی سیاست ایالات متحده در قبال خودمختاری فلسطینیان بین دولتهای ویلسون و ترومن میپردازد. او همچنین مدرس کمکی مطالعات عدالت و صلح در دانشگاه جرج تاون است. وی در یادداشتی که در وبسایت انستیتو خاورمیانه واشنگتن منتشر شد، به بررسی روز نکبت و نوع نگاه دولتهای آمریکا به آن پرداخت که امروز، در هفتاد و چهارمین سالروز این واقعه تقدیم میشود.
در این یادداشت آمده است: در روزهای پایانی دولت ترامپ، 22 نماینده جمهوریخواه به رهبری داگ لمبورن از کلرادو، نامهای به رئیسجمهور ارسال کردند و از او خواستند که موضوع پناهندگان فلسطینی و حقوق آنها را به عنوان یک موضوع در سیاست ایالات متحده پاک کند.
این اعضای کنگره استدلال کردند که موضوع به اصطلاح «حق بازگشت» 5.3 میلیون پناهجوی فلسطینی به اسرائیل به عنوان بخشی از هرگونه توافق صلح یک خواسته غیرواقعی است و ما معتقد نیستیم که به طور دقیق تعداد آوارگان فلسطینی واقعی را منعکس کند.
این تلاش اعضای کنگره برای به حداقل رساندن ابعاد مسئله پناهندگان فلسطین و نفی حقوق پناهندگان، تنها به منظور انحراف بیشتر ترازوی سیاست ایالات متحده به نفع اسرائیل نبود. این با استراتژی عمدی اسرائیل برای پیشبرد آنچه که مورخ نور مصلحه (Nur Masalha) به انگلیسی آن را «حادثه نکبه» یا «فاجعه» نامیده است همخوانی دارد - خلع ید گسترده اسرائیل از دو سوم جمعیت عرب فلسطین در جریان استقرار خود در 1948- و روند سلب مالکیت بسیاری از فلسطینیها تا به امروز ادامه دارد.
مصلحه نوشت: روشهای صهیونیستی نه تنها فلسطینیها را از سرزمین خود خلع ید کرده است، بلکه تلاش کردهاند که فلسطینیها را از صدای خود و آگاهی از تاریخ خود محروم کنند.
تخمین زده میشود که 750 هزار فلسطینی در جریان نکبت از خانههای خود رانده شده و یا فرار کردند. این رقم تقریباً 75 درصد از بومیهای فلسطینی را نشان میدهد که قبلاً در سال 1949 در خطوط آتشبس اسرائیل زندگی میکردند. اسرائیل عملاً به همه فلسطینیها اجازه بازگشت پس از آن را نداد. همچنین بین 400 تا 500 شهر و روستای فلسطینی را در جریان نکبت تخریب کرد تا حضور فلسطینیان را از سرزمین خود محو کند.
بدون توجه به وقایع نکبت به عنوان موضوع اساسی بن بست فلسطین-اسرائیل، سیاست گذاران به گمراهی سوق داده میشوند که فکر میکنند یک راه حل عادلانه و پایدار صرفاً مستلزم پایان دادن به اشغال نظامی اسرائیل در کرانه باختری، از جمله قدس شرقی و نوار غزه است. چنین قطعنامهای حقوق پناهندگان فلسطینی را برای بازگرداندن و استرداد اموال خود نفی میکند و ناعادلانه خواهد بود.
برای مقابله با تلاش موذیانه سیاستمداران آمریکایی و سایرین برای فراموشی یادبود نکبت، مرور آرشیو دیپلماتهای آمریکایی مستقر در فلسطین و کشورهای عربی اطراف که شاهد وقوع نکبت بودهاند و در مورد بزرگی و میزان سلب مالکیت ساکنان بومی فلسطین اسرائیل به وزارت امور خارجه گزارش دادهاند، آموزنده است.
با این حال، همانطور که آرشیو (دولت آمریکا) به وفور نشان میدهد، دیپلماتهای آمریکایی دریافتند که گریز (مردم) فلسطین، همانطور که برخی ادعا میکنند، یک پدیده غیر طبیعی نیست. بلکه ناشی از یک سیاست توسعهطلبی حساب شده و عمدی بود که ابتدا توسط شبهنظامیان صهیونیست و سپس توسط ارتش اسرائیل ایجاد شد و از طریق تروریسم و جنایات باعث خلع ید فلسطینیان شد. خلع ید فلسطینیان توسط اسرائیل از طریق غارت و تخریب سیستماتیک اموال آنها، به یک بحران انسانی بسیار شدید تبدیل شده است.
هیچ مدرکی در بایگانی دولت آمریکا وجود ندارد که نشان دهد دیپلماتهای ایالات متحده از پذیرش طرح دالت (Plan Dalet) اطلاع داشته باشند - طرحی برای فتح و خالی کردن مناطق وسیعی از فلسطین که خواستار تخریب روستاها و الزام مردم به خارج شدن از این کشور بود، با این حال، علیرغم فقدان اطلاعات دقیق، دیپلماتهای آمریکایی میترسیدند که رهبری رژیم صهیونیستی به مرزهای پیش بینی شده دولت یهود که در طرح تقسیم سازمان ملل مشخص شده است، قانع نشود.
به عنوان مثال، اطلاعاتی که در ماه مِی 1948 به وزارت امور خارجه از سوی سرکنسول ایالات متحده توماس واسون Thomas Wasson)) فرستاده شد، در مورد امکان بزرگتر کردن اراضی توسط هاگانا، شبه نظامیان پیشروی صهیونیستی، پس از پایان قیمومیت بریتانیا هشدار داد.
در بخشی از این اطلاعات آمده است: ما بر این باوریم که عملیات هاگانا تا 15 مِی به صورت تدافعی ـ تهاجمی باقی خواهد ماند و پس از آن، عملیات تمام عیار را برای تامین امنیت مرزها [برای] دولت جدید یهودی و بهبود خطوط ارتباطی ادامه خواهد داد.
10 روز بعد، در 13 مِی، واسون دوباره و به نقل از یک سخنگوی آژانس یهود اعلام کرد که بن گوریون همیشه گفته بود هدف اصلی یهودیان به دست آوردن کل فلسطین است.
این آرشیو حاوی گزارشهای تلخ و واقعی متعددی از قتل عام غیرنظامیان فلسطینی توسط شبهنظامیان صهیونیست و ارتش اسرائیل قبل و بعد از تأسیس دولت اسرائیل به عنوان روشی برای تحقق این توسعهطلبی است.
در 5 ژانویه 1948، هاگانا، هتل «سمیرامیس Semiramis» در اورشلیم (بیتالمقدس) را بمبگذاری کرد و بیش از 20 غیرنظامی فلسطینی را کشت. در حالی که بمبگذاری هتل سمیرامیس نگرانی شدید فلسطینیهای اورشلیم (بیتالمقدس) را در مورد امنیت آنها برانگیخت، قتل عام فلسطینیها توسط شبهنظامیان ارگون و استرن سه ماه بعد در دیریاسین باعث وحشت گسترده شد. واسون تأکید کرد که از تعداد اولیه قربانیان گزارش شده بنا بر اعتراف خود [باند ایرگون و استرن] به خبرنگاران آمریکایی، نیمی از آنها زن و کودک بودند.
در ماه نوامبر، سرکنسولگری ایالات متحده در مورد جنایاتی که در ماه گذشته توسط سربازان اسرائیلی هنگام تسخیر اراضی در صحرای نگب(نقب) و جلیل که براساس طرح تقسیم به کشور عربی تعلق داشت، به وزارت امور خارجه گزارش داد.
در روستای داویمه، در نزدیکی الخلیل، در آنچه ایلان پاپ مورخ به عنوان احتمالاً بدترین در تاریخ جنایات نکبت توصیف میکند، دیپلمات آمریکایی ویلیام بوردت نوشت که اعراب ادعا میکنند 500 تا 1000 مرد، زن و کودک به صف شدند. پس از [تصرف] روستا در یک "قتل عام" که توسط ناظران سازمان ملل که قادر به تعیین تعداد دقیق قربانیان نبودند تأیید شد، این افراد با شلیک مسلسل کشته شدند.
بوردت همچنین گزارش داد که پس از تسلیم شدن فلسطینیان در سه روستا در جلیل، یهودیان به روستاییان دستور دادند که در عرض 25 دقیقه تمام سلاحهای خود را تسلیم کنند. زمانی که [آنها] نتوانستند [به] ضرب الاجل برسند، 5 مرد از یک روستا و 2 نفر از هر یک از [دیگر] به طور تصادفی انتخاب شدند و تیرباران شدند. بوردت بهطور غیرمستقیم نتیجهگیری کرد که این رفتار فقط میتواند مانع از حلوفصل نهایی فلسطین شود و تلخیهایی را به جا بگذارد.
در حالی که جنایات اسرائیل فلسطینیها را از خانه هایشان بیرون راند، دیپلمات های آمریکایی غارت و تخریب سیستماتیک اموال فلسطینیها توسط شبه نظامیان صهیونیست و ارتش اسرائیل را نیز ثبت کردند و فهمیدند که این اقدامات برای جلوگیری از بازگشت آوارگان فلسطینی به خانه هایشان انجام شده است.
سرکنسولگری ایالات متحده در اورشلیم توجه ویژهای به غارت سیستماتیک محلههای کاتامون و کولونی آلمانیها در شهر داشت. در 26 مه، یک دیپلمات آمریکایی از این مناطق بازدید کرد و نوشت: «درگیریهای شدید باعث [میزان] وحشتناکی [ویرانی] [در] کاتامون شده است و خانههایی در بخشهای خاصی عمدتاً در اثر انفجارها ویران شدهاند. همه خانهها و مغازهها شکسته شده بودند و گروههای سازمانیافته هنوز اثاثیه، لوازم خانگی و لوازم خانههای اعراب را حمل میکردند و آب مخزن را به کامیونهای تانکر پمپاژ میکردند. شواهد حاکی از غارت سیستماتیک و آشکارا بود.
غارت اموال فلسطینیان در اورشلیم توسط اسرائیل به خانه های فلسطینی-آمریکایی مانند عیسی صبا که در محله بقاع علیا زندگی می کردند گسترش یافت و تحقیقات ایالات متحده را باعث شد. در 5 ژوئن، یک دیپلمات آمریکایی متوجه شد که خانهاش بهطور کامل خراب و درهایش شکسته است.اموال با ارزش از جمله قالیچهها ربوده و تخریب بیمورد شامل پاره کردن تصاویر و شکستن ماشین لباسشویی و یخچال رخ داده بود.
دیپلماتهای آمریکایی دریافتند که این غارت اموال فلسطینیها صرفاً ماهیت سرقت ندارد، بلکه هدف آن ایجاد موقعیتی است که بازگشت پناهندگان فلسطینی به خانههای خود را پس از جنگ، اگر نگوییم غیرممکن، دشوار کند.
در مناطقی از اورشلیم که توسط نیروهای اسرائیلی اشغال شده است، سرکنسول ایالات متحده جان مک دونالد در 27 جولای نوشت که هیچ احترام و حمایتی برای منافع و اموال اعراب وجود ندارد. همه خانهها و مغازههای عرب کاملاً غارت شده و حتی قاب پنجرهها، درها، لولهکشیها، وسایل برقی و تأسیسات برداشته شده است.
مک دونالد تأکید کرد: با توجه به این شرایط، امکان بازگشت اعراب به خانههای خود در اسرائیل یا فلسطین اشغالی یهودیان بسیار کم است.
توصیف مک دونالد از رفتار خشن با فلسطینیان تحت حاکمیت اسرائیل در اورشلیم با نگرانیهای مشابهی که کنسولگری ایالات متحده در حیفا ابراز کرد، منعکس شد. در گزارش 14 جولای، دیپلمات آمریکایی، اوبری لیپینکات (Aubrey Lippincott) گزارش داد که در عکا، از آن چند صد [فلسطینی] که باقی مانده اند، همه زن، کودک و پیرمرد هستند. آنها از جیره های روزانه حیفا تغذیه میشوند که برای امرار معاش کافی است اما خیلی زیاد نیست. خواهران صومعه فرانسوی گفتند که رژیم غذایی آنها فاقد سبزیجات تازه، میوه و محصولات لبنی بود.
همه مردان فلسطینی در سن نظامی در عکا به عنوان اسیر جنگی اسیر شدند و چهارده ساعت در روز در محل کارشان که ساخت استحکامات و اسلحهخانه در امتداد ساحل بود نگهداری میشدند.
لیپینکات همچنین در مورد اقدامات تبعیض آمیز بهداشت عمومی در شهر ابراز نگرانی کرد. پزشکان آنجا عامل اپیدمی حصبه را ناتوانی یهودیان در حفاظت از منابع آب اعراب میدانستند. پزشکان با ادعای اینکه هر روز موارد جدیدی از حصبه ظاهر میشود، اظهار کردند که یهودیان آب تصفیه شده خود را دارند اما هیچ امکاناتی برای محافظت از آب اعراب در دسترس نیست.
علاوه بر عدم دسترسی فلسطینی ها به غذا و آب کافی، اسرائیل به آوارگی اجباری فلسطینیان تحت حاکمیت خود ادامه داد. به عنوان مثال، در حیفا، لیپینکات گزارشی از کنسول اسپانیا در 3 ژوئیه ارائه و تأکید کرد که فرمانده نظامی به همه اعراب در حیفا دستور داد تا خانههای خود را تخلیه کنند و فلسطینیان مسیحی و مسلمان در محلههای مختلف شهر جدا شدند.
به همان اندازه که شرایط برای فلسطینیان تحت حاکمیت اسرائیل وخیم بود، آنهایی که رانده شده یا مجبور به فرار از خانه های خود در خارج از مرزهای اسرائیلیها شدند، در معرض شرایط بسیار وحشیانهای قرار گرفتند و اغلب مجبور می شدند در فضای باز بخوابند، با دسترسی اندک یا بدون دسترسی به غذا، آب، بهداشت و... مراقبت های بهداشتی همانطور که بسیاری از گزارشهای فوری در آرشیو تأیید میکنند.
تلگراف 17 اکتبر سفارت تازه تاسیس ایالات متحده در اسرائیل زنگ خطر را در وزارت امور خارجه به صدا درآورد. سفیر مکدونالد که ارزیابیهای خود را مبتنی بر ۱۵ سال تماس شخصی با مشکلات پناهندگان میدانست، هشدار داد که تراژدی پناهندگان عرب به سرعت به ابعاد فاجعهباری میرسد و باید به عنوان یک فاجعه با آن برخورد کرد.
هشدار فوری مکدونالد، رابرت لاوت، معاون وزیر امور خارجه را بر آن داشت تا نظرات دیگر پایگاههای دیپلماتیک ایالات متحده در مناطق را جویا شود. همه آنها با ارزیابی مک دونالد از شدت بحران پناهندگان فلسطین موافق بودند.
جیمز کیلی، وزیر ایالات متحده، با حضور در نمایندگی ایالات متحده در دمشق، جایی که شاهد هجوم آوارگان فلسطینی به سوریه بود، یکی از چندین اظهارنظر شدید خود را در مورد تأثیر مخرب ایجاد اسرائیل برای مردم فلسطین ارائه کرد. کیلی اعلام کرد: این هیئت کاملا تخمین مکدونالد را از میزان تراژدی پناهجویان عرب و ناکافی بودن منابع امدادی و اسکان مجدد کنونی و بالقوه اعلام میکند و اگر به سرعت جبران نشود، ناگزیر به خسارات تکاندهندهای در میان پناهندگان منجر خواهد شد. برخلاف مکدونالد که بحران پناهندگان را به یک فاجعه طبیعی تشبیه میکرد، کیلی بر اولویت عامل انسانی در سلب مالکیت اسرائیل از مردم فلسطین اصرار داشت.
نگرانی ایالات متحده در مورد ابعاد بشردوستانه بحران پناهندگان فلسطین، دولت ترومن را تشویق کرد تا در نوامبر 1948 از تأسیس یک برنامه کوتاه مدت و اضطراری به نام «امداد سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی» حمایت کند؛ همان آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک (UNRWA)، که امروزه به ارائه خدمات اجتماعی به پناهندگان فلسطینی ادامه میدهد.
با این وجود، بحران پناهجویان فلسطینی امروز به اندازه 75 سال پیش محوری باقی مانده است. با حدود 7 میلیون پناهنده، که 5.7 میلیون آنها در UNRWA ثبت شدهاند، نیازها و حقوق پناهندگان فلسطینی باید در تلاشهای صلحآمیز آینده متمرکز شود.
در تدوین سیاست آینده در قبال آوارگان فلسطینی، سیاستگذاران ایالات متحده به خوبی میتوانند آرشیوها را مرور کنند تا درک کنند که ایالات متحده تا چه اندازه در مورد جریان رویدادن نکبت و مسئولیت اخلاقی ایالات متحده در قبال ادامه آن تا امروز، نقش دارد.
ترجمه از محمدحسن گودرزی
انتهای پیام