به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد طباطبایی، پژوهشگر حوزوی، سهشنبه سوم آبانماه در کرسی ترویجی «بررسی بدنمندی اجتماعی و دلالتهای آن بر هویت فرهنگی از منظر فقه فرهنگی» که از سوی مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) و با همکاری مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد، گفت: مباحث مختلفی در مورد بدنمندی اجتماعی از منظر فقه فرهنگی وجود دارد که یکی از مباحث در بحث پوشش، تجمل است؛ به این معنا که پوشش ما باید مناسب باشد و نه مصداق تجمل که در این راستا، روایاتی درباره حرمت پوشش طلا و اینکه پوشش و لباس انسان نباید از طلا باشد، وجود دارد.
وی افزود: از طرفی فقه ما یک سنت فرهنگی را پایهگذاری کرده و این سنت فرهنگی مبتنی بر تعبیر «ان الله جمیل و یحب الجمال» است یعنی فقه با این احکام یکسری جهتهایی به پوشش میدهد و محدودیتهایی ایجاد کرده یا آن را برمیدارد.
حجتالاسلام طباطبایی اضافه کرد: روایتی داریم که لباس قومت را بپوش یا بحث لباس شهرت هم ناظر به بحث بدنمندی است که مورد توجه روایات بوده است. بحث دیگر در عرصه فرهنگی، تنظیف و استفاده از بوی خوش برای بدن است، از این رو گفته شده انسان مؤمن نباید ژولیده باشد و از بوی خوش استفاده کند.
این پژوهشگر بیان کرد: اگر ما سنت اسلامی و محدوده آراستگی را بدانیم در بحث فرهنگ مد که مبنای آن آراستگی جسمانی است و غرب از آن استفاده زیادی در ترویج فرهنگ خود میکند، میتوانیم ورود بهتری داشته باشیم؛ روایتی از امام کاظم(ع) هم درباره تنظیف و بوی خوش داریم که عمدتاً ناظر به حضور اجتماعی فرد است.
وی اضافه کرد: در بحث بدنمندی از منظر فقه فرهنگی مواردی چون عورت، طهارت، تطییب، تجمل و نقص قابل بحث است، یکسری احکامی مانند عفاف هم در این عرصه قابل طرح است که خودش ابعاد مختلفی مانند عفاف بصری، لمسی، سمعی و ... دارد.
این پژوهشگر گفت: احکام فقهی ناظر به بدن، یکسری روابط اجتماعی و فرهنگی را در جامعه مسلمانان تنظیم میکند که اینها گاهی ممکن است بر منکراتی دلالت کنند و یا هر کدام ساحتهایی از فرهنگ اسلامی را بحث کنند و میتوان از آن در نقد فرهنگ غربی هم استفاده کرد.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی قاسمی، مدیر گروه فقه پزشکی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در سخنانی، گفت: بدن انسان به صورت جمعی و فردی و حتی حالات و ویژگیهای بدن و در مجموع زبان بدن، نشاندهنده هویت فرهنگی افراد و جوامع است؛ مثلاً از لباس پوشیدن، خالکوبی و ... میتوان به هویت فرهنگی فرد و جامعه پی ببریم.
وی افزود: فقه، بیانگر احکام است و احکام هم وضعی یا تکلیفی هستند و تکلیف هم معطوف به افعال آدمیان است؛ یعنی در نهایت افعالی که مرتبط با بدن است از دیدگاه فقه بررسی میشود ولی در بحث ارائهدهنده متوجه نشدیم که بدنمندی اجتماعی، خودش فعل است یا از آثار فعل؟ بنده معتقدم آثار فعل است چون بیانگر هویت فرهنگی است بر خلاف مقوله بدننمایی که جزء افعال است.
قاسمی تصریح کرد: هزاران مورد اعم از آنچه ایشان (مانند تنظیف و تطییب و تجمل و ...) برشمردند و آنچه نیاوردند، در فقه حکمی دارد، مثلاً عورت و نشانندادن عورت، در برخی موارد حکم خاص خود را دارد و مثلاً عورتی که پوشش آن واجب است، در مواردی واجب است فرد عورتش را به پزشک نشان دهد ولی این نوع احکام روشن باید از منظر فقه فرهنگی بحث و تفاوت حکم آن بیان شود.
وی افزود: ارائهدهنده معتقد است که فقه فرهنگی نوعی رویکرد به فقه است ولی اگر فقه فرهنگی مانند فقه پزشکی، اقتصادی و ... باشد یعنی بیان احکام تکالیفی مکلفان است؛ از این رو باید حوزه فقه فرهنگی را به عنوان یک حوزه دارای شأن و جایگاه تعریف کنیم و نه صرفاً به عنوان یک رویکرد.
مدیر گروه فقه پزشکی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) با بیان اینکه فقه فارغ از درستی و نادرستی آن از اخلاق و توصیه فاصله میگیرد، تصریح کرد: باید از جهت فرهنگی حکم بدنمندی را مشخص کنیم، یعنی یک موضوع فرهنگی به نام بدنمندی داریم و بعد باید برای آن احکام واجب و مستحب و حرام و ... بار میکنیم؛ بنابراین ارائه تعریف دقیق از آن هم باید لحاظ شود.
قاسمی اظهار کرد: در اینکه همه احکام متوجه مکلفان است تردیدی نیست و اصلا فقه، چیزی برای غیر انسان ندارد؛ قرآن کریم فرموده همه آفرینش برای انسان خلق شده و انسان هم این بدن و روح است ولی نگاه به این انسان میتواند متفاوت و شامل ساحات فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی و ... شود.
وی اضافه کرد: همه فقه به بدن انسان متعلق است ولی آیا از بعد فقه فرهنگی هم اینطور است؟ مثلاً میگویید انسان، عورت خودش را نباید حتی به انسان نابینا نشان دهد ولی برخی گفتهاند اگر انسان در تنهایی خودش هم لخت شود، مکروه است زیرا انسان در منظر و مرآی روحانی و فرشتگان است البته این احترام به عورت نیست بلکه احترام به روحی است که با دیدن عورت لطمه میبیند.
قاسمی تصریح کرد: البته این حرف که اگر کسی بگوید روح من با دیدن عورت، لطمه نمیبیند پس برای من حرام و یا مکروه نیست، حرف درستی نیست چرا که لطمه روحی علت این حکم نیست بلکه حکمت آن است؛ به همین دلیل به عورت کافر هم نمیتوان نگاه کرد در حالی که کافر خودش احترام ندارد و به طریق اولی عورت او هم احترام ندارد.
وی با بیان اینکه در اینجا این سؤال مطرح است که آیا ویژگی فرهنگی داشتن از دیگر ساحات مجزاست یا خیر؟ گفت: اگر بدنمندی توانست از جهت فرهنگی حکم مجزا پیدا کند، آن وقت کار خیلی ارزشمندی است و قابلیت دارد حتی به کتاب تبدیل شود ولی مثالهایی که زده شد به بعد فرهنگی بدن توجهی نکرده است.
قاسمی بیان کرد: با این رویکرد بحث احکام مد به جهت فرهنگی با غیر فرهنگی هم تفاوت خواهد یافت یعنی ممکن است مد به جهت فرهنگی حکمی داشته باشد مثلاً اینکه آیا اهانت به یک فرهنگ از طریق مد جایز است یا خیر؟ یا اگر آنقدر مد رواج یافت که خواست اصل جامعه اسلامی و دین را تغییر دهد، حاکمان اسلامی باید جلوی آن را بگیرند یا خیر؟ که البته وظیفه حکومت اسلامی جلوگیری از آن است.
وی اضافه کرد: بدن و همه اجزای بدن و افعالی که با بدن و اجزای آن صورت میگیرد، همگی دارای حکم فقهی هستند و به همین دلیل اشاره کردن و گوشه چشم نشان دادن و ایذاء، همگی افعال هستند و حکم شرعی خود را دارند ولی فقه فرهنگی نیستند و بسیاری از مثالها و مطالب ارائهدهنده فقه فرهنگی نیستند.
در ادامه حجتالاسلام محمدباقر ربانی، پژوهشگر حوزه، تصریح کرد: در این بحث، اول باید فقه را به فردی و اجتماعی تعریف کنیم؛ فقه اجتماعی به دو دسته عام و خاص تبدیل میشود. فقه اجتماعی عام شامل فقه تربیتی، سیاسی، فرهنگی و حکومتی و ... و فقه فرهنگی خاص هم شامل فقه مجتمع، فقه فرهنگی، فقه سیاست و ... میشود.
حجتالاسلام ربانی بیان کرد: براساس این تقسیمبندی، بدنمندی باید از منظر فقه فرهنگی بحث شود زیرا یک مسئله فرهنگی از بعد فقه فرهنگ بررسی میشود، کما اینکه یک مسئله سیاسی از منظر فقه سیاسی بحث میشود.
وی افزود: شما بحث عفاف را مطرح کردید ولی عفاف بر اساس نگاه فردی یک حکم و بر اساس اجتماعی و فرهنگی حکم دیگری دارد. مثلاً باید نشان میدادید تا 50 سال قبل اگر یک حکم فردی ناظر به بدن انسان جایز بود، امروز به دلیل شرایط اجتماعی و سیاسی در کشور و دنیا حکم جواز ندارد لذا اگر وارد این بحث شده بودید، دقیقتر بود.
حجتالاسلام ربانی بیان کرد: همچنین در مورد بحث زینت، شاید یک موقع استفاده از عینک مثلا دودی که در تابستان مورد نیاز است تا چند مدت زمان قبل جنبه مد و زینت برای یک دختر داشت ولی امروز ممکن است برای فردی واجب باشد یا دستور پزشکی داشته باشد و اگر استفاده نکند دچار مشکل خواهد شد. البته بحث بنده توصیفی است نه در مقام افتاء و فتوا.
وی بیان کرد: موضوع دیگر اینکه مباحثی مانند تشبه به کفار، تبرج و ... هم باید ذکر میشد و نشده است زیرا برخی تشبه به کفار در لباس را جایز نمیدانند ولی مگر تشبه به کفار فقط در بحث لباس است؟ آیا اگر ساختمانسازی ما هم مانند کفار بود، باز مصداق تشبه است یا خیر؟
این پژوهشگر حوزوی تصریح کرد: ما در فقه نظامسازی به منظومهای از گزارهها نیاز داریم که در لباس، نگاه، طهارت، بوی خوش و ... است و باید از مجموعه گزارههای مرتبط با این موضوعات یک فقه نظاممند در عرصه فرهنگی در حوزه بدن تولید کنیم.
وی با بیان اینکه همچنین باید بحث مالکیت انسان بر بدنش هم مورد بحث قرار میگرفت، تصریح کرد: اگر مجتهد در یک جامعه اسلامی بدون توجه به کارکرد اجتماعی و فرهنگی فتوا بدهد، میتواند آسیب زیادی به همراه داشته باشد.
حجتالاسلام ربانی افزود: همچنین موضوع دیگر که نیاز به بحث دارد، موضوع سلامت جسم و به تبع آن سلامت روح و برعکس است؛ مثلاً شرب خمر چه تأثیری بر سلامت روح و جسم دارد یا ورزش چه تأثیری دارد یا در بحث لباس از لباس شهرت نهی شده که باید بیشتر توضیح داده میشد.
انتهای پیام