عوامل تغییر در منطقه و مهم‌ترین چالش‌های پیش روی محور مقاومت در برابر محور صهیونیستی ـ آمریکایی
کد خبر: 4115420
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۹
تحلیلگر بحرینی در گفت‌وگو با ایکنا بررسی کرد؛

عوامل تغییر در منطقه و مهم‌ترین چالش‌های پیش روی محور مقاومت در برابر محور صهیونیستی ـ آمریکایی

به اعتقاد جلال فیروز، کشورهای استکباری از طریق پیمان‌های عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی به دنبال تثبیت ارکان رژیم اشغالگر و افزایش سلطه آن بر منطقه در برابر محور مقاومت هستند. در این میان چالش‌های سیاسی و اقتصادی متعددی پیش روی مقاومت است، زیرا قدرت‌های غربی که شریان اقتصاد جهانی را در دست دارند، علاوه بر تحریم‌ها در حال اجرای طرحی برای کاهش ارزش پول‌های ملی کشورهای محور مقاومت هستند.

توافقات عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی و تأثیر آن بر منطقه

جلال فیروز، کارشناس بحرینی حوزه علوم سیاسی و حقوقی در گفت‌وگو با ایکنا به بررسی تأثیر توافقات عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی پرداخت و تصریح کرد: این پیمان‌ها عادی‌سازی روابط با دشمن است و می‌توان آن را خیانت به عزت و حیثیت عربی و اسلامی، به فروش گذاشتن مقدسات، کمک به دشمن در تجاوز به سرزمین مقدس فلسطین و قرار دادن کشورها در چارچوب آمریکایی _ صهیونیستی و همچنین قرار دادن شماری از کشورهای عربی در حلقه دشمنان محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی دانست.

به گفته این کارشناسی بحرینی، از این‌رو است که مدافعان و بانیان این پیمان سعی دارند با زدن برچسب دینی و نامیدن آن به نام توافقات ابراهیمی به این سازش‌ها رنگ مذهبی ببخشند، حال آنکه حضرت ابراهیم(ع) از این امور بری است و این توافقات باعث دوری از اصول مذهب ابراهیمی حنیف یعنی یاری مظلومان و جنگ با ظالمان است. این مذهب اصیل روا نمی‌دارد که حقوق ملت اصیلی مانند ملت فلسطین پایمال شود علاوه بر اینکه این توافق‌ها منجر به افزایش یهودی‌سازی سرزمین‌های مقدس در فلسطین غصب شده و یهودی‌سازی قدس شریف و دیگر شهرهای فلسطین و سرکوب دیگر ادیان و مذاهب می‌شود.

فیروز تصریح کرد: خداوند متعال در قرآن کریم مفهوم دین ابراهیمی را روشن و تأکید می‌کند، ابراهیم(ع) پیامبر خدا از آنچه یهود درباره او ادعا می‌کند، به دور است چنانچه در سوره شریفه آل‌عمران در آیه مبارکه 67 آمده است «مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى بلكه حق‌گرايى فرمانبردار بود و از مشركان نبود، و سپس در آیه بعد تأکید می‌کند «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِين: در حقيقت نزديكترين مردم به ابراهيم همان كسانى هستند كه او را پيروى كرده‏‌اند و [نيز]  پيامبر و كسانى كه [به آيين او] ايمان آورده و خدا سرور مؤمنان است» و در آیه بعدی تصریح می‌کند که هدف آنها گمراه کردن مسلمانان است چنانچه در این آیه شریفه آمده است: «وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ: گروهى از اهل كتاب آرزو مى‌كنند كاش شما را گمراه می‌کردند در صورتى كه جز خودشان [كسى] را گمراه نمى‌كنند و نمى‏‌فهمند.

به گفته وی با توجه به این حقایق روشن می‌شود که دولت‌های عربی که این قراردادهای خائنانه را منعقد کرده‌اند، از مشروعیت مردمی برخوردار نیستند، فاقد دموکراسی و نمایندگی مردمی خود هستند و ملت‌های عرب در این کشورها از خود حاکمیتی نداشته و مرجع اقتدار نیستند بلکه تحت سلطه دیکتاتوری، استبداد و حکومت قبیله‌ای هستند.

جلال فیروز در مورد نیت آمریکا و غرب در پشتیبانی از این توافقات گفت: در این مرحله می‌توان دید که ایالات متحده به دنبال تقویت جبهه رژیم صهیونیستی در منطقه است زیرا می‌خواهد حضور نظامی خود در منطقه را در چارچوب سیاست حرکت به شرق آسیا برای مبارزه با چین که توسعه اقتصادی و نظامی آن برای غرب به شبحی ترسناک تبدیل شده است تقویت کند.

از سوی دیگر، از آنجایی‌که غرب به طور کلی شاهد این است که چگونه توان نظامی و ژئوپلیتیکی کشورهای محور مقاومت در منطقه توسعه یافته و این محور محبوبیت بیشتری پیدا کرده و نفوذ خود را در کشورهای مختلف منطقه گسترش می‌دهد، غرب در تلاش است تا به سرعت این توافقات را در سطوح مختلف از جمله دستیابی به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی در سطح مردمی در این منطقه پیاده کند.

عوامل تغییر در منطقه

فیروز در ادامه به عوامل تغییر در منطقه خاورمیانه پرداخت. به گفته وی در این مرحله، منطقه غرب آسیا شاهد دگرگونی‌ها و تغییرات مهمی است که از جمله آن‌ها این است که مردم بیش از هر زمان دیگری نسبت به حقوق خود برای مشارکت در حکمرانی و تصمیم‌گیری و در اختیار گرفتن زمام امور خود به جای سپردن آن‌ها به تعدادی ظالم و مستبد آگاه شده‌اند. اخیراً جریان‌ها و جنبش‌های مردمی ظهور کرده‌اند که به دنبال دستیابی به حاکمیت مردمی، برقراری دموکراسی و کسب حقوق عمومی و آزادی‌های سیاسی هستند که آن‌ها را قادر می‌سازد در تصمیم‌گیری در کشورهای خود مشارکت کنند.

منطقه همچنین شاهد تحولات اقتصادی است که کشورهای آن را به‌ویژه پس از ایجاد خصومت شدید بین غرب و روسیه و چین به منابع مهم انرژی مورد نیاز کشورهای غربی تبدیل کرده است.

غرب بیش از هر زمان دیگری به نفت موجود در جنوب آسیا و جنوب غرب آسیا وابسته شده است و از این رو بیشتر درباره دگرگونی‌هایی که بر کنترل و نفوذ آن در این منطقه تأثیر می‌گذارد، نگران شده است.

فیروز تأکید کرد: از سوی دیگر، غرب با کنار گذاشتن امثال صدام، مبارک، بن علی و دیگرانی که مدت‌ها به آن‌ها خدمت کرده بودند، اعتبار خود را در حمایت از عوامل حاکم خود از دست داده و غیر قابل اعتماد شده است و به همین دلیل برخی کشورها که پیش‌تر تحت هژمونی غرب بودند شروع به انعقاد قراردادهای اقتصادی و نظامی با مخالفان غرب از جمله روسیه و چین کرده‌اند؛ امری که خطر بزرگی برای منافع غرب در منطقه به شمار می‌رود، چرا که همواره تلاش کرده تا این دو کشور در منطقه غرب آسیا جایی نداشته باشند. همین دلهره‌ها است که غرب را به سوی تشویق و تقویت پیمان‌های خائنانه عادی‌سازی روابط بین کشورهای منطقه و رژیم صهیونیستی سوق داده است.

مهم‌ترین چالش‌های پیش روی محور مقاومت در برابر محور صهیونیستی ـ آمریکایی

این کارشناس بحرینی حوزه علوم سیاسی در مورد چالش‌های حوزه علوم سیاسی نیز سخن گفت. به گفته وی، هم در محور مقاومت و هم در محور صهیونیستی _ آمریکایی چالش‌های متعددی وجود دارد. جبهه مقاومت با چالش‌های سیاسی و اقتصادی متعددی روبه‌رو است، زیرا قدرت‌های غربی که شریان اقتصاد جهانی را در دست دارند، عرصه را بر کشورهای این محور اعم از جمهوری اسلامی، عراق، سوریه، لبنان و یمن تنگ کرده و به دنبال آن هستند تا تحریم‌های بیشتری را علیه آن‌ها اعمال کند و حتی کشورهایی دیگر را نیز به دلیل تجارت با محور مقاومت، تحریم کنند، همچنین در حال اجرای طرحی برای کاهش ارزش پول‌های محلی این کشورها هستند.

به عنوان مثال در لبنان قانون سزار درباره این کشور وجود دارد و سوریه نیز محاصره کامل است و در عراق سلطه آمریکا بر صادرات و واردات وجود دارد و در مورد ایران نیز تمام اموری که اقتصاد ملی را تقویت می‌کند کاملاً تحریم شده است. از سویی غرب با ایجاد شورش و هرج‌ومرج، فضایی ناپایدار ایجاد می‌کند که بر اقتصاد این کشورها تأثیر منفی می‌گذارد.

در بعد سیاسی، کشورهای محور مقاومت از نظر وجود ملت‌ها، مذاهب و زبان‌های مختلف با چالش‌هایی روبه‌رو هستند که زمینه را برای تلاش‌های استکبار در حوزه اختلاف‌افکنی و ایجاد شکاف و خصومت بین گروه‌های مختلف در این کشورها را فراهم می‌کند.

از سوی دیگر با تهاجم فرهنگی بزرگ غرب به کشورهای محور مقاومت مواجه هستیم. غرب از این طریق قصد دارد ذهنیت مردم این کشورها به ویژه نسل جوان را مخدوش کرده و آن‌ها را از فرهنگ خود و ارزش‌های اسلامی دور کرده و نسبت به غرب و ارزش‌های آن خودباخته سازد.

به گفته وی در خصوص محور صهیونیستی _ آمریکایی در منطقه، چالش‌هایی از سوی ملت‌های منطقه وجود دارد که خواستار حاکمیت مردمی، مشارکت فعال در تصمیم‌گیری‌ها و اعمال دموکراسی واقعی در این کشورها به جای حذف، به حاشیه رانده شدن و هدر دادن حقوق خود هستند. این دولت‌ها می‌بینند که ثروت خود آن‌ها توسط حاکمان ظالم و ایادی آن‌ها غارت شده است. این ملت‌ها بیش از هر زمان دیگری به دنبال کسب حیثیت و حاکمیت خود و احترام به مقدسات خود و حقوق ملت فلسطین هستند که از سوی دشمن جنایتکار غصب شده است.

فیروز تصریح کرد: همه این امور توسط حاکمان سازش‌کار به خاطر منافع خیالی زیر پا گذاشته می‌شود، زیرا در این عادی‌سازی روابط هیچ منفعت اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی وجود ندارد، بلکه مردم شاهد آلوده شدن فرهنگ اصیل عربی خود و نقض ارزش‌هایی هستند که اسلام واقعی و قرآن کریم ما را بدان دعوت می‌کند. این دین صهیونیست‌ها را دشمن مسلمانان و اعراب می‌داند چرا که به کینه‌توزی و پیمان‌شکنی معروف هستند.

آینده عادی‌سازی روابط کشورهای سازشگر با دشمن صهیونیستی

وی در مورد آینده عادی‌سازی روابط با دشمن صهیونیستی افزود: اگر بخواهیم آینده عادی‌سازی و توافقات خیانتکارانه و اثرات آن بر منطقه را پیش‌بینی کنیم، می‌توان به تاریخچه توافقات خیانتکارانه‌ای را که 40 سال پیش‌ بین دشمن صهیونیستی با مصر در پیمان کمپ دیوید و با اردن از طریق پیمان وادی عربه انجام شد ملاحظه کرد.

جلال فیروز معتقد است که این قراردادها هیچ تأثیر مثبتی بر مردم مصر و فلسطین نداشت، بلکه دو کشور را بیشتر به غرب وابسته کرد و اقتصاد آن‌ها تقریباً به طور کامل در اختیار غرب قرار داد. این دو کشور در دام استکبار جهانی گرفتار شده‌اند و نمی‌توانند روابط بین‌المللی خود را جز بر اساس آنچه از سوی ارباب غربی به آن‌ها دیکته شده است، تنظیم کنند. از سویی زیر خروارها بدهی‌ خارجی قرار گرفته‌اند که زندگی را برای مردم دو کشور را دشوار کرده است.

همچنین می‌توان دریافت که منطقه در آستانه تحولاتی از جمله افزایش سطح آگاهی مردم و بازگشت آن‌ها به نظام اسلامی و این اعتقاد راسخ است که صهیونیست‌ها را دشمن امت اسلامی می‌داند.

این کارشناسی بحرینی در پایان گفت: ممکن است شاهد قیام‌های گسترده‌ای باشیم که خواستار کناره‌گیری از این توافق‌ها، احیای کرامت عربی و اسلامی و بازگشت به خط مطالبه‌ حقوق مردم فلسطین و بازپس‌گیری سرزمین‌های غصب شده خواهد بود.

ترجمه: سعید عدالت‌جو

انتهای پیام
captcha