تبلیغ دین به معنای رساندن پیام الهی به مردم است. در آموزههای دینی شیوههای مناسبی برای تبلیغ بیان شده است تا اثر بیشتری داشته باشد. شیوه تبلیغی پیامبر اکرم(ص) و حضرات معصومین(ع) بسیار آموزنده است. رسول خدا(ص) در زمانی ابلاغ دین را آغاز کردند که مردم روحیهای خشن و سرکش داشتند و از پذیرش نظر مخالف امتناع میکردند و تعصب شدید و فراوانشان به بتهای دستساز خود، کار تبلیغ دین را دشوار کرده بود، اما رسول خدا(ص) توانستند مردم را با تبلیغ صحیح دین به مجاهدانی مخلص و مؤمنانی کمنظیر تبدیل کنند. تبلیغ عملى مؤثرترین روش تبلیغ امامان از جمله امام علی(ع) بود؛ یعنى خودشان تجسم عالى ارزشهاى انسانى، که همان ارزشهاى قرآنى است، بودند.
حجتالاسلام والمسلمین مهدی عدالتیان، کارشناس حوزه دین درباره شیوه تبلیغ صحیح دین به ویژه در سیره معصومین(ع) به ارائه توضیحاتی برای ایکنا پرداخت که در ادامه میخوانید و میشنوید.
«پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مَنْ أَدْرَكَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ؛ هرکس ماه رمضان را درک کند و کاری نکند که رحمت و مغفرت الهی شامل حال او باشد، از رحمت خدا دور باد». این تعبیر نشان میدهد که ماه رمضان ماهی است که بسیار پرخیر و برکت بوده و زمینه کسب کمالات، ارزشها و تقرب به خداوند در آن بسیار گسترده است.
زمانی که این تعبیر پیامبر(ص) را میشنویم، به یاد این مثال میافتیم که اگر پدری برای فرزند خود مغازهای تهیه کرده و راهکارهای کسب و کار را به او بیاموزد، اما پس از چندی این فرزند به پدر خود بگوید که هیچ چیزی ندارم. پدر در پاسخ به او اینگونه میگوید که من تمامی زمینهها را برای تو فراهم کردم و دیگر چه کاری باید برای تو انجام میدادم؟ ماه رمضان ماهی است که تمامی زمینههای خیر در آن آماده است و حتی نفس کشیدن و خوابیدن در این ماه ثواب تسبیح و عبادت دارد تا چه برسد به خدمت به بندگان خدا، آگاهی بخشی، کسب آگاهی، عبادت و ... لذا این ماه، ماهی پربرکت بوده و انشاالله خداوند توفیق بهرهبرداری بیشتر از این فرصت را به همه ما کرامت کند.
تبلیغ دین رسالتی بر عده تک تک مسلمانان است و به قشر خاصی تعلق ندارد. پیامبر(ص) فرمودند: «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ؛ همه شما باید مراقب یکدیگر باشید». حال که تبلیغ یکی از رسالتهای الهی و بر عهده همه ما است، باید به دنبال این باشیم که چگونه میتوان دین را تبلیغ کرد؟ از مجموع معارف دین میتوان اینگونه برداشت کرد که برای اینکه دین تبلیغ شده و گسترش پیدا کند تا افراد بدان تمایل پیدا کرده و جذب آن شوند، اولین قدم، خوب بودن خود ما است و ما باید سعی کنیم انسانی بااخلاق، با صداقت و متعهد باشیم. برای مثال چنانچه یک معلم، پزشک، روحانی، خانهدار، کارمند، کاسب، نانوا و ... درستکار باشند، بهترین تبلیغ دین را انجام دادهاند.
لذا معصوم(ع) فرمودند: «كُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم؛ (مردم را) با غیر زبانهایتان به خدا دعوت کنید». این بدان معنا است که ابتدا باید با عمل خود مردم را به دین دعوت و جذب کنیم. امیرالمؤمنین(ع) نیز میفرمایند: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ؛ هرکسی که میخواهد مؤثر باشد ابتدا باید از خود آغاز کند». همچنین، حضرت در ادامه میفرمایند: «دعوت انسان باید با عمل و سیره بیشتر و بهتر بوده و مقدم بر دعوت با گفتار باشد». برای مثال اگر پدری قصد توصیه به فرزندان خود دارد، اگر فرزندان عمل به این توصیه را در پدر دیده باشند، خیلی سریع جذب خواهند شد، اما اگر عمل پدر را نشنیده باشند، ممکن است که هیچگونه تأٍیری از این توصیه نپذیرند.
روایت زیبایی وجود دارد که «فردی که که حرفی میزند چنانچه به حرف خود عمل کرده باشد، مانند بارانی است که روی خاک نرم میریزد». خاک نرم هم باران را جذب کرده و هم محصول خوبی میدهد. کسی که خود به حرف خود عمل نکند، حرف او مانند بارانی است که روی سنگ سخت میبارد یعنی نه در آن نفوذ میکند و نه از سنگ چیزی خارج میشود.
لذا اولین نکته در تبلیغ، عامل بودن است. دومین نکته در بحث تبلیغ اخلاق است. هر فردی که قصد دارد تا در بحث تربیت و انتقال مفاهیم دینی مؤثر باشد، باید اخلاقمند باشد. در سیره معصومین(ع) مشاهده میکنیم که اولین مؤلفه جذب ایشان از طریق اخلاق بوده است. در قرآن کریم صریحا به پیامبر(ص) اشاره میشود که «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ». پیامبر اکرم(ص) ویژگیهای فراوانی دارند اما خداوند متعال اخلاق باعظمت ایشان را نشان داده و میفرماید: «وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ؛ اگر شما تندخود بودید، مردم پراکنده میشدند».
یکی از جاهایی که باعث تأسف انسان میشود این است که برای مثال ممکن است زمانی انسانی اشتباهاتی در اخلاق و رفتار داشته اما اندیشه درستی دارد و در نقطه مقابل فردی اخلاق داشته و فکر درستی ندارد، ممکن است که دیگران جذب انسان اخلاقمداری شوند که حتی فکر نادرستی دارد. لذا اخلاق نقش مهمی در جذب افراد دارد.
نکته سومی که به تبلیغ دین کمک میکند این است که ما در مسائلی که تخصص نداریم، ورود پیدا نکنیم. چنانچه فردی از ما سؤال کرد و ما پاسخ آن را نمیدانستیم باید قطعا به او بگوییم که جواب سؤال شما را نمیدانیم و باید از فرد آگاهی در این زمینه اطلاعات به دست آوریم. گاهی اوقات گفتنهای ناآگاهانه ضربات بیشتری وارد میکند. از تمامی افرادی که دلسوز بوده و قصد نگارش مطالبی در حوزه دین دارند، تقاضا میکنم که از صحیح بودن سخنان و نوشتههای خود مطمئن باشند. برخی نوشتههایی که مطالب ناصحیحی به جامعه میدهند، آسیب فراوانی دارند.
افرادی که لباس روحانیت به تن دارند و یا اساتید دانشگاه باید در رابطه با مسائل و نکاتی صحب کنند که نسبت به آنها آگاهی دارند؛ چراکه عدم تخصص ایشان آسیبزا خواهد بود. عالمی در مشهد بود که گاهی اوقات علیرغم اینکه خود عالم به مسائل بود، در پاسخ به سؤالات جوانان از ایشان میخواست تا با یکدیگر به محضر عالمی رفته و پاسخ را دریافت کنند. لذا نباید در مسائلی که آگاهی نسبت بدانها نداریم، دخالت کنیم.
نکته بعدی اینکه اگر قصد آگاهیبخشی دینی داریم نباید از بد صحبت کردن دیگران ناراحت شویم؛ چراکه قصد کمک به یکدیگر داریم. ممکن است فردی که ناآگاه است از روی این ناآگاهی حرف تندی نیز به ما بزند. لذا باید این مسئله را تحمل کرد و اگر تحمل نداشته باشیم، نمیتوانیم تأثیرگذار باشیم. حلم و علم قرین یکدیگر هستند و عالم باید اهل حلم باشد. اگر معلم، استاد یا مبلغی زود عصبانی شود، موفق نخواهد شد.
در کنار این مسئله موضوع علم و آگاهی نیز بسیار مهم است و ما باید هرچه بیشتر آگاهی خود را بالا ببریم تا بتوانیم از دین خود دفاع کنیم. امیدواریم خداوند تمامی ما را جزء مبلغان دین خود قرار دهد.
گاهی این سؤال به ذهن میآید که چرا برخی افراد با اینکه قصد جذب به دین دارند، موفق نمیشوند یا گاهی مسئولان و آحاد جامعه و حتی محیطهای آموزشی نیز احساس کنند که نتوانستهاند جذب دین داشته باشند. همچنین، گاهی ممکن است که رسانهای چنین احساسی داشته باشد. زمانی که به این موضوع دقت میکنیم، با چندین آسیب مهم مواجه میشویم که اجازه نمیدهند تا نهال تبلیغ دین رشد کند. البته آسیبشناسی و آسیبزدایی از عوامل موفقیت است یعنی هرکسی چنانچه در کار خود آسیبشناسی نداشته باشد، قطعا با موانع مواجه شده و موفق نخواهد شد.
با توجه به رهنمودهایی که در قرآن و حدیث وجود دارد، یکی از موانع مهم، بدخلقی است. زمانی که جوانی به عالمی مراجعه کرده و عالم در پاسخ به او با تندخویی برخورد میکند، مشخص است که این جوان دور خواهد شد. همانظور که در عوامل جذب، اخلاق تأثیر دارد، در موانع دفع نیز بداخلاقی خیلی مؤثر است. یکی از علما اینگونه بیان میکردند که زمانی در ایران فرقههای مختلف انحرافی فعالیت زیادی داشتند و برخی جوانان جذب این فرقهها شده بودند و خانوادههای آنها نیز از این قضیه ناخرسند بودند. بالاخره خانواده این جوانان آنها را نزد این عالم بردند و اخلاق خوب و حسنه این عالم باعث شد تا ایشان جذب شده و از انحراف دوری کنند و حتی هنگام بازگشت با نهایت احترام، مجلس را ترک کنند.
دومین دافعه بسیار مهم و مانع تبلیغ، عمل نکردن خود مبلغان دین است. چندی پیش جوانی از من پرسید آیا واقعا قیامت وجود دارد؟ بنده در پاسخ گفتم بله! آن جوان در پاسخ گفت برخی که میگویند قیامت وجود دارد اما طوری عمل میکنند که گویی قیامتی وجود ندارد. در پاسخ به او گفتم که اگر یک پزشک سیگار بکشد، آیا سیگار ضرر ندارد؟ لذا کسی که از دین حرف بزند و عمل نکند، ابتدا خود ضرر کرده است. لذا عمل نکردن به ویژه متولیان دین دافعه زیادی دارد.
دافعه دیگری که به ویژه برای جوانان وجود دارد، مشاهده تبعیض در رفتار است. گاهی ممکن است برخی مبلغان برای فرزندان خود به گونهای و برای دیگران به گونه دیگر تجویز کنند. ممکن است به جوانی بگویند که فلان کار شما اسراف بوده و در حال اسراف هستی اما به فرزندان خود چنین چیزی نگویند. این تبعیض دافعه بسیار زیادی دارد.
مانع بزرگ دیگری که در نرسیدن به دین و دینداری وجود دارد، تبلیغات دشمنان است. لذا باید کسانی که میخواهند جذب دین شوند، ابتدا آفتها و شبهات و بدیهای دشمنان را از بین برده و سپس، به روشنگری بپردازند. برای مثال فردی در حال جارو کردن است و همزمان در حال انداختن زباله در پشت سر خود است که این مسئله باعث میشود که هیچگاه محل مورد نظر تمیز نشود. اگر فضاهای ما مملو از افکار آلوده و منحرف بوده و این افکار به راحتی پخش شود و از سوی دیگر به آفتزدایی بپردازیم، به جایی نخواهیم رسید. برای جذب دین باید ابتدا در برابر این آلودگیهای دشمنان ایستاده و آنها را از بین ببریم. برای این امر باید مطالب صحیح و متقن را در اختیار جوانان قرار دهیم و اساتید و رسانهها نیز نباید مطالب ناصحیح و شبهات را در میان جوانان پراکنده کنند. لذا هرچه بتوانیم مانعزدایی کنیم، روشنگریها و تلاشها بیشتر پاسخ خواهد داد. در مباحث اخلاقی نیز علما از واژه تخلیه و تحلیه استفاده میکنند یعنی پاک کردن شبهات و به کار بردن و بیان زیباییها در کنار هم پاسخ خواهد داد و موجبات جذب دین میشود.
معصومین(ع) اولین، مهمترین و موفقترین مبلغان الهی هستند. پیش از همه پیامبر(ص) و سپس، فرزندان معصوم ایشان اصل مبلغ هستند و انبیا(ع) طبق نقل قرآن کریم همگی مبلغ بودند. لذا هر فردی که قصد گام برداشتن در حوزه تبلیغ را دارد، باید بداند که بهترین و کاملترین الگو، خود معصومین(ع) هستند که برترین ایشان نیز پیامبر(ص) است. لذا جا دارد که مبلغان از سیره و سنت تبلیغی پیامبران و امامان(ع) درس گرفته و آنها را الگو قرار دهند.
یکی از سنتها تبلیغی معصومین(ع) مناسب با مخاطب سخن گفتن و مخاطبشناسی بوده است. انبیای الهی با هر جمعی به اندازه فهم خود صحبت میکردند. مبلغان باید نیاز جامعه مخاطب خود را سنجیده و طبق فهم و درک ایشان به تبلیغ بپردازند. افرادی که در زمینه تبلیغ به صورت تخصصی کار میکنند، موفقیت بیشتری دارند. اگر تبلیغ به صورت عمومی باشد مبلغان باید رعایت همگان را کرده و برای جمع خاصی صحبت نکنند. مبلغانی که اخلاص داشته باشند باید فهم همگان را در نظر بگیرند.
نکته دیگری که معصومان(ع) در تبلیغ خود رعایت میکردند، توجه به همه مخاطبان بوده است. پیامبر(ص) زمانی که جمعی در خدمت ایشان بودند، به همگان توجه کرده و حتی نگاه خود را عادلانه تقسیم میکردند. همچنین، اگر فردی در محضر پیامبر(ص) وارد میشد و ایشان در حال صحبت بودند، ایشان ضمن سلام و احوالپرسی با این فرد، صحبتهای قبلی خود را به او گوشزد کرده و سپس، ادامه میدادند.
نکته بعدی ارتباط عاطفی با مخاطبان است. مبلغ حاکمی نیست که بخواهد امر و نهی کند، بلکه نوعی طبیب است که باید مهربان و بامحبت باشد. لذا گاهی مخالفان نیز جذب سخنان معصومین(ع) میشدند. در تاریخ آمده است که گاهی مخالفان نیز در محضر معصومین(ع) حاضر شده و مجذوب ایشان میشدند. در تاریخ آمده است که یکی از مخالفان امام باقر(ع) همواره در محضر ایشان حاضر میشد و به خاطر برخورد عاطفی امام(ع) ایشان را دوست میداشت. این علاقه چنان بود که این فرد مخالف اینگونه وصیت کرد که پس از فوت من، از امام باقر(ع) بخواهید که بر پیکرم نماز بخواند. امام(ع) بر پیکر او حاضر شد و با دعایی از خدا خواست که او را به دنیا بازگرداند. زمانی که این فرد به دنیا بازگشت، فورا به محضر امام باقر(ع) رسیده و به معصومیت و حجیت او در عالم شهادت داد. لذا برخورد عاطفی حضرت با این فرد مخالف باعث هدایتش شد.
نکته دیگر اینکه معصومان(ع) هیچگاه صبر نمیکردند تا مردم به سوی آنها بیایند بلکه خود نیز به دنبال مردم میرفتند تا تبلیغ دین کنند. مبلغ باید به هرجا که احساس نیاز میکند، برود. البته امروز مبلغان زیادی وجود دارند که به مناطق مختلف رفته و تبلیغ میکنند.
نکته بعدی توجه ویژه به جوانان است. زمانی امام صادق(ع) دو نفر را برای مأموریتی به منطقهای فرستادند. زمانی که این دو بازگشتند اینگونه بیان کردند که مردم آن منطقه ولایتمدار نبودند و نزد امام(ع) گله کردند. حضرت(ع) فرمودند که به سراغ جوانان و نوجوانان بروید. ایشان در جایی دیگر فرمودند که به سراغ جوانان بروید. لذا هر کس بنای تبلیغ دین دارد باید بداند که منبرهای پرجمعیت حالت تذکر دراد اما تأثیر در استمرار است. یعنی برگزاری جلسات هفتگی و حضور دائمی جوانان در آن باعث جذب آنها به دین میشود. امروز هر که در اداره و کارخانهای انسان درستی باشد، با کمی گفتوگو در مییابیم که این افراد در نوجوانی در جلسات تبلیغی و اخلاقی حضور داشتهاند. لذا مبلغان باید حتما برنامههای مستمری برای جوانان و نوجوانان داشته باشند».
انتهای پیام