دل‌نوشته‌های عاشقی از یک مسیر متفاوت
کد خبر: 4085161
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۹

دل‌نوشته‌های عاشقی از یک مسیر متفاوت

دل‌نوشته‌های زائران کربلا تو را که در این مسیر قرار نگرفته‌ای به خود می‌خواند؛ دل‌نوشته‌هایی که نظیرش را هیچ‌گاه ندیده‌ای. این افراد نویسنده نیستند، اما از دیده‌هایشان در مسیر عاشقی آن چنان جذاب روایت می‌کنند که گویی سال‌ها نویسنده بوده‌اند.

پیاده روی اربعینبه گزارش ایکنا از خراسان‌جنوبی، پیاده‌روی اربعین چند روزی است که آغاز شده و عاشقان با پای دل در این مسیر قدم برمی‌دارند؛ زائرانی از کشورهای مختلف، با رنگ پوست و عقاید مختلف که تنها یک وجه اشتراک دارند؛ آن هم عشق به مکتبی است که کشتی نجات بشر است.

دل‌نوشته‌های زائران در مسیر کربلا تو را که در این مسیر قرار نگرفته‌ای به خود می‌خواند؛ دل‌نوشته‌هایی که نظیرش را هیچ‌گاه ندیده‌ای. این افراد نویسنده نیستند، اما از دیده‌هایشان در مسیر عاشقی آن چنان جذاب روایت می‌کنند که گویی سال‌ها نویسنده بوده‌اند.

روایت اول؛ خسته اما پُر امید

هادی ملک‌آبادی از زوار اربعینی است که چند روزی است در مسیر کربلا قرار گرفته. وی می‌نویسد: دو روز است که در مسیر پیاده‌روی قرار گرفته‌ام. لحظه به لحظه بر تعداد جمعیت افزوده می‌شود. مسیر پیاده‌روی پر تراکم بوده و از ساعت چهار تا هشت صبح پیاده‌روی کردیم. از هشت صبح تا پنج بعدازظهر در منزل یک عراقی اهل اربیل مهمان بودیم و استراحت کردیم. لذت را می‌توان در چهره آنان پس از پذیرایی از زوار امام حسین(ع) دید. دختر 10 ساله‌اش زهرا مثل اینکه اقوامش به این خانه آمده‌اند، بسیار خوشحال است و مدام پذیرایی می‌کند.

دوباره ادامه مسیر دادیم. خستگی کمی فشار بر جسم را زیاد کرده است. آب هم کمی با سختی پیدا می‌شود. قدم‌هایمان را به نیت همه کسانی که التماس دعا گفته‌اند برمی‌داریم.

با هر قدم کسی در ذهنم می‌آید؛ آن دخترک همسایه که بیماری سختی داشت؛ دوستم که از بیکاری رنج می‌برد؛ آن یکی که آرزوی فرزندی صالح در دل داشت و دیگری که آرزوی سلامتی مادرش را داشت؛ همه و همه در ذهنم مرور می‌شود؛ هر قدم را به یاد یکی از آن‌ها برمی‌دارم؛ می‌دانم امام حسین(ع) شفاعت‌گر است.

پیاده روی اربعین

روایت دوم؛ یک تبلیغ متفاوت

حجت‌الاسلام سیدرضا هاشمی، مبلغ و دبیر بیانیه گام دوم انقلاب در خراسان‌جنوبی نیز که چند روزی است همراه خانواده در مسیر رسیدن به حرم عاشقی قرار گرفته می‌نویسد: در مسیر کربلا افراد با خلوص نیت خدمت می‌کنند، کسی دنبال اسم و عنوان و عکس و تصویر نیست، وقتی وارد مسیر می‌شوی از نوشته‌های پشت کوله‌ها تا زمزمه زیر لب‌های زائران اوج افق نگاه را می‌بینی. اینجا می‌فهمم پدیده اربعین ظرفیت تمدن‌سازی بزرگ را دارد، تمدنی که در آن  در قدم اول باید امام حسین(ع) را بشناسی و بشناسانیم و در قدم بعدی باید امام زمان(عج) را در آن به‌عنوان آرمان مورد انتظار معرفی کنیم. خلاصه اینکه باید مردم جهان بفهمند امام حسین(ع) که بوده است و مهدی(عج) نیز که ادامه‌دهنده آرمان امام حسین(ع) است نیز خواهد آمد.

در پیاده‌روی اربعین که به نظر یک راهپیمایی بزرگ است همه کارها واقعی و از ته دل انجام می‌شود، با خود می‌گویم ای حسین جان این مردمی که این چنین به زوار تو خدمت می‌کنند، ان‌شاء‌الله امام زمان(عج) را تنها نخواهند گذاشت.

در‌ مسیر اربعین که قرار می‌گیرم حس و حالی به من دست می‌دهد؛ حس و حالی که شاید در تمام سال‌های تبلیغ و پوشیدن لباس روحانیت در دل نداشتم؛ احوالی از جنس خلوص نیت و آزادگی، جوانمردی و دلدادگی. مردم عراق لباس روحانیتم را که می‌بینند احترام خاصی برایم قائل می‌شوند؛ این تبلیغ با تمام تبلیغ‌های عمرم متفاوت است، چراکه در مسیری قدم گذاشته‌ام که تمام مردمش خود یک مبلغ هستند.

روایت سوم؛ عکس‌هایی که برایم عجیب‌ترین بود

یک عکاس از خراسان‌جنوبی که 10 سال است دوربین در دست دارد نیز می‌نویسد: در طول چند روز پیاده‌روی سوژه‌هایی را یافتم که انگار با تمام سوژه‌های عمرم متفاوت بود.

مردی که در دست آب دارد و با همان آب آن‌چنان با شور و شوق به زائران خدمت‌رسانی می‌کند که باورت نمی‌شود؛ دختر سه ساله‌ای که زوار را به خانه‌اش فرامی‌خواند و زنی که تمام دارایی‌اش را پیشکش زائران می‌کند و یا پیرزنی که اتاق 12 متری خانه‌اش را برای خواب زوار هدیه می‌دهد و خود در حیاط خانه می‌خوابد.

این حس و حال را چگونه می‌توان در قاب عکسی جای داد؛ چگونه می‌شود از دل عکس‌های بی‌جان، روح مردمی این‌چنین عاشق را به تصویر کشید و با چه نورپردازی و تغییر رنگی می‌توان جلوه‌ای زیباتر از آنچه دیدم را نشان داد؟ این اولین بار است که در تمام سال‌های عکاسی‌ام خود را در مقابل آنچه را در قابم قرار می‌گیرد حقیر می‌بینیم.

انتهای پیام
captcha