به گزارش ایکنا، بانکها به طور کلی در همه جوامع مسئولیت تأمین مالی و انجام عملیاتهای بانکی را برای مردم و صاحبان سرمایه برعهده دارند. با این همه در برخی از جوامع درآمد و سرمایه درصد زیادی از مردم به دلیل فقر آنقدر بالا نیست که بتوانند پسانداز داشته و یا آن را در بخشهای مختلف سرمایهگذاری کنند. از سوی دیگر بانکها ترجیح میدهند وامهای خود را به افراد و شرکتهایی بدهند که از نظر مالی اعتبار و امنیت بیشتری داشته باشند.
اما این مسائل باعث نشده که قشر فرودست جامعه از نظر مالی به طور کامل دسترسی خود را به خدمات مالی از دست بدهند. برخی از مؤسسات مالی و بانکها به دلایل مختلف از جمله موضوع توانمندسازی افراد فقیر، دلایل زیستمحیطی و اخلاقی به طور کامل و یا بخشی از خدمات خود را در خدمت جوامع پائیندست جامعه قرار میدهند. این خدمات درقالب وامهای بدون بهره، سرمایهگذاری در مناطق کمتر توسعه یافته، کمک به ساخت کارگاهها و کمک مالی به خیریهها ارائه میشود.
«بانک گرامین» (Grameen Bank) یکی از بانکهایی است که خدماترسانی به اشخاص و گروههای کمتر توسعه یافته را در کشور بنگلادش بر عهده دارد. گرامین یک سازمان مالی خرد و بانک توسعه جامعه است که وامهای کوچک (معروف به اعتبار خرد یا اعتبار عمومی) بدون نیاز به وثیقه به فقرا میدهد.
شاید اگر 82 سال پیش محمد یونس چشم به جهان نمیگشود، امروز نیز سخنی از «بانکداری برای فقرا» به میان نمیآمد. 28 ژوئن سال 1940، بنگلادش شاهد تولد مردی بود که نه تنها در این کشور، بلکه در بسیاری از کشورهای محروم دنیا، در تاریکی مطلق بانکداری سنتی دریچه امیدی به روی مستمندان روستایی باز کرد.
محمد یونس، سومین فرزند یک خانواده ۹ نفره مسلمان بنگالی، روز ۲۸ ژوئن ۱۹۴۰ و در زمان حاکمیت استعماری بریتانیا بر شبهقاره هند در روستای «باتوا» که در مجاورت جاده «کاپتایی» در شهر «هاتهازاری» استان «چیتاگونگ» قرار داشت، به دنیا آمد. پدرش، «هازی دولا میا شوداگار»، جواهرفروش و مادرش، «سوفیا خاتون»، زنی خانهدار بود.
در سال ۱۹۴۴، همراه خانواده به چیتاگونگ مهاجرت کرد و در این شهر وارد مدرسه «لاماباز» شد. در سال ۱۹۴۹، مادرش به امراض روانی مبتلا شد و دیگر توان اداره خانه و بزرگکردن فرزندانش را نداشت. یونس، در امتحان ورودی دبیرستان چیتاگونگ از میان ۳۹ هزار دانشآموز، رتبه شانزدهم را کسب کرد.
پدرش همواره پسران خود را به ادامه تحصیل تشویق میکرد، اما محمد یونس بیشترین تأثیر را از مادرش سوفیا خاتون گرفت. او همواره به هر فقیری که در خانهشان را میزد، کمک میکرد. این رفتار مادر، محمد را به از بین بردن فقر پایبند کرد.
او در طول دوران تحصیل در دبیرستان، عضو گروه پیشاهنگی بود و به این واسطه در سال ۱۹۵۲ به هند و پاکستان و در سال ۱۹۵۵ به کانادا سفر کرد تا در «جمبوری» (گردهمایی ملی یا بینالمللی پیشاهنگان) شرکت کند. یونس بعد از اتمام دبیرستان، در سال ۱۹۵۶، بورس تحصیلی برنامه فولبرایت را برای تحصیل در آمریکا دریافت و مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۹۶۰ و مدرک کارشناسی ارشد را در سال ۱۹۶۱ اخذ کرد.
وی در آپارتمانی دو خوابه در ساختمان بانک گرامین (Grameen Bank) که خود بنیانگذار آن است در داکا با همسرش افروزی و دخترش دینا زندگی میکرد و توانست دکترای خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه واندربیلت ایالت تنسی در سال 1965 دریافت کند.
او در سال 1972 به بنگلادش بازگشت و به ریاست دانشکده اقتصاد دانشگاه چیتاگونگ برگزیده شد. محمد یونس متوجه شد وضعیت زندگی مردم در این کشور که تازه به استقلال رسیده بود هر روز بدتر میشود. قحطی سال 1974 در بنگلادش زندگی محمد یونس را برای همیشه تغییر داد. او به این موضوع فکر میکرد: «در حالی که مردم از گرسنگی در خیابانها میمیرند او در حال تدریس نظریههای اقتصادی در دانشگاه است.» به این ترتیب، بیفایده بودن این نظریهها برای بهبود وضعیت مردم برای او آشکار شد و تصمیم گرفت مردم فقیر را معلم خود محسوب کند و فعالیتهایش طوری باشد که مستقیماً به نفع آنها صورت گیرد. به این ترتیب، او آموزش فقرا را آغاز کرد و همواره پرسشهایی درباره زندگیشان از آنها میپرسید.
او در کتاب «بانکداری برای فقرا: اعتباردهی خرد و نبرد علیه فقر جهانی» میگوید: «یک روز هنگامی که من و لطیفه در حال گشتزدن در جبرا بودیم، با خانهای کهنه و فرسوده روبهرو شدیم که کاهگل دیوارهایش ریخته بود و روی سقفش چندین حفره دیده میشد. جلوی خانه، زنی را دیدیم که در حالی که چمباتمه زده بود، تعدادی ساقه بامبو را میان پاهایش نگه داشته بود و بهشدت غرق کار بود.
زن، پس از اینکه متوجه حضور ما شد، بامبوهایش را روی زمین ریخت، برخاست و بهسرعت به داخل خانه دوید. لطیفه به او گفت: «نترسید، ما غریبه نیستیم. ما در دانشگاه درس میدهیم. ما از همسایگان شما هستیم و تنها میخواهیم چند سوال از شما بپرسیم.» با این جملات، زن اطمینان خاطر پیدا کرد و گفت: «کسی در خانه نیست.» منظورش این بود که مردی در خانه نیست.
در بنگلادش زنان نباید با مردان غریبه صحبت کنند. بچههای زن، دور حیاط میدویدند و همسایهها نیز با تعجب از پنجره به ما زل زده بودند. پرسیدم: «اسمت چیست؟» پاسخ داد: «صفیه بیگم»؛ «چند سال داری؟»؛ «۲۱ سال.» به تماشای او در حین کار کردن پرداختم. دستان تیرهاش الیاف بامبو را میبافت؛ کاری که هر روز، هر ماه و هر سال انجامش میداد. این زندگی او بود. او در شرایط سختی کار میکرد.
انگشتانش پینه بسته بود و ناخنهایش سیاه و چرک بود، اما فرزندان او چطور میتوانستند چرخه فقری را که او شروع کرده بود، بشکنند؟ آنها چطور میتوانستند به مدرسه بروند، در حالی که درآمد صفیه برای سیر کردن خودش هم کافی نبود؟ به نظر میرسید امیدی برای اینکه فرزندان صفیه بتوانند سرانجام روزی از این بدبختی رها شوند وجود نداشت.
صفیه روزی دو سنت میگرفت. این موضوع مرا شوکه کرده بود. در درسهای دانشگاهیام، در مورد جمعآوری میلیونها دلار تئوریپردازی کرده بودم، اما در جبرا جلوی چشمانم مرگ و زندگی افراد به چند پنی بستگی داشت.
از خود پرسیدم: «چرا درسهای دانشگاهیام در واقعیت زندگی صفیه هیچ معنایی نداشت؟» عصبانی بودم؛ از خودم، از دانشکده اقتصاد و از هزاران پروفسور بهظاهر نابغهای که برای حل مشکل امثال صفیه هیچ تلاشی نمیکردند. از نظر من، این سیستم اقتصادی بنگلادش بود که باعث شده بود درآمد صفیه همواره در سطح کمی باقی بماند؛ چراکه او نه میتوانست حتی یک پنی پسانداز کند و نه اینکه سرمایهای برای خود داشته باشد. کودکان او محکوم بودند در فقری زندگی کنند که او نیز از کودکی گرفتار آن بوده است و قبل از او هم والدینش همینگونه زندگی کردهاند. من هیچگاه از کسی نشنیده بودم که به خاطر کمبود ۲۰ سنت در رنج باشد. برای من غیر قابل باور و حتی مضحک بود، اما آیا میتوانستم به صفیه برای اندک پولی که بهعنوان سرمایه زندگیاش لازم داشت، کمک کنم؟»
محمد یونس این مشکل را ساختاری تشخیص داد. وی معتقد است: «فقرا اکنون به این دلیل فقیر هستند که در گذشته مؤسسات مالی به آنها کمک نکردند.» به این شکل ایده اعطای اعتبارهای کوچک متولد شد. این ایده بسیار ساده و از لحاظ تأثیر و فایده کاملاً انقلابی است.
بانک گرامین در سال 1976 و در راستای تحقیقات پروفسور محمد یونس در دانشگاه چیتاگونگ، که یک پروژه تحقیقاتی را برای مطالعه چگونگی طراحی یک سیستم اعتباری برای ارائه خدمات بانکی به فقرای روستایی راهاندازی کرد، ایجاد شد. در اکتبر 1983، بانک گرامین، مجاز شد تا به عنوان یک بانک مستقل فعالیت کند.
این بانک بین سالهای 2003 و 2007 رشد قابل توجهی داشته است. از ژانویه 2011، کل وامگیرندگان این بانک به 8.4 میلیون نفر میرسد که 97 درصد آنها زن هستند. در سال 1998 «برنامه مسکن کمهزینه» بانک برنده جایزه جهانی زیستگاه (World Habitat Award) شد. در سال 2006، این بانک و بنیانگذار آن، محمد یونس، به طور مشترک جایزه صلح نوبل را دریافت کردند.
محمد یونس از سالهای قحطی بنگلادش در سال 1974 الهام گرفت تا وام کوچکی به مبلغ 27 دلار به گروهی متشکل از 42 خانواده راهاندازی کند تا آنها بتوانند اقلامی را برای فروش تهیه کنند، بدون اینکه بار سود بالا تحت وامهایی با بهره بالا را تحمل کنند. یونس معتقد بود که ارائه چنین وامهایی به جمعیت بزرگتر میتواند تجارت را تحریک کند و فقر گسترده روستایی در بنگلادش را کاهش دهد.
یونس اصول بانک گرامین را با استفاده از تحقیقات و تجربیات خود توسعه داد. بانک گرامین در زبان بنگالی به معنای «بانک روستایی» است. او یک پروژه تحقیقاتی را به همراه یک بانک تجاری ملی و دانشگاه چیتاگونگ آغاز کرد و به منظور آزمایش روش خود برای ارائه خدمات اعتباری و بانکی به فقرای روستایی، اعتبار خرد را به افراد اعطا کرد. در سال 1976 روستای جوبرا اولین روستایی شد که در این پروژه خدماترسانی کرد. دو سال بعد، این پروژه به روستاهای دیگر منطقه گسترش یافت. این پروژه با حمایت بانک مرکزی بنگلادش در سال 1979 به منطقه تانگیل (در شمال پایتخت، داکا) گسترش یافت. خدمات این پروژه در طول چند سال به سایر مناطق بنگلادش گسترش یافت.
موفقیت گرامین باعث شد که ران گریوینسکی و مری هاتون، بانکداران ShoreBank( یک بانک توسعه اجتماعی در شیکاگو)، در ادغام رسمی بانک تحت کمک مالی بنیاد فورد به یونس کمک کنند. کاهش نرخ بازپرداخت وامهای بانک گرامین به دلیل مشکلات اقتصادی پس از سیل سال 1998 در بنگلادش باعث شد که این بانک متضرر شود اما این روند در سالهای بعد بهبود یافت. تا آغاز سال 2005، بانک بیش از 4.7 میلیارد دلار آمریکا و تا پایان سال 2008، 7.6 میلیارد دلار به فقرا وام داده بود.
در سال 2011، دولت بنگلادش یونس را در سن 72 سالگی به دلیل قوانین مرتبط با سن افراد برای تصدیگری مؤسسات بانکی مجبور به استعفا از بانک گرامین کرد.
تا سال 2017، بانک گرامین حدود 2600 شعبه و 9 میلیون وامگیرنده داشت که نرخ بازپرداخت آن 99.6 درصد بود. این بانک در 97 درصد از روستاهای بنگلادش فعال بوده و موفقیت آن الهامبخش پروژههای مشابه در بیش از 64 کشور در سراسر جهان شده است، از جمله بانک جهانی.
بانک گرامین در حال گسترش به کشورهای ثروتمند نیز هست. از سال 2017، گرامین آمریکا 19 شعبه در یازده شهر ایالات متحده داشت. نزدیک به 100000 وام گیرنده آن همگی زن بودند.
بانک گرامین بودجه خود را از منابع مختلف به دست آورده و مشارکتکنندگان اصلی در طول زمان تغییر کردهاند. در اواسط دهه 1990، بانک شروع به دریافت بیشتر منابع مالی خود از بانک مرکزی بنگلادش و بعدها فروش اوراق قرضه را به عنوان منبع مالی آغاز کرد.
بانک گرامین بر این اصل بنا شده است که وامها برای قطع فقر بهتر از خیریه هستند. آنها به مردم فرصت میدهند تا در تجارت یا کشاورزی مشغول به کار شده و درآمدی فراهم و آنها را قادر سازد بدهی خود را پرداخت کنند.
این بانک بر این باور بنا شده است که مردم دارای پتانسیل بیپایان هستند و آزادکردن خلاقیت و ابتکار آنها به این دسته از افراد کمک میکند تا به فقر پایان دهند. گرامین به طبقاتی از مردمی که قبلاً محروم بودند، اعتبار داده است: افراد فقیر، زنان، بیسوادها و افراد بیکار. دسترسی به اعتبار بر اساس شرایط معقول است، مانند سیستم وامدهی گروهی و پرداختهای هفتگی اقساط، وامهای نسبتاً طولانیمدت که به فقرا امکان میدهد مهارتهای موجود خود را برای کسب درآمد بهتر در هر دوره از وامها تقویت کنند.
هدف گرامین ارتقای استقلال مالی در میان فقرا بوده است. یونس همه وامگیرندگان را تشویق میکند تا پسانداز کنند تا سرمایه آنها به وامهای جدید به دیگران تبدیل شود. از سال 1995، گرامین 90 درصد وامهای خود را با درآمدهای بهره و سپردههای جمعآوری شده تأمین مالی کرده است که منافع وامگیرندگان و سهامداران سپردهگذار جدید خود را همسو میکند.
گرامین با تأکید ویژه بر زنان که 95 درصد وامهای بانک را دریافت میکنند؛ فقیرترین افراد را هدف قرار میدهد، زنان بهطور سنتی دسترسی کمتری به جایگزینهای مالی از خطوط اعتباری معمولی و درآمد داشتند. به نظر میرسد که آنها سهم ناعادلانهای از قدرت در تصمیمگیری خانواده دارند. یونس و دیگران دریافتهاند که وام دادن به زنان آثار ثانویه قابل توجهی ایجاد میکند، از جمله توانمندسازی یک بخش به حاشیه رانده شده از جامعه.
با این همه نقدهایی به عملکرد گرامین وارد شده است. برخی از تحلیلگران میگویند که اعتبارات خرد میتواند جوامع را دچار بدهیهایی کند که نمیتوانند از آن فرار کنند. محققان به مواردی اشاره کردهاند که وامهای خرد از بانک گرامین با استثمار و فشار بر خانوادههای فقیر برای فروش اموالشان مرتبط بود که در موارد شدید منجر به تحقیر و در نهایت خودکشی میشد.
جفری تاکر، از تحلیلگران مؤسسه میزس (Mises Institute)، در مورد بانک گرامین و بانکهای مشابه عقیده دارد که بانکهای اعتباری کوچک برای فعالیت به یارانههای (دولتی) وابسته هستند با این همه یونس معتقد است که علیه اقتصاد یارانهای کار میکند و به وامگیرندگان فرصت ایجاد کسب و کار میدهد.
ترجمه گزارش: محمدحسن گودرزی
انتهای پیام