اندیشمندی که از بریتانیا پیام انقلاب اسلامی را به گوش جهانیان رساند
کد خبر: 4121109
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۳

اندیشمندی که از بریتانیا پیام انقلاب اسلامی را به گوش جهانیان رساند

انقلاب اسلامی ایران تأثیر عمیقی بر اندیشه‌های کلیم صدیقی داشت و او همواره این رویداد را اتفاقی بزرگ در تاریخ جهان اسلام می‌دانست و با نگارش کتاب‌ها و سخنرانی‌های فراوان به تحلیل جایگاه این انقلاب در تغییر معادلات جهان معاصر پرداخت.

به گزارش ایکنا، کلیم صدیقی  اندیشمند و نویسنده اسلامی معاصر در انگلیس و مؤسس پارلمان مسلمانان در بریتانیا و نیز بنیان‌گذار شورای مسلمانان بریتانیا بود.

صدیقی در 15 سپتامبر 1931 در دوران سلطه استعمار انگلیس در هند به دنیا آمد و در 18 آوریل 1996 در پرتوریای آفریقای جنوبی درگذشت. وی که از معتقدان به  وحدت جهانی اسلام بود همراه جمعی از همفکران در مؤسسه اسلامی پژوهش و برنامه‌ریزی، فعالیت‌های مؤثری در جهت نیل به پایه‌ریزی دوباره تمدن اسلامی بر مبنای عدالت جهانی انجام می‌داد. صدیقی عمیقاً از انقلاب اسلامی و اندیشه‌های امام خمینی(ره) الهام گرفته بود. 

تلاش برای به چالش کشیدن هژمونی غرب

وی از فعالان، مفسران و روشنفکران برجسته جنبش اسلامی در دهه‌های پایانی قرن بیستم بود. او بیشتر به عنوان مدیر مؤسسه مسلمانان لندن که در اوایل دهه 1970 تأسیس کرد و بنیانگذار و رهبر پارلمان مسلمانان بریتانیا در اوایل دهه 1990 شناخته می‌شود.

بیشترین سهم صدیقی به عنوان یک فعال سیاسی، مفسر، تحلیلگر و متفکر در مقطعی حساس از تاریخ نهضت اسلامی بود. او با نیروی شخصیت، انگیزه و انرژی، سخنرانی‌ها و نوشته‌هایش، چندین نسل از جوانان مسلمان و فعالان اسلامی در سراسر جهان را از اوایل دهه 1970 تا زمان درگذشتش در سال 1996 الهام بخشید.

این دوره از اهمیت بسیار زیادی در جهان اسلام و جایگاه اسلام در جهان برخوردار بود. در دهه 1970، اسلام به عنوان یک نیروی اجتماعی، سیاسی و تمدنی به ظاهر ناموفق به نظر می‌رسید و ایالات متحده آمریکا و متحدان غربی آن به هژمونی دائمی خود بر جهان اطمینان داشتند.

همه این نظریه‌ها با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 که اولین دولت اسلامی جهان مدرن را تأسیس کرد، باطل شد. این امر مقاومت جهانی اسلام در برابر هژمونی غرب را که به نیروی محرکه تاریخ معاصر تبدیل شده است، در کنار کارزار غرب برای از بین بردن آن، زنده کرد.

سال‌های فعالیت کلیم صدیقی پلی بین دوره قبل و بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران بود. او در اوایل دهه 1970، پس از دو دهه فعالیت‌های اسلامی و در پی اشغال بیت‌المقدس به دست صهیونیست‌ها در سال 1967 و تجزیه پاکستان، احساس کرد که امت اسلامی دچار بحران عمیقی شده اما اجازه نداد این احساس او را از تلاش مأیوس کند.

در عوض، او مقدمات لازم را برای یک جنبش اسلامی در آینده برای به چالش کشیدن غرب فراهم کرد، اگرچه انتظار نداشت که در زمان حیات خود شاهد ظهور چنین نهضتی باشد. این تفکر عامل تأسیس مؤسسه مسلمانان لندن در اوایل دهه 1970 و نوشته‌های او در این دهه بود.

انقلاب ایران، نماد تجدید حیات اسلام

هنگامی که انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست، صدیقی آن را به عنوان نمادی از تجدید حیات اسلامی که او پیش‌بینی کرده بود دانست. او خود را وقف حمایت از دولت نوپای اسلامی در ایران کرد اما همیشه معتقد بود که این نهضت با تهدیداتی روبه‌رو خواهد بود.

هدف اصلی او مطالعه و درک انقلاب اسلامی در قالب‌های تاریخی گسترده‌تر، به نفع خود ایرانیان و مسلمانانی بود که از آن الهام گرفته‌اند و کمک به ایجاد پل‌هایی بین آن و فعالان و جنبش‌های اسلامی در جاهای دیگر.

صدیقی در آن زمان می‌گفت که یکی از دغدغه‌های اصلی او این است که اطمینان حاصل کند که این حکومت جدید اسلامی پایدار خواهد بود و تمام امت می‌توانند از تجربه، انرژی و قدرت آن بهره ببرند.

این چشم‌انداز و تمرکزی بود که وی تا آخر عمر با وجود مانع‌تراشی فراوان دشمنان انقلاب اسلامی و مقاومت بسیار هم در خود ایران و هم در جنبش جهانی اسلام حفظ شد.

فعالیت‌های او در این دوره را می‌توان در این چارچوب ارزیابی کرد. این فعالیت‌ها شامل برقراری ارتباط با فعالان اسلامی در سراسر جهان و تسهیل ارتباط بین آنها، کار رسانه‌ای از طریق کرسنت اینترنشنال، مسلم مدیا و پروژه‌های متعدد دیگر، حضور در کنفرانس‌ها و سمینارها؛ حضور در رسانه‌ها و البته آثار متعدد وی در قالب کتاب و مقالات بوده است.

مقام معظم رهبری در پیامی به مناسبت درگذشت این اندیشمند معاصر نوشتند: مجاهدت‌های مخلصانه‌ این مرد فداکار و ارزشمند، در پیشبردِ جریان عظیم بیداری اسلامی که امروز علی‌رغم قدرت‌های استکباری، با عمق و وسعتی شگفت‌انگیز به پیش می‌رود، دارای نقش و تأثیری قابل توجه و ماندگار است، همچنان که در دیوان عدل الهی حسنه‌ای درخشان برای شخص او و موجب ثواب و اجر اخروی برای او است ان‌شاءاللَّه. 

اکنون بیش از 20 سال پس از مرگ او و با وجود تحولات شتابان در منطقه و جهان هنوز آثار کلیم صدیقی برای مسلمانان رهگشا و قابل تأمل است.

وی نویسنده‌ای پرکاربود و بیش از بیست کتاب و ده‌ها مقاله در موضوعات مربوط به دین و سیاست در پاکستان، مسائل مربوط به انقلاب اسلامی ایران، مسائل مسلمانان بریتانیا، موضوعات مربوط به نهضت‌های اسلامی در جهان و آثاری درباره سیره پیامبر(ص) و عقاید اسلامی نگاشته است. در ادامه برخی از آثار وی را که مرتبط با انقلاب اسلامی ایران است مرور می‌کنیم.

انقلاب اسلامی: دستاوردها، موانع و اهداف

کتاب The Islamic Revolution: achievements, obstacles, goals که با عنوان «انقلاب اسلامی: دستاوردها، موانع و اهداف» به فارسی ترجمه شده است یکی از مهمترین آثار کلیم صدیقی درباره انقلاب اسلامی است. وی در بخشی از این کتاب می‌نویسد:

«به نظر من انقلاب اسلامی ایران اولین شکست تمدن غرب از اسلام است و این را می‌توانید در واکنش کشورهای غرب به پیروزی انقلاب اسلامی ایران ببینید. این اولین گام اسلام و همه مسلمانان در جهت استقرار مجدد اسلام در نقش خود به عنوان یک تمدن بزرگ و در نهایت تمدن جهانی است. اسلام این قدم را برداشته است، اولین قدم در راهی طولانی در بازگشت به صحنه تاریخ، در بعیدترین مکان یعنی ایران تحت تسلط غرب.

کلیم صدیقی  اندیشمند و نویسنده اسلامی معاصر در انگلیس

اینکه گفتم ایران جای بعیدی برای این انقلاب بود، نه به این دلیل که اسلام در آنجا نبوده، بلکه به این دلیل است که ما در خارج از ایران به قدرت نهضت اسلامی در ایران پی نبردیم.

ایران همچنین تحت سلطه‌ترین جامعه مسلمان بود. شاید هیچ جامعه دیگری، به جز عربستان سعودی در حال حاضر، به اندازه ایران در زمان شاه تحت تسلط و کنترل کامل غرب نبوده است. پس از دیدگاه من انقلاب اسلامی را باید در این چارچوب جهانی نگریست. در چارچوب رقابت برای هژمونی نهایی جهان.

این همان چیزی است که از آن به عنوان مبارزه بین حق و باطل یاد می‌شود. مبارزه واقعاً هرگز متوقف نشده است. بلکه به یک معنا، در مرحله جدید خود، تازه شروع شده است. اکنون شرایط وارد مرحله‌‌ای شده است که ما نیز شروع به کسب امتیاز می‌کنیم؛ تا به حال تمام بازی در دست غربی‌ها بود زیرا سعی می‌کردیم طبق قوانین بازی آنها بازی کنیم و اگر این کار را نمی‌کردیم بازنده بودیم.

ما از شر یک شاه در جهان اسلام خلاص شدیم اما حدود سی و نه تا چهل شاه دیگر هنوز روی تخت‌های خود نشسته‌اند. ما قوی‌ترین انگیزه را بر اساس تجربه خود در تاریخ داریم. حافظه‌ای قوی داریم و به همان اندازه انتظاری قوی از آینده‌ای عالی داریم. ما مأموریت داریم، اما مأموریت ما خودسرانه نیست. این رسالتی است که خداوند سبحان و تعالی به ما داده است. این رسالتی است که مصداق آن حضرت محمد(ص) است و از جهان‌بینی برمی‌آید که معتقد است رسالت ما اقامه امر به معروف و نهی از منکر در زمین خداست.

تمدن غرب و نظام امپریالیستی در مقابل ما صف آرایی کرده‌اند. در این دوئل ما افرادی هستیم که روی زمین دراز کشیده‌ایم و سعی می‌کنیم بلند شویم، آنها آدم‌های بدی هستند که بالای سر ما ایستاده‌اند و سعی می‌کنند ما را از بلند شدن باز دارند. بنابراین، تلاش ما باید بیشتر باشد، زیرا ما از یک وضعیت پایین بلند می‌شویم و آنها ایستاده‌اند و باید پایین کشیده شوند.

این وضعیتی است که ما با آن روبه‌رو هستیم. قرار نیست با یک پرش از این وضعیت خارج شویم. ضروری است که ما مشکلات پیش رو را ارزیابی کنیم. تمدن ما 300 سال وقفه را متحمل شده است. در طول این قرون ما پیشتاز تاریخ نبودیم. تاریخ یک سیستم استعماری - امپراتوری برای ما ساخته است. ما به سادگی قربانی تاریخ بودیم.

صدیقی در ادامه می‌نویسد: انقلاب اسلامی اولین مدل اسلامی است که پس از قرن‌ها ایجاد می‌کنیم ممکن است موفقیت کامل نداشته باشد. وضعیت تا حدودی شبیه وضعیت فردی است که از فلج اطفال رنج می‌برد و سپس بهبود می‌یابد. او باید دوباره راه رفتن را یاد بگیرد. تمدن ما در چنین وضعیتی قرار دارد. و بنابراین، آن دسته از برادران ما که می‌خواهند ناگهان ایران از هر نظر به الگوی رفتاری اسلامی تبدیل شود، می‌خواهم بفهمند که الگوی ما تنها الگوی اول است و موفقیت آن نیازمند زمان است».

انقلاب اسلامی و بر هم زدن محاسبات غرب

 کتاب وضعیت امروزی جهان اسلام (The state of the Muslim world today) دیگر اثر وی درباره انقلاب اسلامی ایران است. وی در این کتاب می‌نویسد:

«انقلاب اسلامی ایران تمامی محاسبات غرب و دولت‌های ملی‌گرا را به هم ریخته است. انقلاب اسلامی مسیر تاریخ را تغییر داد. فرضیات غربی‌ها در مورد رفتار سیاسی مسلمانان با وقوع انقلاب اسلامی رد شد. آنها همچنین در فرضیات خود در مورد رفتار اقتصادی و نظامی ما اشتباه می‌کردند. برای یک بار هم که شده، یک نهضت اسلامی به طور کامل بر سرنوشت بخش کوچکی از امت به نام ایران مسلط است. در حالی که امت به طور کلی در طول صد سال گذشته این کابوس تجربه تاریخی را پشت سر می‌گذاشت، تعدادی از جنبش‌های اسلامی برای مبارزه با ظلمهایی که قبلاً توضیح دادم تلاش کرده‌اند. این جنبش‌ها و کسانی که آنها را پایه‌گذاری کردند، کسانی که برای آنها تلاش کردند، مردانی که جان، ثروت، پول و در واقع همه چیز خود را برای این جنبش‌ها فدا کردند، برخی از فداکارترین انسان‌هایی هستند که تا به حال زندگی کرده‌اند. خداوند رحمان و رحیم بدون شک پاداش تمام کارهایی را که برای روشن نگه داشتن شمع اسلام در اعصار تاریک  انجام داده‌اند خواهد داد.

با این وجود، باید بپذیریم که این جنبش‌های اسلامی، در مجموع، به اهداف عمده‌ای که برای رسیدن به آن در نظر گرفته بودند، دست نیافتند. دستاوردهای آنها بسیار قابل توجه بوده است و ما نباید آنها را تحقیر کنیم. چیزهای زیادی وجود دارد که باید از آنها بیاموزیم. اما درس‌های زیادی نیز وجود دارد که باید از تجربیات آنها بیاموزیم و یکی از درس‌هایی که می‌خواهم به طور خاص به آن اشاره کنم این است که هیچ انقلابی در هیچ کشوری در هیچ کجای جهان به روش دموکراتیک امکان پذیر نیست. دموکراسی تغییری فراتر از محدوده مشخصی از تنوع در یک سیستم موجود را تحمل نمی‌کند.

از آنجا که پیروی از روش شورا در اسلام لازم است، متفکران مسلمان در دام این فکر افتاده‌اند که این دموکراسی غربی، این دموکراسی اروپایی، به نوعی الگوی شورا بوده است، روش مشورتی که خداوند به ما سفارش کرده است. آنها کاملاً در درک شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که باعث ایجاد این نظام سیاسی خاص شد که ما آن را به نام دموکراسی می‌شناسیم، ناکام ماندند. ماهیت واقعی دموکراسی اندیشمندان مسلمان را کاملا فریب داد که توصیه می‌کردند ما یا خود جنبش اسلامی باید روندی دموکراتیک را دنبال کنیم. لحظه‌ای که فرآیند دموکراتیک را می‌پذیرید، مشروعیت نظام موجود را می‌پذیرید که می‌توان طبق برخی از قوانین آن نظام کار کرد: استقلال خود را از دست می‌دهید و اسیر نظام موجود می‌شوید. وقتی این اتفاق بیفتد، همه درها به روی نهضت اسلامی بسته می‌شود.

این اتفاق را در سودان و پاکستان شاهد بودیم. از سوی دیگر، نهضت اسلامی در ایران به موفقیتی عظیم دست یافته است، موفقیتی که تا چند ماه پیش حتی نمی‌شد تصورش را کرد. موفقیتی که نهضت اسلامی در ایران به دست آورد، مرهون یک مصلحت بسیار ساده، مخالفت همه جانبه و بی‌امان با نظام حاکم بر ایران بود. هیچ سازشی صورت نگرفت. نهضت اسلامی انگشت اتهام را به سوی شاه و نظام او نشانه رفته بود و کل نظام به چالش کشیده و همه مفاسد آن برملا شد. توده‌های ایران فوران کردند؛ آنها مانند یک جسم واحد قیام کردند، چون با همه به اصطلاح مدرن شدن ایران، مردم ایران مسلمان هستند، فرهنگ سیاسی‌شان اسلامی است، ارزش‌هایشان اسلامی است. با آموزش زبان انگلیسی به کسی، فرهنگ سیاسی او را تغییر نمی‌دهید.

کلیم صدیقی

کلیم صدیقی

گزارش: محسن حدادی 

انتهای پیام
captcha