به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «نقش دانش فقه در حل بحرانهای اجتماعی» امروز یکشنبه 11 دی ماه از سوی پژوهشگاه قرآن و حدیث برگزار شد. حجتالاسلام والمسلمین اکبر اقوام کرباسی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این نشست سخنرانی کرد.
در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
منظور ما از بحران به شرایط اضطراری گفته میشود که بین بودن و نبودن در نوسان است و به شرایط نگران کنندهای اطلاق میشود که ماندن ما را در شرایط فعلی نشانه گرفته است و ثبات و بقای امری را نیز نشانه رفته است. اگر این شرایط اضطراری را در درون جامعه و اجتماع در نظر بگیریم شرایط خاصی پیش میآید اما سوال دیگر این است که منظور ما از اجتماع چیست؟ منظور جایی است که زندگی جمعی را در آغوش خود پرورانده است لذا بحران اجتماعی به معنای بحران جامعه و کل هستی یک جمع و حیات عمومی است که جان همه را به تلاطم و نگرانی انداخته است.
بحران اجتماعی یک خطر همانند خطرات نظامی نیست بلکه وضعیتی دردآور برای آحاد جامعه است که آنها را بیتاب میکند. بحران اجتماعی یک ناپایداری است که دائما در حال بالا و پائین شدن است و همه عام و خاص جامعه را در برمیگیرد. این مسئله میتواند به دلیل عدم سازگاری سازمانهای اجتماعی، ناتوانی و ضعف نهادها و ساختهای اجتماعی و ... باشد. سوال این است که دانش کلام چه نقشی میتواند در حل چنین معضلاتی برای جامعه داشته باشد. راه حل را در گام اول باید در معنای کلام جستوجو کنیم در اینصورت میتوانیم بفهمیم که این دانش چه دستاوردهایی میتواند در حل معضلات داشته باشد.
دانش کلام به اشکال مختلف تعریف شده است؛ در یک تقسیم بندی، علوم به دانشهای اصیله و دخیله تقسیم شده و کلام در کنار فقه، دانشی اصیل دانسته شده است. این دانش در طول تاریخ، بیشترین ارتباط را با دانشی همانند فلسفه داشته است. کلام به دنبال تبیین جزئیات و خصوصیات معرفت دینی از عقل و وحی است و میخواهد حیات واقعی را برای انسان روشن کند بنابراین کلام، خودش را منحصر به احکام کلی آنگونه که فلسفه در پیش گرفته نمیکند بلکه با اتکا بر قواعد عقلی، مسائل واقعیِ هستی انسانی را بازنمایی میکند و انسان را در صحنه واقعی زندگی قرار میدهد تا به سعادتمندی برسد.
دانش به اصطلاح امروز، یک آگاهی ساخت یافته است و ما یک دانش را با روششناسی خاصی بررسی و قلمرو خاصی برای آن دانش میگذاریم. کلام هم مانند سایر دانشهاست یعنی در اینجا از ساحت معارف خاصی که از عقل وجود دارد فرود آمدهایم و برای مخاطب خاص، یک ساختار معرفتی چیدهایم بنابراین اگر کلام نتواند برای مخاطبان خود به شکل عصری و متناسب با نیازها عمل کند در واقع از کارکرد خودش دور میشود و اساساً دانش کلام نیست. همانطور که فقه و اخلاق هم اینگونه است.
پژوهشهای قابل توجهی انجام شده تا نشان دهند ما در آینده با یک جامعه شبکهای مواجه خواهیم بود که در آنجا مرجعیتهای یگانه فرو میریزند و قدرت دیگر در اختیار یک گروه خاص نخواهند بود و ارتباط میان فردی در جامعه آینده بسیار نزدیک خواهد شد و قدرتهای سیاسی در سطح بینالملل و داخلی در اختیار NGOها قرار میگیرند لذا اگر این پیشبینی جامعه شناسان درست باشد پس چگونه باید از امنیت فردی و اجتماعی مخصوصاً در حوزه دین دفاع کنیم. منظور از ایمان حوزهای از باورهاست که نگرشی اساسی در وجوه مختلف فردی و اجتماعی به ما میدهد.
در کلام، معرفت درگاه ایمان و عقلانیت نیز پایه ایمان است بنابراین اگر ما معرفت داشته باشیم ولی از عقلانیت بهره نبریم تضمینی وجود ندارد که زندگی ما مؤمنانه باشد. به نظر میرسد بحرانهای اجتماعی از نظر دینی برگرفته از دلایل مختلفی است که باید آنها را در ساحات خاصی بررسی کرد که یکی از آنها نبود مقوله ایمان است و تحقق این مقوله در حیات فردی و اجتماعی بر عهده دانش کلام است که با امتداد بخشیدن به لایههای نظری که به صورت سنتی در علم کلام مطرح شده این هدف را محقق میکند.
در جمعبندی مطالب باید بگویم که اگر سه اقدام در حوزه علم کلام انجام دهیم میتواند مشکلات را برای ما حل کند که یکی تبیین عملیاتی آموزههای کلامی است. اگر در کلام نظری گفته شده که توحید به این معنا نیست که تنها عامل موثر در عالم، خداوند است در این امتداد از علم کلام که کلام کاربردی است دنبال این هستیم که باید چه کاری انجام دهیم تا ثابت کنیم امری به انسان تفویض نشده و این تقدیر پروردگار است و از سوی دیگر انسان در زندگی خودش هم مختار است. اقدام دوم، تثبیت و تعمیق باور است و نهایتاً در کلام کاربردی باید روشن کنیم که چه موانعی وجود دارد که این مشکلات، خودش را در زندگی فردی و اجتماعی ما نشان دهد. لذا اگر متکلمان بتوانند کلام را در این ساحت امتداد دهند در اینصورت جوابگوی بسیاری از معضلات و بحرانهای اجتماعی خواهد بود.
حجتالاسلام والمسلمین مهدی عباسی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث نیز در این نشست گفت: یکی از سؤالاتی که باید جواب دهیم این است که آیا این کلام کاربردی به حل بحرانهای اجتماعی ارتباط دارد یا خیر؟ اگر بحرانهای اجتماعی موضوعی مرتبط با کلام کاربردی است بنابراین به نظر میرسد باید بسیاری از علوم را تعطیل کنیم چراکه کلام کاربردی میگوید من همه مسائل شما را حل میکنم لذا به نظر میرسد چنین دیدگاهی اشتباه است. بنابراین یک اشکال این است که مرزبندی داشن را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی ادامه داد: اما میتوانیم بگوییم کلام کاربردی به این معنا است که برنامههای عملیاتی به مردم آموزش دهیم و مثلا اگر میگوییم توکل خوب است به مردم اثبات کنیم که واقعاً توکلی میتواند در رفع مشکلات آنها مؤثر باشد. در برخی منابع وقتی از کلام یا الهیات کاربردی صحبت میکنیم به این منظور است که بیان کنیم چرا مردم چنین اعتقادی دارند؟ چرا چنین عمل میکنند؟ چه چیزی باید اتفاق میافتد و چگونه باید واکنش نشان دهیم؟
عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث در پایان گفت: معتقدم بهتر است که تعریف کلام کاربردی این باشد؛ دانشی که هدفش جمعآوری مطالبی درباره این موضوع که چگونه به عملکرد اعتقادی مردم واکنش نشان دهیم. به نظر میرسد که این عرصه بسیار مهمی است و لازم است بین گروه روانشناسی اسلامی و پژوهشکده کلام اسلامی در پژوهشگاه قرآن و حدیث جلسات مشترکی برگزار تا نتایج خوبی در این زمینه حاصل شود.
انتهای پیام