بخش نخست گفتوگو با محمود امینی، قاری و مدرس پیشکسوت قرآن با عنوان «ویژگی مهندسی تلاوت مصطفی اسماعیل و نقدی بر اکبرالقراء» منتشر و مطرح شد که میتوان نقدی به مصطفی وارد کرد که از جهاتی نقطه قوت اوست و آن اینکه این قاری شهیر یا مستمع را از همان ابتدای تلاوتش پس میزند یا اینکه شنونده را دیوانهوار شیفته میکند و همین موجب میشود که مخاطبش تا مدتی نتواند به سبک و تلاوت قاری دیگری فکر کند. اکنون بخش دوم و پایانی این گفتوگو از نظر میگذرد؛
ایکنا- با توضیحاتی که در مورد مصطفی اسماعیل ارائه کردید، میتوانیم بگوییم تلاوت قرآن در جهان اسلام به قبل و بعد از مصطفی اسماعیل تقسیم میشود؟ چون قاریان پس از اسماعیل هم، که متأثر از او بودند، قاریان برجستهای محسوب میشوند.
حرف شما را تأیید میکنم. اگر مصطفی نیامده بود و اگر در زمان مصطفی سیستم ضبط وجود نداشت، قاریان پس از مصطفی باید چه میکردند؟ دوره پس از مصطفی دورهای است که سبک تلاوت فوقالعاده پیشرفت کرد و با تلاوتهای آهنگین، فنی و اصولی مواجه هستیم.
قاریانی مانند محمد رفعت بسیار زیبا میخواندند، اما خیلی از حیث موسیقایی منظم نبود و شاید در آن زمان موسیقی آنچنان در تلاوت قرآن نهادینه نشده بود. در عین اینکه تلاوتهای رفعت فوقالعاده ملکوتی بود، اما اگر به آهنگهایی که اجرا میکند توجه کنید، میشنوید که در برخی موارد این ملودیها اصطلاحاً شسته رفته نیستند. هیچ قاریای به مانند مصطفی نتوانست چنین تلاوتهایی منظم را اجرا کند تا بر دیگران تأثیر بگذارد.
ایکنا- در مورد مختصات فنی تلاوتهای مصطفی اسماعیل توضیح دادید، اما اگر بخواهیم قدری متمرکزتر گفتوگو را پیش ببریم، صوت، لحن و نیز حس و حال تلاوتهای او را چطور تحلیل میکنید؟
در مورد نقاط قوت و مسائل فنی مصطفی اسماعیل به نکات مختلفی میتوان اشاره کرد؛ از جمله حنجره قدرتمند و حجم صدای بسیار قوی. نکته دیگر این است که اگر مصطفی اسماعیل دو ساعت تلاوت کند، از دقیقه یک تا دقیقه آخر هیچگاه در صدایش افت وجود ندارد. همچنین تحریرهایی میزند که شاید فقط «امکلثوم» از پس این تحریرها برآید. از طرفی ویبرههایی در تلاوتهای مصطفی وجود دارد که مثلاً باید پنجاه بار آنها را شنید تا به آنها پی برد.
نکته دیگر ترکیب دقیق دستگاههاست. در تلاوتهای مصطفی، برخلاف تلاوتهای حصان، کمتر با ترکیب دستگاههای موسیقی مواجه هستیم و شاید بتوان گفت بهترین ترکیبکننده دستگاهها حصان است، اما مصطفی چنین نیست، زیرا دستگاهها را به قدری گسترده اجرا میکرد که نیازی نبود به ترکیب بپردازد، اما هر کجا ترکیب کرده به قدری استادانه بوده که تسلط بالای او به دستگاههای موسیقی مشخص میشود و او ردیفهای موسیقی را بسیار هنرمندانه تنظیم میکند.
همچنین بسیاری از قاریان یک خروجی صوتی دارند، اما مصطفی اسماعیل چند خروجی صوتی داشت؛ یعنی میتوانید چندین مدل جنس صدا از مصطفی اسماعیل را بشنوید. در تلاوتهای مصطفی استفاده از فضای سر، هم بسیار مشهود است و نیز با حجم صدا به اصطلاح بازی میکند. افزون بر این، اُپرایی است.
نکته دیگر در مورد لحن مصطفی این است که اگر هیچ کدام از این کارها را انجام نمیداد، چون به لحاظ لحنی بسیار غنی بود، باز هم به این حد از عظمت دست پیدا میکرد. او به یک نفر گفته است که باید بارها تلاوتهای من را گوش کنید تا متوجه شوید که دقیقاً چه کارهایی را انجام دادهام.
نکته بعدی استفاده از قرائتهای مختلف است. بسیاری از قاریان، اختلاف قرائت میخوانند، اما او اختلاف قرائات را در خدمت تلاوت تفسیری درمیآورد. مصطفی به نحوی قرائتها را تنظیم میکند که صوت و لحنش زیباتر شود و هر کجا از قرائات مختلف استفاده کرده موجب شده است تا معنای آیه بهتر نشان داده شود. او هدفمند اختلاف قرائت میخواند.
ایکنا- آیا برای این مورد مثالی هم دارید؟
بله، مثلاً میتوانم به تلاوت آیه «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» اشاره کنم که مصطفی عبارت: «وَ قَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ» را چندینبار و با قرائتهای مختلف میخواند، زیرا میخواهد به مستمع نشان دهد که زلیخا با عبارات مختلف و اصرار زیاد این موضوع را از یوسف(ع) درخواست میکرد. پس این عبارت را مدام تکرار میکند و این کار موجب میشود که معنای آیه ملموستر در اختیار مخاطب قرار گیرد.
نکته دیگر نرمخوانی است. برخی تصور میکنند که مصطفی اسماعیل خشک میخواند، اما چنین نیست و مصطفی را باید نرمخوانترین قاری دنیا دانست. اگر یک نفر تلاوت نمل - تین مصطفی را گوش کند، به این نکته پی خواهد برد. موسیقی در مقابل این نوار اصلاً قابلیت بروز ندارد و تلاوت معروف سوره هود هم همینطور است. در عین حال که مصطفی هر کلمه را محکم ادا میکند، جمع اضداد است؛ یعنی هم محکم است و هم نرم و لطیف. این جمع فقط از مصطفی اسماعیل برمیآید، برخلاف قاریان دیگر که از آن طرف میافتند و نرم میخوانند یا خیلی خشک تلاوت میکنند.
نکته دیگر اینکه مصطفی از نظر بازی با صوت فوقالعاده است و باید یادآوری کنم که تلاوتهای او تفسیری است. هنگامی که در یکی از مجالس مستمع تحت تأثیر صوت و لحن مصطفی قرار گرفته بود، مصطفی به مستمع میگوید که بیش از توجه به این مسائل به مفاهیم آیات توجه کن. این سخن نشان میدهد که چقدر به این مورد اهمیت میداد. او در بسیاری از تلاوتهایش در پایان سوره حاقه را خوانده است، زیرا قصد داشت که قیامت را به مخاطب یادآوری کند.
ایکنا- بر این اساس اگر بخواهیم به سراغ مصطفی اسماعیل برویم و این قاری شهیر را به مثابه یک سنت و میراث بازخوانی کنیم، چارهای نداریم جز اینکه به صورت جامع به مصطفی اسماعیل رجوع کنیم؛ یعنی هم ابعاد فنی نظیر صوت و لحن او را مد نظر قرار دهیم و هم حس و حالش را.
بله، البته باید برای آموختن مصطفی اساتید سطح بالایی را برگزید، چرا که اساتیدی که مصطفی را خوب فهمیدهاند، قاری را سریعتر به نتیجه میرسانند. سخن شما هم بسیار درست است و باید مصطفی را همهجانبه دید. همچنین باید سطح فکرمان را بالا ببریم و از الحان دمدستی و کارهای صوتی سطح پایین، که گاه در جلسات ما هم اجرا میشود، پرهیز کنیم. کارهای سطح پایین صوتی برای عوام است و برخی قاریان ما هم به سراغ آن رفتهاند، اما اگر کسی میخواهد به سراغ مصطفی برود، باید سطح فکرش را بالاتر ببرد، چراکه درک او پیچیده است.
ایکنا- شاید به این دلیل باشد که پرداختن به مصطفی اسماعیل زحمت دارد و جریان تلاوت کمتر به سراغ مصطفی میرود.
صددرصد همینطور است. یکی از مسائل مهم در مورد مصطفی اسماعیل فصاحت اوست. شاید به جرئت بتوانم بگویم که مانند مصطفی اسماعیل فصیحخوان نداریم و اینکه میگویند تجوید مصطفی مشکل دارد، حرفهای سطح پایینی است. اگر تلاوتهای استودیویی او را بشنوید، خواهید دید که تلاوتهایش در چه سطحی از فصاحت هستند. حتی در حرف زدن مصطفی اسماعیل هم میتوانید فصاحت را بشنوید. هر قاریای که از او تقلید کرده و متأثر از او بوده، در فصاحت موفق بوده است، مانند غلوش.
فصیح خواندن کار را دشوار میکند و به همین دلیل قاریان جوان ما به سراغ قاریانی میروند که خیلی سادهتر میخوانند و فصاحت آنها ایرانیتر است و از دیگر سو الحان آنها هم در سی دقیقه جمع شود و خیلی به حنجره آنها فشار وارد نشود، اما اگر کسی بخواهد قاری شود، با مصطفی اسماعیل ورزیده میشود، چون مصطفی اسماعیل از تمام ظرفیتهایی که موجب زیبایی تلاوت میشود بهرهبرداری کرده و تمام توانمندیهای حنجره را به کار گرفته است. وقتی قاریای از یک قاری معمولی مصری تقلید کند، هرگز استعدادهای او کشف نخواهد شد.
همچنین چون تلاوتهای مصطفی اسماعیل طبق اصول است، عمر تلاوت را بالا میبرد. برخی از قاریان، حتی قاریان مصری، از چهلسالگی به بعد نمیتوانند به تلاوت بپردازند، چراکه صوت و لحن آنها به صورت اصولی پرورش نیافته است، اما مصطفی اسماعیل طبق اصول میخواند و در هفتادسالگی هم تلاوتهای بیش از یک ساعت است. اگر خوب مصطفی را بفهمیم، تلاوتهای ما اصولی میشود. در کشور ما قاریان پس از چهلسالگی، که باید آغاز خواندن باشد، تلاوتشان پایان مییابد، چون تلاوتها اصولی نیستند.
ایکنا- توضیحات شما من را یاد تعبیری از استاد مسعود نوری انداخت. یکبار که در جلسه ایشان حاضر بودم فرمودند که کسی که مصطفی اسماعیل را نفهمد، قاری نمیشود.
کاملاً تأیید میکنم و اینگونه کامل میکنم که اگر قاری شود، به آن حدی که باید برسد نخواهد رسید و شاید به برداشت درستی از صوت و لحن هم دست نیابد.
ایکنا- تحلیلتان را در مورد نحوه تقلید صحیح از مصطفی اسماعیل ارائه دهید.
کسی که میخواهد تقلید کند باید ببیند کدام نوار از مصطفی مناسب چه کاری است. سپس از نوارهای ساده مصطفی شروع کند. افزون بر این هر تلاوت باید به چند بخش تقسیم شود و تقلید باید هدفمند باشد و مشخص شود که تقلید برای تقویت فصاحت انجام میشود یا امور دیگر. ما در ایران یکسری از تلاوتهای مصطفی اسماعیل را به همه تجویز میکنیم و این صحیح نیست.
ایکنا- برخی از شاهکارهای اسماعیل را برای مخاطبان ما معرفی کنید و اگر نکتهای باقی مانده است، بفرمایید.
به برخی از تلاوتهای مصطفی اسماعیل اشاره میکنم که میپسندم و این تلاوتها عبارت است از: تلاوت سورههای حجرات، قاف در مسجد ابوالعلا، تلاوت سورههای نجم و قمر در مسجد سلامه الراضی و تلاوت سورههای یوسف ـ حاقه، هود ـ حاقه ـ شمس، قاف ـ ذاریات، طارق ـ شمس و همچنین تلاوت نمل ـ تین.
هیچ کدام از قاریان مصر نظیر مصطفی اسماعیل با خشوع قرآن را تلاوت نمیکنند. خشوع با حزن متفاوت است و کسی که قرآن را با حزن تلاوت میکند، خشوع خود را نشان میدهد، اما خشوع الزاماً حزن نیست. ما به اشتباه تصور میکنیم که هر کسی حزین بخواند تلاوتش معنوی است، اما اینطور نیست و معنویت همان کار صوت و لحنی مصطفی اسماعیل روی عبارت «وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» است که کاملاً عاطفی اجرا شده است.
سخن پایانی اینکه هر چقدر در مورد مصطفی اسماعیل صحبت کنیم، باز حق مطلب ادا نمیشود و باید بگوییم: «یُدرَک و لایوصَف؛ درک میشود و وصف نخواهد شد».
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام