اندیشه سیاسی امام(ره)؛ از حاکمیت اسلام تا مقابله با فقه سنتی
کد خبر: 4061918
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۶

اندیشه سیاسی امام(ره)؛ از حاکمیت اسلام تا مقابله با فقه سنتی

در تفکر سیاسی امام(ره)، یک اصل ثابت، بنیادین و اولیه به نام حاکمیت اسلام وجود داشت که در مقاطع زمانی مختلف، اشکال متفاوتی به خود می‌گرفت، تا آنجا که ایشان معتقد بود فقه سنتی پاسخگوی نیازهای امروز نیست و فقه باید از حالت انفرادی به حالت اجتماعی و حاکمیتی تبدیل شود.

حجت‌الاسلام محمد نصر اصفهانی عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان

در شامگاه 13 خرداد 1368، رهبر یکی از بزرگترین انقلاب‌های مردمی قرن 20 دار فانی را وداع گفت و خبر رحلتش، دنیا را تکان داد. سیدروح‌الله موسوی خمینی، معمار انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی ایران بود که نامش با اعتراض علیه قانون کاپیتولاسیون و در پی آن، دستگیری و تبعید به خارج از ایران بر سر زبان‌ها افتاد. با اینکه 14 سال دور از ایران به سر برد، ولی در پایان دهه 70 میلادی، رهبری انقلاب عظیمی را بر عهده گرفت که او را به چهره سال مجله تایم تبدیل کرد. وی در عرصه سیاست با نظریه ولایت فقیه و نظام سیاسی جمهوری اسلامی شناخته می‌شود و علاوه بر آن، در علوم اسلامی مختلف نیز صاحب نظر و کرسی تدریس بود. «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم»، مطلع غزلی منسوب به اوست که وجه دیگری از شخصیت وی شامل دیدگاه‌ها و منش عرفانی‌اش را نشان می‌دهد. خبرنگار ایکنا در اصفهان به‌مناسبت سی‌‌وسومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام محمد نصر اصفهانی، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان درباره اندیشه و آرای سیاسی ایشان انجام داده است که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

ایکنا ـ اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) بر چه بنیان‌هایی بنا شده بود و محوری‌ترین مفاهیم در اندیشه سیاسی ایشان شامل چه مواردی است؟

به‌صورت کلی نمی‌توان درباره مواضع امام(ره) سخن گفت، ولی اگر بخواهیم درباره بنیادی‌ترین تفکر واحد ایشان صحبت کنیم، باید گفت نگرش سیاسی امام(ره) براساس همان مشی فلسفه صدرایی، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت بود، به این معنا که ایشان یک تفکر واحد، بنیادین و اولیه داشت که در طول زمان، حالات و مراحل متکثری در سیره سیاسی‌شان به خود گرفت.

اصل اولیه سیاسی امام(ره)، حاکمیت اسلام بود، ولی شکل آن طبیعتاً در طول زمان تفاوت داشت. بنیادی‌ترین تفکر ایشان این بود که اسلام حاکمیت سیاسی ‍‍‍‍پیدا کند، یعنی نوعی اسلام سیاسی، ولی اینکه به چه شکلی باشد، مواضع امام(ره) متناسب با مصالح و شرایط اجتماعی، متفاوت می‌شد. به تعبیری می‌توان گفت، بنیان ثابت محوری که ایشان در تمام این سال‌ها دنبال می‌کرد، برخلاف بسیاری از علمای پیشین که معتقد بودند در عصر غیبت نباید وارد سیاست شد و به تعبیر شیخ صدوق، تقیه تا قیام امام زمان(عج) باید تداوم پیدا کند، این بود که اکنون، زمانه تقیه نیست، چون لازمه آن تعطیلی اکثر احکام اسلامی است و باید نظامی سیاسی شکل بگیرد.

این اصل اولیه اندیشه سیاسی امام(ره) و پروژه شخص ایشان بود که با سایر فقها تفاوت بسیار داشت، ولو اینکه این موضوع از دولت صفویه و بعد از مشروطه تا حدودی مورد توجه بود و علما وارد سیاست شدند و جهان تا حدودی سیاسی و در این اواخر، اندیشه انقلابی، جهانی شد. تفکرات امام(ره) نیز تحت تأثیر تفکرات جهانی، بر مبنای اسلام انقلابی بنیان گرفت، ولی تفاوت نگرش ایشان با سایر علما در این بود که آنها حاضر بودند نظام سلطنتی را در کنار فقاهت تحمل کنند، ولی موضع امام(ره) بر این امر قرار گرفت که نظام سلطنتی نمی‌تواند در کنار فقاهت قرار گیرد.

ایکنا ـ گفتید اصل محوری اندیشه سیاسی امام(ره)، حاکمیت اسلام بود که در مقاطع زمانی مختلف، اشکال متفاوتی به خود می‌گرفت. بر این اساس، آیا می‌توان گفت اندیشه سیاسی ایشان دچار تحول و تطور می‌شد؟

درست است که اصل تفکر امام(ره)، حاکمیت اسلام بود، ولی گاهی آن‌قدر اشکال آن متفاوت می‌شد که نمی‌توان آنها را در کنار هم در نظر گرفت. به همین دلیل در بسیاری از مواقع، زمانی که راجع به مواضع امام(ره) گفت‌وگو می‌کنیم، باید پرسید کدام امام؟ در مقاطع مختلف از پنج نوع امام(ره) می‌توان سخن گفت: امام اول از ابتدای طلبگی تا قبل از سال ۴۱، امام دوم از سال ۴۱ تا ۵۶، امام سوم از سال ۵۶ تا اوایل ۵۸، امام چهارم از ۵۸ تا ۶۴ و امام پنجم از ۶۴ تا زمان وفات. در مقاطع مختلف می‌توان چهره متفاوتی از ایشان را شاهد بود و اندیشه سیاسی امام(ره) در واقع دچار تحول و تطور می‌شد، یا به عبارت دیگر، اسلام سیاسی ایشان پنج شکل متفاوت داشت.

ایکنا ـ این تحول و تطور در هر دوره‌ای به چه صورت بود و امام(ره) چه مواضعی اختیار می‌کرد؟

امام اول، شخصیتی شبیه شیخ فضل‌الله نوری با مایه‌هایی از تفکرات نایینی و آخوند خراسانی بود. امام دوم، شخصیتی انقلابی به‌شمار می‌رفت که سلطنت را برنمی‌تابید و معتقد به حکومت اسلامی سنتی فقهی بود، به این معنا که علما روی کار بیایند و مردم مقلد آنها باشند، همانند آنچه امروز بعضی از جریان‌ها دنبال می‌کنند. از سال ۵۶ تا انقلاب و بعد از آن، حکومتی که امام(ره) در نظر داشت، از نوع انقلابی بود و در عین حال، توده‌های مردم نیز نقش اساسی در این حرکت انقلابی داشتند، چه در شکل‌گیری حکومت و چه در تداوم آن. از این زمان به بعد، امام(ره) شعار جمهوری اسلامی را مطرح کرد که در نظر ایشان، حکومت ساده فقها نیست، بلکه مردم، مطبوعات و احزاب در آن نقش پررنگی دارند. اصل، مردم هستند و حتی اگر خلاف مصلحتشان تصمیم بگیرند، هیچ اشکالی ندارد. می‌گفتند ما باید تابع مردم باشیم و اصلاً آنها هستند که تعیین تکلیف می‌کنند و حق تعیین سرنوشت دارند، گذشتگان چه کاره هستند که اکنون برای ما تصمیم بگیرند، هر نسلی باید برای خودش تصمیم بگیرد و... . به هر حال، مردم با توجه به این شعارها وارد انقلاب شدند و این‌ها، شعارهایی جذاب، به‌روز و مردمی بود که همه دسته‌جات و گروه‌ها را شامل می‌شد.

امام چهارم که از سال ۵۸ به بعد است، با توجه به تحولاتی که در منطقه، مرزها و میان احزاب و گروه‌ها رخ داد، برخلاف دوره قبل که خود حاضر نبود حکومت را به دست بگیرد و می‌گفت قرار نیست روحانیت در حکومت نقش داشته باشد، در این دوره به این نتیجه رسید که خود باید وارد میدان شود. بنابراین، نقش گروه‌ها، احزاب و عوامل مختلف کم‌کم کمرنگ شد و امام(ره) به مرحله‌ای قدم گذاشت که اساس را بر مصلحت قرار دهد و اگرچه این موضوع هنوز حالت بینابین داشت، ولی معتقد بود مصلحت‌سنجی در اختیار حاکمیت است، نه توده‌های مردم و احزاب و گروه‌های مختلف، چون آنچه امام(ره) تصور می‌کرد که اتفاق می‌افتد، اتفاق نیفتاد و اقشار فعال سیاسی زیادی حاضر نشدند اهداف و پروژه ایشان را دنبال کنند.

از سال ۵۶، امام(ره) به این نتیجه می‌رسد که با آن نگاه فقاهتی اولیه نمی‌توان حکومت را اداره کرد، همان تعبیری که در اواخر داشت، مبنی بر اینکه با اجتهاد مصطلح نمی‌توان با دنیای امروز روبرو شد و مصالحی که حاکمیت تشخیص می‌دهد، اولویت اول را دارد. این موضوع به قانون نیز راه یافت و در قانون اساسی دوم گنجانده شد، هم ولایت فقیه حالت مطلقه پیدا کرد و هم مجمع تشخیص مصلحت شکل گرفت که براساس آن حتی می‌توان بسیاری از قوانین معمول فقه سنتی را کنار گذاشت.

ایکنا ـ دلیل این تحول و تطور در اندیشه سیاسی امام(ره) چه بود؟ آیا ایشان اندیشه خود را براساس شرایط زمان پیش می‌برد؟

همان‌طور که گفتم، هدف اصلی و ثابت تفکر امام(ره)، شکل‌گیری حکومتی نمونه بود که تشیع برای اولین بار می‌خواست به جهان عرضه کند. ایشان تا پایان نیز همین هدف را مدنظر داشت و حتی در اواخر شاهد بودیم که با بسیاری از فقهای سنتی‌اندیش سخت مقابله کرد، نامه‌هایی که به رئیس‌جمهور می‌نوشت و می‌گفت شما ولایت را متوجه نیستید، یا برخی از علما که به فتاوای ایشان ایراد می‌گرفتند، امام(ره) پاسخ می‌داد، آن‌طور که شما می‌گویید، نمی‌توان این هدف واحد را دنبال کرد، باید در فقه تحول ایجاد شود و مبنا، مصلحت باشد. ایشان اصطلاح مصلحت را بسیار به‌کار می‌برد و در مواضع مختلف وقتی اعتراض می‌شد که چیزی خلاف قانون یا شریعت است، امام(ره) بر مصلحت تکیه می‌کرد و می‌گفت مصلحت را این‌گونه می‌بینم.

در مجموع، اساس این بود که می‌خواهیم یک حکومت تراز نوین شیعی به جهان ارائه کنیم که بدون عیب و نقص باشد. ایشان اوایل تصور می‌‌کرد که این کار بسیار راحت انجام می‌شود، مثلاً می‌گفت اوقاف را در اختیار ما قرار دهید تا اقتصاد کشور را درست کنیم، یا رادیو و تلویزیون را در اختیار ما قرار دهید تا نگاه‌ها و دیدگاه‌های مردم عوض شود. امام(ره) بعداً متوجه شد موضوع پیچیده‌تر از این‌ است و سعی می‌کرد شرایط را به‌گونه‌ای تغییر دهد که آن هدف بهتر محقق شود.

ایکنا ـ با توجه به اینکه هم‌اکنون مناقشاتی در خصوص نحوه و میزان نقش و حضور مردم در جریان امور وجود دارد، این موضوع در اندیشه سیاسی امام(ره) چه جایگاهی داشت و چگونه تبیین می‌شد؟

مردم با توجه به دو مسئله وارد انقلاب شدند؛ یکی تأکید زیاد امام(ره) بر نقش و مصالح مردم و عدالتی که قرار بود محقق شود و دیگر اینکه ایشان همواره تأکید می‌کرد مردم حق تعیین سرنوشت دارند. این‌ها در مجموع، مسائلی بود که در دوره‌ای بسیار مورد تأکید قرار داشت و نظام جمهوری اسلامی بر همین اساس شکل گرفت که البته در دوره‌های مختلف، تفسیرهای متعددی از آن به عمل می‌آمد.

تفکر منجمدی از قدیم وجود داشت، مبنی بر اینکه باید همان فقه اسلامی که در گذشته‌ای بسیار دور اجرا می‌شده است، پیاده شود و این برخلاف تفکر امام(ره) بود که اساس را بر خواست مردم قرار داده و معتقد بود باید مصالح مردم تأمین شود، ولی تصمیم به عهده خودشان باشد. ایشان بر این اعتقاد بود که فقه سنتی یا مصطلح پاسخگوی اداره جامعه امروز نیست و باید فقه را مدرن ساخت، متناسب با آنچه دنیای امروز و مردم از آن انتظار دارند، که عدالت و رفاه ایجاد کند و فاصله طبقاتی را کاهش دهد، یعنی آنچه ارزش‌های زندگی امروز را تشکیل می‌دهد.

ایکنا ـ آیا امام(ره) تا پایان نیز همین تفسیر را از جمهوریت داشت و معتقد بود جمهوریت بر اسلامیت تقدم دارد؟

امام(ره) نیز انسان بود و تحت تأثیر عوامل مختلف قرار می‌گرفت. مثلاً، گاهی تعبیراتی به ‌کار می‌برد، مبنی بر اینکه مردم باید تابع باشند و گاهی نیز تفکر غالب ایشان این بود که آنچه مصالح جمع است، باید بر مصالح افراد تقدم داده شود. امام(ره) معتقد بود که فقه انفرادی باید به فقه اجتماعی تبدیل شود، چون فقه بر روابط شخصی افراد بنا شده بود و تجربه سیاسی و حکومتی نداشت. امام(ره) قائل به این بود که فقه باید حالت اجتماعی و حاکمیتی پیدا کند و اصلاً مصلحت به همین معناست. در تفکر ایشان، مصلحت به افراد و اشخاص مربوط نیست، بلکه به جمع و جمهور برمی‌گردد و اگر به نامه‌های امام(ره) دقت کنیم، می‌بینیم اکثر آنها با مصالح جمع مرتبط است و این‌طور نیست که بگوییم آنچه یک شخص مصلحت می‌داند، اسلام است و نظام اسلامی باید مبتنی بر آن باشد، بلکه مبنا، همه آن چیزهایی است که مصالح جمع به‌عنوان رفاه، رونق اقتصادی و توسعه اجتماعی اقتضا می‌کند. در واقع، فقه را باید به این سمت سوق داد و مجلس باید این موضوع را دنبال کند. اکنون نیز عملاً آنچه مجلس تصویب می‌کند، اجرا می‌شود و قاعدتاً نیز باید همین‌طور باشد که افراد فرهیخته، متخصص و کارشناس وارد مجلس شوند. به تعبیر امام(ره)، مجلس عصاره اندیشه و فضایل ملت باشد. این فضایل باید دور هم جمع شوند و آنچه به‌عنوان مصلحت عمومی تشخیص می‌دهند، به قانون تبدیل کنند. البته این کافی نیست، چون شورای نگهبان که قانون باید از کانال آن عبور کند، نگاه مبتنی بر فقه شخصی دارد، نه فقه جمعی و بعد از امام(ره)، آن فقه متحول، مصلحت‌سنج و اجتماعی نیز تعطیل شده است و ما به همان فقه شخصی و خصوصی بازگشته‌ایم.

ایکنا ـ پس نمی‌توان گفت در جمهوری اسلامی مدنظر امام(ره)، اسلامیت بر جمهوریت غلبه داشته است و در واقع، این دو رابطه‌ای متوازن داشتند.

دقیقاً همین‌طور است.

ایکنا ـ ولی بعد از ایشان، این رابطه به نوعی تغییر می‌کند.

بله. امام(ره) حتی در روزهای آخر نیز با تفکر سنتی چالش داشت و گاهی تعابیر تندی به‌‌کار می‌برد، مثل اینکه شما وقتی نمی‌توانید یک نانوایی را اداره کنید،  چگونه می‌خواهید به تنظیم فقه حکومتی بپردازید که یک اجتماع بزرگ را شکل دهد، آن هم با وجود روابط بین‌المللی قوی و گسترده امروزی. این چیزی بود که بعد از امام(ره)، دوباره به وضعیت قبل بازگشت.

ایکنا ـ امام(ره) چه تبیینی از مسئله رعایت و حفظ مصلحت‌ها داشت؟ آیا این مسئله در اندیشه ایشان، مدون و منسجم شده بود؟

سه نوع مصلحت وجود دارد؛ شخصی و فردی که سر از استبداد درمی‌آورد، یعنی حکومتی که بخواهد بر اساس مصالح و تشخیص شخصی اداره شود، استبدادی است. نوع بعدی، مصلحت گروهی و خاص نام دارد که مصالح خودی را از مصالح غیرخودی و شهروندان تفکیک می‌کند و استبداد گروهی، حزبی و جناحی به‌وجود می‌آورد، ولی وقتی جمع مبنای مصلحت قرار گرفت، به معنای آنچه تأمین‌کننده اهداف زندگی اجتماعی است و منافعش نصیب همه شهروندان و اقشار می‌شود، نوعی نگاه مدرن و دقیق است که در تفکر دینی نیز وجود دارد و می‌توان آن را عدالت نامید، عدالتی که از ابتدا در اندیشه شیعی وجود داشته و دنبال می‌شده و هدف اجتماعی انبیا نیز تأمین قسط و عدل بوده است. معنای قسط و عدل ثابت نیست، متغیر است و در شرایط مختلف، متفاوت خواهد بود.

در نظر امام(ره)، آنچه مصالح همه انسان‌ها در آن رعایت شود، مبنای عادلانه دارد، یعنی عدالت مبنای مصلحت است و این همان بود که امام(ره) پایه‌گذاری کرد، البته تبیین و تعقیب نشد، طرفدار جدی پیدا نکرد و به هر حال، برتابیده نشد.

در قانون اساسی اول آمده بود که رهبر باید مرجع تقلید باشد، ولی وقتی به اواخر دوره زندگی امام(ره) نگاه می‌کنیم، می‌بینیم هیچ مرجعی توان و تخصص اداره حکومت را نداشت. امام(ره) نمی‌توانست از کل قضیه صرف‌نظر کند. بنابراین، اعلام کرد مصلحت اقتضا می‌کند از مرجعیتی که از ابتدای تاریخ تشیع، شعارش را داده‌ایم، دست برداریم و حکومت را در اختیار کسی قرار دهیم که این توانمندی را داشته باشد و مجتهد هم که باشد، کفایت می‌کند. لذا، قانون اساسی عوض شد، چون اگر حکومت در اختیار مرجع تقلیدی قرار بگیرد که توانمندی کارهای اجرایی را ندارد، مصالحی همچون توسعه، رفاه و پیشرفت عملاً نابود می‌شود و مصلحت در اینجا ایجاب می‌کند کاری انجام دهیم که این اتفاق رخ ندهد و آن کس که حاکم می‌شود، تا حدی بتواند اهداف را تأمین کند. بنابراین، امام(ره) از شرط مرجعیت به اجتهاد عدول کرد.

انتهای پیام
captcha