کلمه «فقر» از منظر زبانشناسان، در اصل به معنای نوعی وضعیت تعلیقگونه است که با جستوجوهای دائم و پیوسته همراه است. بر این پایه، سامیانی که به سبک زندگی یکجانشینی خو گرفته بودند، جابجاییهای دائمی کوچندگان برای یافتن منابع آبی و غذایی را گرفتار آمدن آنها در وضعیت تعلیق دائمی تعبیر میکردند و پیامد اقتصادی حرکتهای نامنظم و بیبرنامهشان را تهیدستی و فلاکت میدانستند. (مقاله بازتفسیر واژگان فقر/ غنا در قرآن کریم)
فقر و تهیدستی از جمله اموری است که در شریعت اسلام مورد مذمت بسیار قرار گرفته است و از قتل، نکوهیدهتر و رنجآورتر تلقی شده است: «الفَقرُ أشَدُّ مِنَ القَتلِ» و در شمار مصائب جامعه مسلمین قرار گرفته است: «الفُقَر مِحَنُ الإِسلامِ». جالب اینکه در روایتی چنین آمده که حضرت ابراهیم(ع)، آتش فقر و نداری را از آتش نمرود سوزانندهتر توصیف کرده است: «يا رَبِّ، الفَقرُ إلَيَّ أشَدُّ مِن نارِ نُمرودَ». یکی دیگر از پیشوایان دین نیز فقر را همان مرگ و حتی بدتر از مرگ دانسته است: «الفَقرُ المَوتُ الأَكبَرُ، القَبرُ خَيرٌ مِنَ الفَقرِ».
شاید دلیل اینهمه نکوهیدگی و مذمت فقر در روایات، به جهت آثار بسیاری باشد که به همراه دارد. از جمله آثاری که ائمه معصومین(ع) برای فقر برشمردهاند میتوان به گرفتاری و تصمیمات خطا و اشتباه «فَمَن عَدِمَ قوتَهُ كَثُرَ خَطاياهُ»، فراموشی و کندذهنی «الفَقرُ يُنسي» و ذلت «القِلَّةُ ذِلَّةٌ» اشاره کرد. در این میان، یکی از مهمترین آثار و پیامدهای فقر، کفر به خداوند متعال است که به طور ویژه در روایات بازتاب داشته است؛ «كادَ الفَقرُ أن يَكونَ كُفرا». شاید دلیل این امر، تصریح و تأکید بالای قرآن کریم به تکفل روزی توسط خدای متعال است؛ «وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ». گویا کسی که تهیدست است بر اساس برهان انّی، از نبود معلول به نبود علت و از نبود روزی، به فقدان روزیرسان میرسد.
فقر نه تنها انسان را در آستانه کفر و حتی خود کفر قرار میدهد، بلکه زمینهساز بروز همهنوع ناهنجاری در جامعه است. سرقت، تنفروشی و اعتیاد تنها نمونههایی از آثار متعددی است که پیوسته با فقر و نداری همراهی دارند و مولود این آفت اجتماعی هستند. از همین رو است که به فرموده امیرالمومنین(ع)، تنظیم روابط اقتصادی جامعه و جلوگیری از فقر یکی از وظایف اولیه حاکم اسلامی است. در کتاب نهجالبلاغه از قول آن حضرت میخوانیم؛ «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ؛ فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا؛ اى مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقّى واجب شده است، حق شما بر من، آنكه از خيرخواهى شما دريغ نورزم و بيت المال را ميان شما عادلانه تقسيم كنم، و شما را آموزش دهم تا بىسواد و نادان نباشيد، و شما را تربيت كنم تا راه و رسم زندگى را بدانيد» (ترجمه دشتی).
علامه جعفری در توضیح این عبارت از امیرمومنان مینویسد: «ملاحظه میشود كه اميرالمومنين(ع) اين حق را پس از خيرخواهی بيان میدارد. بنابراين بيان، اهميت تنظيم كامل اقتصادي در جامعه اسلامی در حد اعلا روشن میگردد. يعني پس از حق خيرخواهی كه عبارتست از شايستگی و آمادگی همه جانبه زمامدار با تمام سطوح روحی خود، به رهبری حيات معقول انسانها و با احساس عميق اينكه آن انسانها اجزا شخصيت او هستند، حق تنظيم كامل مسائل اقتصادی است كه مردم جامعه بر زمامدار دارند. و با بيان اين حق است كه به بیاساس بودن ادعای بعضی از اشخاص كه میگويند اسلام به مسائل اقتصادی اهميتی نداده است، پی میبريم.»
شاید وجود همین سویههای دینی، امام خمینی را بر آن داشت که یکی از اهداف اولیه و اساسی جمهوری اسلامی را محرومیتزدایی و مبارزه با فقر و تبعیض قرار دهد: «این از افتخارات و برکات کشور ما و انقلاب و روحانیت ماست که به حمایت از پابرهنگان برخاستهاند و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کردهاند». بازتاب این رویکرد در شعارهای اول انقلاب و به نحو برجسته، در متن قانون اساسی ایران قابل مشاهده است. در اصل سوم قانون اساسی «ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی»، «آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی»، «رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه های مادی و معنوی» و «پی ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه» از وظایف دولت جمهوری اسلامی شمرده شده است.
به رغم اینهمه تاکیدات، هنوز صحنههای دلخراشی از محرومیت در گوشهگوشه ایران اسلامی مشاهده میشود. هفته گذشته یکی از خبرگزاریها، گزارشی تصویری از وضعیت دردناک حاشیهنشینان اصفهان در محله موسوم به «حصه» منتشر کرده است. جامعه ایران تاکنون با پدیدههایی نظیر «گورخوابی» و «اتوبوسخوابی» مواجه بوده است ولی چیزی که در این تصاویر دیده میشود و تاکنون بازتاب نداشته است پدیده «لولهخوابی» است (تصویر اول) که در آن، افراد بیسرپناه برای گذران شب به لولههای رهاشده در حاشیه شهر پناه میبرند.
تصویر دلخراش دیگر مربوط به اجاره پشت بام یک خانه به مبلغ دویست هزار تومان و چادر زدن در آن پشت بام به عنوان محلی برای زندگی است (تصویر چهارم).
سخن آخر؛ به گفته مدیر کل دفتر مطالعات اجتماعی وزارت کار، در حال حاضر 26 میلیون فقیر در کشور داریم. کماکان به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی، ریشههای سترگ فقر در تار و پود جامعه ایران ریشه میدواند و به رشد خود ادامه میدهد. شاید فراهم کردن سرپناهی حداقلی و تامین نیازهای ابتدایی زندگی انسانی برای ساکنان حصه و سایر حاشیهنشینان کشور کار دشواری نباشد؛ شاید...
یادداشت از مصطفی شاکری
انتهای پیام