به گزارش خبرنگار ایکنا، سیزدهمین نشست خیر و خرد با موضوع «حال و آینده خیرخواهیهای مؤثر آموزشی در ایران» با تکیه بر مطالعات موردی و پژوهشی در مؤسسه خیریه و عامالمنفعه دارالاکرام برگزار شد.
خانه کرامت حامی آموزش و تحصیل بیش از ۸ هزار کودک و نوجوان بااستعداد فاقد سرپرست مؤثر است که در راستای توسعه ادبیات خیر ماندگار و مسئولیتپذیری اجتماعی و نیز توسعه فرهنگ همیاری، سلسله نشستهای خیر و خرد را با حضور اندیشمندان و متفکران این حوزه برگزار میکند. در این نشست که با حضور هادی خانیکی، استاد دانشگاه، محقق، پژوهشگر و کنشگر حوزه علوم اجتماعی و ارتباطات برگزار شد با توجه به ۲۴ پیمایش، سنجش و نگرش صورت گرفته در ۳۰ سال اخیر، عوامل و نشانگان گسیختهساز و همبستهساز در امور خیرخواهانه مورد بررسی قرار گرفتند و در ادامه با اشاره به رویکردهای نگرشی درباره چگونگی تغییر مسیر جامعه از نظام ارزشی اخلاقی مصرفگرایانه، منفعتطلبانه و مادیگرایانه بهسوی ایثار، فداکاری بحث شد.
خانیکی ارزشها و نگرشهای دینی، رسانهها و سیاست را از مکانیسمهای کنترلکننده روند سرعت تضعیف نظامهای ارزشی خیرخواهانه در کشور دانست و گفت: در سالهای اخیر، جامعه ایرانی به اعتبار فرهنگ ایرانی و دینی و نیز تجربههایی که دارد در برابر سرنوشت تهدیدکننده خود سرنوشت امیدوارکنندهای را انتخاب کرده است؛ بهطوریکه بخشی از جامعه در برابر خطرات و مشکلات بیمناک شده است و در واکنش به آنها داوطلبانه و در قالب گروهها، انجمنها و مؤسسات در برابر بحرانها و خطرات طبیعی و اجتماعی دست به اقدامات خیرخواهانه زده است.
خانیکی افزود: جامعه ما زندهبودن و تابآوری خود را رهین روند همبستگی ساز است؛ چراکه از نهادهای رسمی ناامید و مأیوس شده و در نتیجه برای خود مسئولیت خطیری را تعریف کرده است. روندهای گسیخته ساز نیز کسانی را درگیر این کرده که «خود افروزم چراغ راه خویش را». به همین دلیل اعتماد بر مناسبات، روابط سنتی و شخصی، افراد، شخصیتها و کاریزماها بر نهادها مقدم شده است. حال اینکه امروزه میزان مشارکت مردم در امور داوطلبانه و همکاری آنها با سازمانهای مردمنهاد یکی از شاخصهای توسعهیافتگی به شمار میرود و جامعه مدرن جامعه نهادهاست. ما باید به این فکر کنیم که چطور میتوانیم بین زمینههای بالقوه و فعلیت دادن آنها در نهادها پل ارتباطی بزنیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه مدرسهسازی از سوی خیرین در برخی استانهای محروم به درستی پیش رفته است، افزود: اما چطور میشود در این میان اولویتبندی کرد و آن را به نهادها واگذار کرد؟ مدرسه ساختن کار خیر تلقی میشود، اما آیا کمک کردن به یک پژوهش هم میتواند کار خیر تلقی شود؟ در واقع رویکرد خرد و خیر و زمینههای پراکنده و جزیرهای آن زیاد است، اما چگونه میتوان آنها را به یک امر خیرخواهانه نهادمند و شبکهای تبدیل کرد؟ جامعه ایران به نوعی خودآیینی رسیده، متکثر شده و در گروههای مختلف فکر میکند که چه کار کند و چون خودش فکر میکند به صورت جزیرهای درمیآید. در نتیجه دهها خیریه و انجیاو به وجود آمده، اما این خیریهها و سمنها در کجا به هم وصل میشوند؟ کجا با هم کار میکنند؟ کجا با هم همپوشانی دارند؟ کجا به وجوه تمایز خود میپردازند؟!
خانیکی با اشاره به اهمیت شناخت مسئله پیش از ارائه راهحلهای متعدد افزود: جامعه ایران دچار فقر یا ضعف گفتوگوست و این فقر یا ضعف گفتوگو منجر به ضعف جامعه مدنی شده و ضعف جامعه مدنی در تعیین سرنوشت منجر به ضعف رقابتهای سیاسی و تعصب شده است.
خانیکی در پایان گفت: امر خیرخواهانه اگر بتواند به مسئلهای اجتماعی تبدیل شود و نهادهای اجتماعی و سپس نهادهای سیاسی و آموزشی و فرهنگی را درگیر کند، میتواند موفق شود و با از بین بردن گسستگی میان حوزههای مدیریت، سیاست و حوزه اجتماعی میتوان سرمایههای فردی را به سرمایههای اجتماعی تبدیل کرد.
انتهای پیام