به گزارش ایکنا، 29 آبان تا ۵ آذر در تقویم ملی کشور هفته بسیج نام گرفته و مناسبت آن نیز تأسیس بسیج مستضعفین به دستور امام خمینی(ره) در ۵ آذر ۱۳۵۸ است که امام خمینی (ره) در دو پیام مهم برای تأسیس سازمان بسیج در 5 آذر 1358 و سالروز تأسیس بسیج در 2 آذر 1367 با استناد به آیات قرآن، به تبیین جایگاه بسیج پرداختند و لذا در سلسله یادداشتهایی به برخی از آیات قرآن که مبین شاخصها و ویژگیهای بسیج است و به عبارت دیگر بسیجی واقعی با این آیات تطابق دارد، اشاره کنیم و نکات و تفاسیر پیرامون این آیات را بیان نماییم.
در سومین قسمت از این سلسله یادداشتها به بیان نکات و تفاسیر در خصوص آیه 54 سوره «مائده» میپردازیم که به تبیین ویژگیهای مؤمنان در مقابل دوستان و دشمنان پرداخته است.
متن آیه: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِی سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»
ترجمه آیه: «ای اهل ایمان! هرکس از شما از دینش برگردد [زیانی به خدا نمی رساند] خدا به زودی گروهی را می آورد که آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتناند و در برابر کافران سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد می کنند، و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هرکس بخواهد، میدهد؛ و خدا بسیار عطاکننده و داناست.»
در روايت است که چون اين آيه نازل شد، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دست به شانه سلمان فارسى زد و فرمود: هموطنان تو مصداق اين آيهاند. (تفسیر نورالثقلین، جلد 2، صفحه 316)
صفات و ویژگیهایی مانند تواضع و فروتنی در مقابل برادران دینی، سختگیری بر کافران و دشمنان دین، جهاد در راه خدا، حقمداری و نهراسیدن از ملامتها و سرزنشهای دیگران که در این آیه برای مؤمنان برشمرده شده، مصداق امروزی آن را میتوان در نهاد انقلابی بسیج و بسیجیان جستجو کرد.
امروز نیروی بسیجی مصداق واقعی «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» است و دشمن اصلی خود را استکبار و جبهه مقابل خود را جبهه باطل تعریف کرده و در میان دوستان و مؤمنان براساس رحمت و عطوفت عمل میکند و از آنجا که در مسیر رضایت الهی و خواست ولایت حرکت میکند، لذا در این مسیر از سرزنش دیگران هراسی به دل راه نداده و به واسطه این ملامتها از مسیر حق عقبنشینی نمیکند.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در خصوص این آیه آورده است که «خداوند در این آیه خبر میدهد که مىتواند وضعى و مردمى پيش بياورد كه همواره در زمين پرستش شود، اگر مردم موجود، او را پرستيدند كه هيچ و اگر نپرستيدند، اقوامى ديگر پديد مىآورد كه ملازم دين او باشند و از دين او مرتد نشوند.
همچنین اوصافى كه در آيه شريفه آمده بىارتباط با مضمون آيات قبل يعنى دوستى با يهود و نصارا نيست، چون دوست گرفتن آنان و نگرفتن مؤمنين بىارتباط با علاقه قلبى با آنان نيست، حتما دوستدار آنان علاقه قلبى به آنان دارد و چگونه ممكن است قلبى كه اين چنين شيفته دشمنان خدا است، محبت خدا را در خود جاى دهد و و از لوازم اين دوستى با کفار يكى اين است كه مؤمن در برابر اين كفار ذليل گردد و كفار بر مؤمنين سلطه پيدا نموده، آنان را مايه عزت خود قرار دهند و يكى از لوازم آن سهلانگارى در جهاد عليه كفار و نارضايتى از جنگيدن با آنان است و يكى از لوازم اين نارضايتى اين است كه چنين كسى حاضر نيست در راه جهاد با كفار كه دوستشان دارد رنج جنگيدن و سفر و گرسنگى و تشنگى و هر محروميت ديگر را تحمل كند، پس كسى مى تواند اين ناملايمات را تحمل كند كه بطور كلى رابطه اجتماعى خود را با آنان قطع كند.
پس معلوم شد، صفاتى كه در آيه شريفه براى مؤمنين واقعى و جايگزينان حيلهگر و مكار آن روز ذكر شده از مقتضيات دلهاى خالى از محبت كفار است، همچنانكه ضد آن صفات از مقتضاى دوستى با كفار است كه كلمه ارتداد به معناى لغویاش يا با يک عنايت تحليلى صادق بر آن است.
بنابر اين قومى كه وعده آمدنشان داده شده، احدى از دشمنان خداى سبحان را دوست نمىدارند و اگر قرار باشد فردى از افراد انسان را دوست بدارند اولياى خدا را به ملاک دوستى با خدا دوست مىدارند و اما اينكه خدا آنان را دوست مىدارد، لازمهاش اين است كه اين طائفه از هر ظلمى و از هر پليدى معنوى يعنى كفر و فسق مبرا باشند، حال يا به عصمت الهى و يا با مغفرت الهى و از راه توبه، دليل بر اينكه دوستى خدا چنين لازمهاى دارد اين است كه آنچه گناه و ظلم هست مبغوض خداى تعالى است و كسى كه خدا او را دوست مىدارد ممكن نيست كه از ظلم و پليدیهاى معنوى مبرا نباشد. لذا نتيجه مىگيريم كه اين مؤمنين كه خدا دوستشان دارد و آنان نيز خدا را دوست دارند، ايمانشان آميخته با ظلم نيست.
در این آیه جمله (اذلة على المؤمنين) كنايه است از شدت تواضع این دسته مؤمنان در برابر مؤمنين دیگر؛ تواضعى كه حكايت از تعظيم خدا و ولى آنان داشته باشد، خدایى كه ايشان نيز اولياى اويند و جمله (اعزة على الكافرين) كنايه است از اينكه اين اولياى خدا خود را بزرگتر از آن مىدانند كه اعتنایى به عزت كاذب كفار كنند؛ كفارى كه اعتنایى به امر دين ندارند.
در خصوص عبارت (يجاهدون فى سبيل الله و لا يخافون لومة لائم)؛ اگر در ميان همه فضایل اين افراد، فقط جهاد در راه خدا را نام برده، براى اين بوده که مقام نياز به ذكر آن داشته چون خداى تعالى در اين آيه در مقام اين است كه به وسيله اين افراد دين خود را يارى دهد و اما درباره جمله (لا يخافون لومة لائم)، ظاهر اين است كه متعلق به همه جملههاى قبلى باشد، نه تنها به جمله آخرى، براى اينكه نصرت دين با جهاد در راه خدا همانطور كه ملامت ملامتگران با آن مزاحم است و ملامتگران ياوران دين را از هدر رفتن اموال و اتلاف نفوس و تحمل شدائد و ناملايمات مىترسانند، همچنين با تذلل براى مؤمنين و تعزز براى كافران مزاحم است، ملامتگران مزاحم اين كار نيز هستند براى اينكه از زخارف دنيا و وسائل شهوت و متاعهاى زندگى چيزهایى دارند كه مؤمنين ندارند و ملامتگران افراد مورد بحث را ملامت ميكنند كه آيا با فلان و فلان مرد تهىدست تواضع دارى و درباره فلان و فلان ثروتمند و مستكبر تعزز و تكبر میكنى؟ پس ملامت ملامتگران هم مانع جهاد در راه خدا است و هم از تذلل براى مؤمنين و تعزز بر كافران جلوگير است.»
در تفسیر نمونه نیز پیرامون این آیه آمده است: «در این آیه، سخن از مرتدّانى است که طبق پیشبینى قرآن، بعدها از این آیین مقدس روى بر مىگردانند، نخست، به عنوان یک قانون کلّى به همه مسلمانان اخطار مىکند اگر کسانى از شما از دین خود بیرون روند، زیانى به خدا، آیین او و جامعه مسلمین و آهنگ سریع پیشرفت آنها نمىرسانند، زیرا خداوند در آینده جمعیتى را براى حمایت این آیین برمىانگیزد.
سپس صفات کسانى که باید این رسالت بزرگ را انجام دهند، چنین بر مىشمارد:
ـ آنها کسانى هستند که به خدا عشق مىورزند و جز به خشنودى او نمىاندیشند.
ـ آنها در برابر مؤمنان خاضع و مهربان و در برابر دشمنان و ستمکاران، سرسخت، انعطافناپذیر و پرقدرتند.
ـ جهاد در راه خدا به طور مستمر از برنامههاى آنها است.
ـ آخرین امتیازى که براى آنان ذکر مىکند این است که در راه انجام فرمان خدا و دفاع از حق از ملامت هیچ ملامتکنندهاى نمىهراسند.
در حقیقت، علاوه بر قدرت جسمانى، چنان شهامتى دارند که از شکستن سنتهاى غلط و مخالفت با اکثریتهایى که راه انحراف را پیش گرفتهاند و با تکیه بر کثرت عددى خود دیگران را به باد استهزا مىگیرند، پروایى ندارند. همه ما بسیارى از افراد را مىشناسیم که داراى صفات ممتازى هستند اما در مقابل غوغاى محیط و هجوم افکار عوام و اکثریتهاى منحرف، بسیار محافظهکار، ترسو و کم جرئتاند و زود در برابر آنها میدان را خالى مىکنند. در حالى که براى یک رهبر سازنده و افرادى که براى پیاده کردن افکار او وارد میدان مىشوند، قبل از هر چیز چنین شهامتى لازم است. باید توجه داشت که عوامزدگى، محیطزدگى و امثال آن که همگى نقطه مقابل این امتیاز عالى روحى هستند، سد راه بیشتر اصلاحات محسوب مىگردند.»
تدبر در این آیه نشان میدهد که بسیج و بسیجیان و هر کسی که دارای روحیه بسیجی است نمیتواند خالی از چنین ویژگیهایی باشد و کسی که مدعی بسیجی بودن است باید صفات و خصایل خود را با ویژگیهای برشمرده شده در این آیه بسنجد و محک بزند تا عیار بسیجی بودن او در واقعیت مشخص شود.
در پایان بر اساس نتایج این آیه میتوان ویژگیهای بسیج را چنین بیان کرد:
ـ در راه ايمان و شكستن سنتها و عادات جاهلى نبايد از سرزنشها و هوچىگرىها و تبليغات سوء دشمن ترسى داشت و تسليم جوّ و محيط شد.
ـ رفتار مسلمان، نرمش با برادران دينى و سرسختى در برابر دشمن است و هيچ يک از خشونت و نرمش، مطلق نيست.
ـ مؤمن واقعى كسى است كه هم عاشق و هم محبوب خدا باشد.
ـ كسى كه ايمان واقعى دارد، هرگز در برابر كافران احساس حقارت نمىكند.
ـ دلى كه از محبّت خدا خالى شد، بيمار و وابسته به كفار مىشود و دلى كه از مهر خدا پر است هرگز وابسته نمىشود.
ـ در آينده پرچم اسلام را كسانى به دست خواهند گرفت كه عاشق خدا و مجاهد و با صلابت باشند.
انتهای پیام