کد خبر: 4127273
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۶
یادداشت

ترس‌های فراگیر پیشاظهور

امام باقر(ع) فرموده‌اند قائم قیام نمی‌کند مگر بعد از ترس شدید، زلزله‌ها، فتنه‌ها و بلایی که به مردم می‌رسد و نیز از امام صادق(ع) روایت شده که قبل از قیام، دورانی خواهد بود پر از خوف شدید نسبت به قتل و نقص اموال و جان‌ها و ثمرات و نیز رسول الله(ص) فرموده‌اند که زمین از ستم پر خواهد شد تا آنجا که ترس و جنگ وارد هر خانه‌ای می‌شود.

میثم امانی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اهواز در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بررسی ترس‌های فراگیر پیشاظهور پرداخته است.

متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید؛

 

ترس چنانچه می‌گویند یک انفعال نفسانی در برابر امور خطرآفرین است ولی در دنیای امروز تبدیل به یک نگرش فراگیر شده است. ترس که یک حالت روان شناختی بود، اکنون یک ذهنیت معرفت شناختی است. نگرش ما نسبت به زیست جهان خویش، امور و پدیده‌ها و حوادث، مبتنی بر ترس است، انگار همه چیز، و همه کس بالقوه خطرناک‌اند و می‌توانند به ما آسیب بزنند. قدرت تخریب و آسیب انسان‌ها در گذشته اگر محدود بود، الان بسیار بیشتر شده است. ترس یک پدیده انسانی است و چون موجودات دیگر، به خودی خود خطرآفرین نیستند و خطرشان تنها در نسبت با ما انسان‌ها ارزیابی می‌شود، لذا ترس از انسان‌هاست و راجع به انسان‌هاست.

چنانچه لارس اسوندسن می‌گوید شماری دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که بهترین توصیف جامعه امروزین، «فرهنگ ترس» است. ( اسوندسن، 18) اسوندسن تبیین می‌کند که ما اکنون با ترسی مواجه شده‌ایم که نه ناشی از مواجهه با تهدید است و نه ناشی از مواجهه قبلی با اینگونه تهدیدها؛ ترس اکنون خودش را به صورت احساس عدم قطعیت و بی‌اطمینانی و اینکه جهان جای امنی نیست، نشان می‌دهد و این گونه ترس، نوعی شیوه نگریستن است. (اسوندسن، 69) ترس، دارای حیث التفاتی است و همیشه مشیر به چیزی است اما فعلاً حالت ترسناک بودن به عنوان یک نگرش فراگیر، یک فرهنگ فراگیر درآمده است و لذا مبارزه با ترس می‌طلبد که با علت ترس را از میان ببریم نه موضوع ترس را (اسوندسن، 192) به گفته مارتا نوسباوم، برای ترس شما به جامعه و اجتماع نیاز ندارید، فقط به خودتان نیاز دارید و یک جهان تهدید کننده (نوسباوم، 54) و چنانچه توضیح می‌دهد ترس اولین احساس بشری است و می‌تواند قدرتمندترین باشد تا آنجا که منجر به تولید خشم، حسد و انزجار می‌شود.

با این توصیف می‌توان از ترس به مثابه نوعی نگریستن سخن گفت که اولاً جهان زیست را بالقوه خطرناک می‌بیند و نه الزاماً بالفعل خطرناک، ثانیاً بر این مبناست که جهان فی‌الواقع و آنچنان ترسناک نیست بلکه جهان را ترسناک کرده‌اند. بیان اسوندسن نشان می‌دهد که رسانه‌ها، عامل ترس آفرین‌اند و خطرناک جلوه دادن جهانِ زیست ما (اسوندسن، 85) و نیز نشان می‌دهد که سیاستمداران، عامل ترس آفرین‌اند و خطرناک جلوه دادن جهانِ زیست ما. ( اسوندسن، 157)

آنچه در باب ترس به عنوان فرهنگ ترس گفتیم، با آنچه از روایات دینی تحت عنوان ترس‌های فراگیر پیشاظهور می‌توان برداشت کرد، مطابقت دارد. امام باقر(ع) فرموده‌اند قائم قیام نمی‌کند مگر بعد از ترس شدید، زلزله‌ها، فتنه‌ها و بلایی که به مردم می‌رسد. (نعمانی، 235) و نیز از امام صادق(ع) روایت شده که قبل از قیام، دورانی خواهد بود پر از خوف شدید نسبت به قتل و نقص اموال و جان‌ها و ثمرات ( مجلسی، 52:229) و نیز رسول الله(ص) فرموده‌اند که زمین از ستم پر خواهد شد تا آنجا که ترس و جنگ وارد هر خانه‌ای می‌شود. ( تونه ای، 222)

ترس داشتن، چنانچه روایات نشان می‌دهد اختصاص به غیرشیعیان ندارد بلکه شیعیان را نیز فراخواهد گرفت. ( مجلسی، 52:371) و نیز چنانچه روایات نشان می‌دهد خوف در دوران غیبت کبری، عامل امتحان انسان‌هاست. ( البحرانی، 1:358)

با اینکه ترس فراگیر، مشخصه دوران پیشاظهور است اما در عصر ظهور، احساس امنیت و رفع ترس جایگزین آن خواهد شد. سوال این است که این ترس‌های فراگیر پیشاظهور را چگونه باید بفهمیم؟ سیاق روایت پیامبر نشان می‌دهد که علت ترس فراگیر، ظلم و ستم فراگیر است ولی ظلم را هم باید از ناحیه ظالمان مستکبر دانست که مرتکب ظلم‌های فراوان و به تبع آن عامل ترس‌های فراوان خواهند شد و هم باید از ناحیه نفوس انسان‌ها دانست چون قبل از ظهور، گناه زیاد خواهد شد و گناه نوعی ظلم در حق نفس خویش است. دنیای برون، ترس‌آگین است به علت ظلم ظالمان و دنیای درون، هراس انگیز است به علت عدم امنیت خاطر و بی‌اطمینانی انسان نسبت به خویش و نداشتن کفّ نفس. اگر دقیق‌تر بنگریم، ظلم بیرونی را باید راجع به ظلم درونی دانست چون ظالمان مستکبر، در وهله اول مرتکب ظلم به خویش می‌شوند و بعد ظلم به دیگران و نیز ظالمان مستکبر در وهله اول نسبت به خویش احساس امنیت خاطر ندارند و همین ناامنی درونی است که عامل ناامنی بیرونی می‌شود.

انسان برای خود ناامن شده است. انسان چون از ناحیه خود احساس امنیت نمی‌کند، اعتماد و اطمینان به خویشتن خود ندارد و هر آن از دنیای هراس انگیز درون خود، می‌گریزد، دست به ظلم می‌زند تا حصاری بیابد و گونه‌ای امنیت خاطر اطمینان نفس پیدا بکند اما سراب اندر سراب و پوچ اندر پوچ است. ترس‌های پیشاظهور، در وجود انسان‌ها الزاما ناظر به موضوع نیست هرچند موضوعاتی نیز وجود دارند که خطرآفرین‌اند و می‌توانند عامل رعب و ترس‌آوری باشند اما بیشتر ناظر به منشاء‌اند و این منشاء درونی و فرهنگ ترس و ترس به مثابه شیوه نگریستن است که زیست جهان پیشاظهور را ناامن ساخته است.

تردید نباید کرد که برساختن دنیای ترسناک توسط رسانه‌ها و سیاستمداران، بخشی از علت است و تا این دنیای ترسناک، و این پرده‌های توهم‌زا و توهم آفرین کنار نرود، فضای امنیت خاطر در ذهن و ضمیر انسان‌ها شکل نخواهد گرفت. با این لحاظ است که نخستین مبارزه جدی امام عصر (عج) و مرحله اول قیام، جهت سالبه دارد و در جهت رفع ظلم و دفع ظالم است. فضای ترس آلود، وهم‌انگیز، ظلم‌پرور و گناه‌آلود که حاکم شده و گسترش یافته، به تمامه کنار زده خواهد شد و فضای امنیت بخش، واقع بینانه، حق مدار و ثواب انگیز جایگزین خواهد شد.

ظهور، ترس به مثابه شیوه نگریستن را عوض خواهد کرد. انسان‌ها درخواهند یافت که می‌توان امنیت را به مثابه شیوه نگریستن پیش روی خویش داشت. چنانچه روایات نشان می‌دهد ساحات وجودی انسان‌ها در عصر ظهور، تعالی خواهد یافت. هرچه ذهنیت، احساس، حالت، اراده و رفتار است در وجود انسان، جهت تعالی بخش قرار خواهد گرفت و عقلانیت قوه حاکمه وجود انسان‌ها خواهد شد. عقلانیت که حاکم بشود، تسلط بر خویشتن شکل خواهد گرفت و با شکل‌گیری تسلط بر خویشتن و کف نفس، انسان‌ها از ناحیه نفس خویش در امان و امنیت خواهند بود و داعی گناه به فعل گناه منجر نخواهد شد. فرج به معنی شخصی آن دقیقاً اینجاست که اتفاق می‌افتد.

با این تحلیل، به دست می‌آید که اگر انسان‌ها، دارای امنیت خاطر بیشتر، تسلط بر خویشتن بیشتر باشند، دو نتیجه خواهد داد: نخست اینکه به رفع فرهنگ ترس، و دنیا را ترسناک دیدن کمک خواهیم کرد چون با امنیت خاطر و تسلط بر خویشتن، منشاء ترس را از میان برداشته‌ایم. دوم اینکه هراس‌انگیز بودن دنیا، خطرات و مخاطرات بیرونی و هراس‌افکنی بیرونی اثری بر ما نخواهد داشت. چون ترس از جنود شیطان، جنود جهل است و با سلطه جنود عقل، شجاعت حاکم خواهد شد.

و نیز با این تحلیل به دست می‌آید فرج شخصی انسان‌ها، و داشتن قوه تسلط بر خویشتن و احساس امنیت خاطر، در عصر غیبت کبری، حصول پذیر است و اختصاص به عصر ظهور ندارد الا اینکه در عصر ظهور، همه موانع و عوامل بیرونی نیز مرتفع خواهد شد. آنکه به ملکه شجاعت و امنیت خاطر برسد، طبیعی است که تلاش‌هایش و نیز رفتارهایش همه شجاعت آفرین و ترس زداست. رفتار شجاعانه می‌تواند فضای ترس آلود را به چالش بگیرد و به هم بریزد و همین رفتارهای شجاعانه منتظران است که زمینه‌ساز خواهد شد.

منابع
1/ اسوندسن، لارس ( 1399) فلسفه ترس، ترجمه خشایار دیهیمی، نشر گمان، تهران
2/ نوسباوم، مارتا (1400) سلطنت ترس، ترجمه حامد قدیری، نشر ترجمان، تهران
3/ تونه ای، مجتبی ( 1393) موعودنامه، نشر مشهور، قم
4/ بحرانی، هاشم بن سلیمان ( 1415) البرهان فی تفسیر القران، موسسه البعثه، قم
5/ مجلسی، محمد باقر ( 1403) بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت
6/ نعمانی، ابن ابی زینب ( 1397) الغیبه، نشر صدوق، قم

انتهای پیام
captcha