بی‌اثر بودن تفاوت‌های زن و مرد در امکان رسیدن به مقام والای انسانی
کد خبر: 4115539
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۴۰۱ - ۰۰:۵۴
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب

بی‌اثر بودن تفاوت‌های زن و مرد در امکان رسیدن به مقام والای انسانی

آیه 195 سوره آل عمران این نکته را آشکار می‌سازد که زن و مرد در پيشگاه خدا و در وصول به مقامات معنوى در شرایط مشابه يكسان هستند و هرگز اختلاف جنسيت، تفاوت ساختمان جسمانى و برخی از تفاوت‌ها در مسئوليت‌هاى اجتماعى دليلی بر تفاوت ميان اين دو از نظر به دست آوردن تكامل انسانى نیست.

آیت‌الله خامنه‌ای

به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب چهارشنبه ۱۴ دی، برای اولین بار دیدار جداگانه‌ای با اقشار مختلف بانوان داشتند و در این دیدار به آیات زیادی از قرآن برای تبیین بیانات خود استناد کردند که شاید تا امروز پراستنادترین سخنرانی ایشان در سال ۱۴۰۱ به قرآن بوده که محور اصلی این آیات خانواده و روابط زن و مرد و سبک زندگی دینی است که عبارتند از: آیات ۳۵ سوره «احزاب»، ۱۹۵ سوره «آل عمران»، ۲۲۸ سوره «بقره»، ۱۰ تا ۱۲ سوره «تحریم»، ۹ سوره «قصص»، ۳۶ سوره «یس»، ۴۹ سوره «ذاریات»، ۱۸۹ سوره «اعراف»، ۲۱ سوره «روم» و ۲۴ سوره «توبه».

بر این اساس ایکنا با توجه به اهمیت مسئله خانواده و سبک زندگی دینی در سلسله‌ گزارش‌هایی به مرور و در قسمت‌های مختلف به بیان تفاسیر و نکات پیرامون این آیات می‌پردازد که در قسمت دوم نکات مربوط به آیه 35 سوره «احزاب» ارائه شد.


بیشتر بخوانید:


در سومین قسمت از این سلسله‌ گزارش‌ها به بررسی تفاسیر و نکات پیرامون آیه 195 سوره «آل عمران» می‌پردازیم که رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات‌شان پس از اشاره به 10 ویژگی زن و مرد مؤمن و عدم تفاوت در این ویژگی‌ها میان این دو از نگاه قرآن با استناد به این آیه فرمودند: «...در یک آیه دیگر [می‌فرماید]: اَنّی لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ اَو اُنثَى‌»؛ تفاوتی ندارند. یعنی از لحاظ ارزش‌گذاری انسانی و اسلامی، هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست. نگاهِ اسلام به زن و مرد، نگاه به انسان است؛ [هیچ کدام] خصوصیّتی ندارند.»

متن آیه: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ»

ترجمه آیه: «پس، پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود كه:] من عمل هيچ صاحب عملى از شما را، از مرد يا زن، كه همه از يكديگريد، تباه نمى‌كنم؛ پس، كسانى كه هجرت كرده و از خانه‌هاى خود رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شده‌اند، بديهايشان را از آنان مى‌زدايم، و آنان را در باغهايى كه از زيرِ [درختان‌] آن نهرها روان است درمى‌آورم؛ [اين‌] پاداشى است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست.»

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل این آیه بیان می‌دارد «تعبير به كلمه (رب) و اضافه كردن آن بر ضمير صاحبان مناجات، دلالت بر ثوران و فوران رحمت الهى دارد و نيز دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان در اثر فوران رحمتش رحمت خود را عموميت داده، مى‌فرمايد: به طور كلى عمل هيچ عاملى از شما را ضايع نمى‌گرداند، پس در درگاه خدا فرقى نيست بين عملى و عمل ديگر و عاملى و عامل ديگر.

بنابراين پس اينكه در مقام تفريع فرمود: (فالذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا...) خواست تا در مقام تفصيل اعمال صالحه برآيد و ثواب هر يك را تثبيت كند و كلمه (واو) در فواصل آيه براى همين تفصيل است، نه اينكه بخواهد فاصله‌ها را جمع كند، تا كسى خيال كند كه آيه شريفه فقط در مقام شمردن ثواب شهيدان از مهاجرين است.

اين آيه شريفه با اين حال تنها اعمال نيكى را كه در اين سوره به آن ترغيب نموده نام مى‌برد؛ ايثار دين بر وطن، تحمل اذيت در راه خدا و جهاد در راه او و ظاهرا مراد از (مهاجرين) در جمله: (فالّذين هاجروا) معنایى است عمومى كه شامل مهاجرت و دورى از شرک و هم دورى از فاميل و هم دورى از گناه مى‌شود، چون اولا كلمه (هاجروا) را مطلق آورده و ثانيا در مقابل آن مسئله اخراج از ديار را ذكر كرده كه همان هجرت به معناى اخص است و ثالثا دنبال مسئله هجرت فرموده: (لاكفّرنّ عنهم سيّئاتهم...) و كلمه سيئات در اصطلاح قرآن كريم به معناى گناهان صغيره است، پس معلوم مى‌شود كه مراد از مهاجرين كسانى هستند كه از گناهان كبيره اجتناب و يا توبه مى‌كنند و خدا هم از گناهان صغيره آنان صرفنظر مى‌كند.

مشاهده و تجربه اين معنا را ثابت كرده كه مرد و زن دو فرد از يک نوع و از يک جوهرند جوهرى كه نامش انسان است چون تمامى آثارى كه از انسانيت در صنف مرد مشاهده شده در صنف زن نيز مشاهده شده است. اين دو صنف در بعضى از آثار مشتركه از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولى صرف شدت و ضعف در بعضى از صفات انسانيت باعث آن نمى‌شود كه بگویيم نوعيت در صنف ضعيف باطل شده و او ديگر انسان نيست. با اين بيان روشن مى‌شود كه رسيدن به هر درجه از كمال كه براى يک صنف ميسر و مقدور است براى صنف ديگر نيز ميسور و ممكن است و يكى از مصاديق آن استكمال‌هاى معنوى كمالاتى است كه از راه ايمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مى‌شود. با اين بيان كاملا روشن مى‌شود كه در افاده اين بحث بهترين كلام و جامع‌ترين و در عين حال كوتاه‌ترين كلام همين عبارت (انى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض) است.

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه درباره این آیه آورده است که «در پنج آیه گذشته فشرده‌اى از ايمان و برنامه‌هاى عملى و درخواست‌هاى صاحبان فكر و خرد و نيايش‌هاى آنها بيان شد، در اين آيه مى‌فرمايد: پروردگارشان، بلافاصله درخواست‌هاى آنها را اجابت مى‌كند. تعبير به (ربهم) حكايت از نهايت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنان دارد. سپس براى اينكه اشتباه نشود و ارتباط پيروزى و نجات آدمى با اعمال و كردار او قطع نگردد، بلافاصله مى‌فرمايد: من هرگز عمل هيچ عمل‌كننده‌اى از شما را ضايع نمى‌كنم. ر اين جمله هم اشاره به اصل عمل شده و هم اشاره به عامل و كننده كار، تا معلوم شود كه محور اصلى پذيرش و استجابت دعا، اعمال صالح ناشى از ايمان است و درخواست هايى فورا به اجابت مى رسد كه بدرقه آن عمل صالح بوده باشد.

سپس براى اينكه تصور نشود كه اين وعده الهى اختصاص به دسته معينى دارد صريحا مى‌فرمايد: اين عمل‌كننده خواه مرد باشد يا زن تفاوتى نمى‌كند. زيرا همه شما در آفرينش به يكدگر بستگى داريد؛ بعضى از شما از بعض ديگر تولد يافته‌ايد، زنان از مردان و مردان از زنان. جمله (بعضكم من بعض) ممكن است اشاره به اين باشد كه شما همه پيروان يک آئين و طرفدار يك حقيقت هستيد و با يكدیگر همكارى داريد بنابراين دليلى ندارد كه خداوند در ميان شما تبعيض قائل شود.

در ادامه نتيجه‌گيرى مى‌شود كه بنابراين تمام كسانى كه در راه خدا هجرت كرده‌اند و از خانه و وطن خود بيرون رانده شده‌اند و در راه خدا آزار ديده‌اند و جهاد كردند و كشته دادند نخستين احسانى كه از طرف خداوند در حق آنان خواهد شد اين است كه خداوند، قسم ياد كرده كه گناهان آنها را خواهد بخشيد و تحمل اين شدائد و رنج‌ها را كفاره گناهان‌شان قرار مى‌دهد تا به كلى از گناه پاک شوند. سپس مى فرمايد: علاوه بر اينكه گناهان آنها را مى‌بخشم به طور مسلم آنها را در بهشتى جاى مى‌دهم كه از زير درختان آن، نهرها در جريان است و مملو از انواع نعمت‌ها است. اين پاداشى است كه به پاس فداكارى آنها از ناحيه خداوند، به آنها داده مى‌شود و بهترين پاداش‌ها و اجرها در نزد پروردگار است.

از آيه فوق به خوبى استفاده مى‌شود كه نخست بايد در پرتو اعمال صالح از گناهان پاک شد سپس وارد بساط قرب پروردگار و بهشت و نعمت‌هاى او گرديد. به عبارت ديگر بهشت جاى پاكان است و تا كسى پاک نشود در آن راه نخواهد يافت.»

این آیه همانند بسیاری دیگر از آیات قرآن کریم، زن و مرد را در پيشگاه خدا و در وصول به مقامات معنوى در شرایط مشابه يكسان مى‌شمارد و هرگز اختلاف جنسيت و تفاوت ساختمان جسمانى و به دنبال آن برخی از تفاوت‌ها در مسئوليت‌هاى اجتماعى را دليل بر تفاوت ميان اين دو از نظر به دست آوردن تكامل انسانى نمى‌شمارد بلكه هر دو را از اين نظر كاملا در يک سطح قرار مى‌دهد و لذا آنها را با هم ذكر كرده است. این آیه و آیات شبیه به آن زمانى نازل شد كه بسيارى از ملل دنيا در انسان بودن جنس زن ترديد داشتند و آن را يک موجود نفرين‌شده و سرچشمه گناه و انحراف و مرگ مى‌دانستند. حتی بسيارى از ملل پيشين معتقد بودند كه عبادات زن در پيشگاه خدا مقبول نيست یا بسيارى از يونانی‌ها زن را يک موجود پليد و از عمل شيطان مى‌دانستند و رومي‌ها معتقد بودند كه اصولا زن داراى روح انسانى نيست و بنابراين روح انسانى منحصرا در اختيار مردان است.

از اينجا روشن مى‌شود اين ادعا که عده‌ای گاهى از روی بی‌اطلاعی و عدم شناخت، اسلام را متهم مى كنند که دين مردها است نه زن‌ها یا به حاکمیت نگاه مردسالارانه در اسلام اشاره می‌کنند، تا چه اندازه از حقيقت به دور است. در عین حال اگر در برخی از قوانين و احکام اسلام به خاطر تفاوت‌هاى جسمى و عاطفى كه ميان زن و مرد وجود دارد، تفاوت‌هایى از نظر مسئوليت‌هاى اجتماعى ديده مى‌شود به هيچ وجه به ارزش معنوى زن لطمه نمى‌زند و از اين لحاظ زن و مرد با يكديگر تفاوتى ندارند و درهاى سعادت به طور يكسان بر روى هر دو باز است و این بخش از آيه: (بعضكم من بعض) بیانگر همین نکته است که همه از يک جنس و يک جامعه هستيد.

لذا می‌توان از این آیه چنین برداشت کرد که:

ـ در جهان‌بينى الهى، هيچ عملى بدون پاداش نيست.

ـ دعایى مستجاب مى‌شود كه همراه با عمل و تلاش دعاكننده باشد، گرچه خود دعا نيز نوعى عمل است.

ـ عمل و عامل هر دو مورد توجه هستند؛ حسن فعلى و حسن فاعلى هر دو مد نظر هستند.

ـ در بينش الهى، مرد و زن در رسيدن به مقام والاى انسانى برابر هستند.

ـ جنس مرد برتر از زن نيست.

ـ در جامعه اسلامى، همه‌ مسلمانان از يک پيكر هستند.

 

انتهای پیام
captcha