مدیریت براساس عقلانیت و قرآن؛ دو شرط مهم حکومت صالح
کد خبر: 4083960
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۴
محمدرضا یوسفی بیان کرد:

مدیریت براساس عقلانیت و قرآن؛ دو شرط مهم حکومت صالح

حجت‌الاسلام محمدرضا یوسفی ضمن اشاره به خطبه 138 نهج‌البلاغه، دو شرط حکومت صالح از منظر امیرالمومنین(ع) را تشریح کرد.

به گزارش ایکنا، جلسه بازخوانی خطبه 138 نهج‌البلاغه با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین محمدرضا یوسفی، دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

آنهایی که در مقام شرح خطبه برآمدند اینطور بیان کردند؛ این خطبه سه بخش دارد، دو بخش نخست آن مربوط به امام زمان(عج) است و بیانگر ویژگی‌های دوره ایشان است و بخش سوم یک حرکتی است که در آینده صورت می‌گیرد و حضرت روی کار آمدن حکومت باطل و خشنی را در آینده پیش‌بینی می‌کند. در مورد اینکه مقصود حضرت چه کسی است اختلاف نظر وجود دارد. برخی می‌گویند عبدالملک مروان است، برخی هم بیان می‌کنند سفیانی است اما در خود متن خطبه به هیچ وجه تعبیری از امام زمان(عج) یا سفیانی و عبدالملک نیست، لذا افرادی که بیان می‌کنند دو بخش اول مربوط به امام زمان(عج) است این را به قرائن دیگری بیان می‌کنند چنانکه راجع به عبدالملک هم همین است، در حالی که شواهد نشان می‌دهد نمی‌تواند عبدالملک باشد.

این برداشتی است که بیان شده است ولی از دید من درست است حضرت در این خطبه از تحولات آینده خبر می‌دهد ولی چند نکته مهم در این خطبه وجود دارد که برای ما ارزشمند است؛ اولین نکته این است حکومتی که به حق است چه ویژگی‌هایی دارد و چند ویژگی در اینجا به خوبی بیان شده است. دوم اینکه حکومتی که باطل و نادرست است چگونه رفتار می‌کند. سومین نکته این است وقتی مردمی با حکومت باطلی مواجه می‌شوند تحت چه شرایطی می‌توانند خودشان را نجات دهند و از فشاری که بر آنها وارد می‌شود رها شوند. آنچه در این خطبه اهمیت دارد همین نکاتی است که عرض کردم و این جنبه است که به درد امروز ما می‌خورد. با این مقدمه امام(ع) مطلب خودش را شروع می‌کند و آن اینکه می‌فرماید: «يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى، إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى؛ وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ، إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ».

حضرت پیش‌بینی می‌کنند که فردی صالح دل را تابع هدایت می‌کند. ما تعارضی درون خودمان داریم و آن اینکه راه درست یک چیز است ولی منافع شخصی ما یک چیز دیگری می‌خواهد. اتفاقی که در آن دوره می‌افتد این است آن حاکم صالح جریان را به این سمت می‌برد که نه بر اساس هواهای نفسانی و قدرت‌طلبی شخصی بلکه به هدایت برمی‌گردد. ایشان زمانی این کار را انجام می‌دهد که دیگران روششان به عکس است یعنی به سمت هدایت نمی‌روند بلکه به سمت تمایلات گام برمی‌دارند.

کلمه «عطف» را برخی به معنای بازگرداندن معنا کردند و برخی به معنای میل پیدا کردن. در کتاب لغت می‌گویند وقتی عطف با الی متعدی شود به معنای تمایل پیدا کردن است ولی وقتی با علی متعدی شود یعنی به آن سمت برمی‌گردیم. با توجه به این مطلب معنای عبارت این است وقتی جامعه تحت حکومت‌هایی قرار می‌گیرد که آن حکومت‌ها به سمت هواهای نفسانی می‌روند، حکومت صالحی که قدرت را به دست می‌گیرد از هواهای نفسانی فاصله می‌گیرد و براساس هدایت گام برمی‌دارد. معنای هدایت هم همین است. هدایت یعنی در مسیر قرار گرفتن؛ مسیری که ما را به هدف می‌رساند. در میان مفسرین معنای هدایت فرق می‌کند ولی لبش این است؛ در مسیری قرار بگیریم که اگر این مسیر را ادامه دهیم به اهداف جامعه برسیم. بنابراین جامعه از آرا و افکار و هواهای نفسانی به سمت یک مسیر درستی حرکت می‌کند.

مکانیسم هدایت جامعه چیست؟

امام(ع) در این عبارت نمی‌گوید چگونه این اتفاق می‌افتد. وقتی مفسرین راجع به این بخش‌ها صحبت می‌کنند به همین کفایت می‌کنند، ولی چیزی که مهمتر است این است که اینجا مسئله شخصی نیست یعنی مسئله این نیست که خود حاکم تابع هوای نفسش نباشد. بله، اگر حکومت در مسیر هوای نفسانی گام برندارد جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد ولی حکومت یک فرد نیست که شخص حاکم به تنهایی از هواهای نفسانی عبور کند و به هدایت برسد و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. تاریخ هم نشان می‌دهد امیرالمومنین(ع) حاکمی بوده که مصداق همین حرف بوده است، ولی باید ساختار حکومت هم درست باشد. پس باید اینجا مکانیسمی تعریف شود که چگونه این کار انجام می‌گیرد. امیرالمؤمنین(ع) این مسئله را مطرح نکردند و تبیین چگونگی‌ها به علم برمی‌گردد و حکومت‌هایی که می‌خواهند مصداق سخن امیرالمومنین(ع) باشند، آنچه برایشان مهم است این است چگونه یک نظام تصمیم‌گیری درست کنیم که این نظام تصمیم‌گیری بر اساس منافع شخصی نباشد. با چه ابزاری بتوانیم نظام تصمیم‌گیری را به سمتی حرکت دهیم که به سمت منافع جامعه باشد. کاری که حاکم مد نظر امیرالمومنین(ع) که حضرت پیش‌بینی می‌کند فردی صالح است، انجام می‌د‌هد این است که یک مکانیسم و ساختاری تعریف می‌کند که چگونه می‌توانیم مشکلات جامعه را حل کنیم.

پیروی از قرآن در حکومت صالح

بعد از بیان این نکته که حاکم صالح این حکومت را بر اساس هدایت اداره می‌کند، حضرت می‌فرمایند: «وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ، إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ». کاری که امام بیان می‌کند این است کار آن حکومت صالح برخلاف روندهای گذشته است. روندهای گذشته چگونه بود؟ اینکه منافع خود را تعریف می‌کردند و بعد، از آنجایی که می‌خواستند منافع خود را جلو ببرند سعی می‌کردند عقاید خودشان را بر قرآن تحمیل کنند چون قرآن مورد پذیرش مردم بود. مهم برایشان این بود هدف خودمان را پیش ببریم ولی آرا وعقایدمان را بر قرآن تحمیل ‌کنیم تا مردم بپذیرند.

آن حکومتی که حکومت عدل است به عکس کار می‌کند یعنی مرجعیت را به قرآن می‌دهد یعنی قرآن هدایتگر است، مسیر را بیان می‌کند و ما خودمان چیزی را بر قرآن تحمیل نمی‌کنیم. قرآن مسیر را می‌گوید و ما براساس قرآن رفتار می‌کنیم. برخی می‌گویند احتمال دارد هدایتی که در قسمت اول بیان می‌شود هدایت عقلانی باشد یعنی حکومت نه براساس منافع شخصی بلکه براساس عقلانیت مدیریت می‌شود و براساس تعالیم دینی و قرآنی جامعه هدایت می‌شود.

انتهای پیام
captcha