به گزارش خبرنگار ایکنا، مراسم چهلمین روز درگذشت زندهیاد عماد افروغ شامگاه پنجشنبه چهارم خردادماه در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی با حضور جمعی از اندیشمندان، جامعهشناسان، خانواده آن مرحوم و علاقهمندان به ایشان برگزار شد.
در ابتدای این مراسم تصاویری از دوران مختلف زندگی و فعالیتهای زندهیاد افروغ پخش شد و در ادامه سیدرضا صالحی امیری، سیاستمدار و فعال علمی و فرهنگی با اشاره به اینکه امروز نه برای یک شخص بلکه برای یک شخصیت و تجلیل از انسانیت، فضیلت، معرفت و اخلاق کنار هم گردآمدهایم، گفت: در این فضای سنگین که اقتصاد، معیشت، گرانی، تورم و دهها چالش اجتماعی جامعه ایران را در تنگنا قرار داده، به این باور بوده و هستیم که ما مسیر توسعه را گم کردهایم و اگر جاده توسعه از اندیشه، اندیشمندان، فضیلت، معرفت و اخلاق آغاز میشد امروز در قلهها جشن توسعه را میگرفتیم و در شرایط فعلی از سختیهای ملت سخن نمیگفتیم.
برپایی همایش علمی واکاوی اندیشههای افروغ
وی با اعلام این خبر که قبل از سالگرد فوت ایشان یک همایش ملی و علمی را برای کالبد شکافی و واکاوی اندیشههای استاد بزرگ افروغ برگزار میکنیم، گفت: مرحوم افروغ در تمام تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با مردم زیست و در کنار مردم حیات داشت. اگر بخواهیم جوهر اندیشه افروغ را در یک جمله خلاصه کنیم نفی تبعیض، شکاف، رانت، فقر و فساد و عدالت خواهی و عدالت جویی به عنوان اصلیترین شاخص بقای سیاسی بود.
علیمحمد حاضری، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز به عنوان دومین سخنران این مراسم خاطراتی از حضور عماد افروغ در دانشگاه و فعالیتهای علمی که برای شناخت علمی بیشتر جامعه ایران صورت داده بود را بیان کرد و گفت: ایشان همزمان با فارغ التحصیلی به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس شناخته شد و ما خوشبخت بودیم که یک شخصیت پرتکاپو و پرتلاش علمی را به جمع خود دعوت کردیم و وزنه خوبی در گروه بود.
وی ادامه داد: در مسیر این تکاپوها ایشان بعد از سال 80 به نوعی در نقد شرایط جریانی که در کشور به عنوان اصلاحات شناخته میشد فعال شد و با ترازوی عدالت خواهی که بعدها به عنوان جریان هزاره سوم مشهور شد، با جمع ما فاصله گرفت و نهایتاً با اینکه خواهش کردیم بماند، اما از دانشگاه تربیت مدرس رفت. من این مسئله را از ویژگیهای مثبت ایشان میدانم که وقتی تشخیص داد در جای دیگری بهتر میتواند اهداف خود را دنبال کند به مسیری که میخواست رفت و بعد وارد مجلس شد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: افروغ در همه این مسیر صداقت و شجاعت خود را دنبال کرد و از معدود کسانی بود که هم به شدت در حمایت از جریانی که بعدها انحرافی شد، فعال شد و هم به سرعت انحرافی بودن جریان را درست تشخیص داد و با شجاعت از آن فاصله گرفت.
دو نگاه متفاوت داشتیم اما قلباً او را ستایش میکنم
نعمتالله فاضلی، استاد انسانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز با اشاره به اینکه دو نگاه کاملاً متفاوت با عماد افروغ به تاریخ، فرهنگ و سیاست در ایران معاصر داشتهاند، گفت: روایت او کاملاً نقطه مقابل روایاتی بود که من دارم و این به لحاظ جهتگیریهای فکری که با هم داشتیم تبعاتی داشت، اما علیرغم این تفاوتها شخصیت و منش استاد افروغ چنان زیبا، انسانی و اخلاقی بود که من وقتی خبر فوت ایشان را شنیدم اندوهگین شدم و یادداشت «افروغ پرفروغ» را نوشتم و از او تجلیل کردم و قلباً با تمام وجودم او را ستایش میکنم.
وی ادامه داد: آرزو میکنم آنقدر خوب باشم که اگر از دنیا رفتم کسی که با من به لحاظ فکری متفاوت است و نقطه مقابل من است بیاید و درباره من به نیکی یاد کند. برای اینکه چنین اتفاقی بیفتد خیلی باید خوب باشیم به خصوص در ایران و در میان دانشگاهیان که وقتی درباره چیزی با هم اختلاف پیدا میکنیم به سادگی دشمن میشویم و برای همدیگر چالش و بحران ایجاد میکنیم. افروغ نه تنها این کار را نمیکرد بلکه حامی من بود و من را صمیمانه دوست داشت البته همیشه با هم دعوا و بحث میکردیم اما راحت هم با هم آشتی میکردیم. او یک انسان واقعاً صادق و به معنای واقعی اندیشمندی بود که در تفکر شجاعت داشت.
حجتالاسلام حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در مورد زندهیاد افروغ گفت: حجتالاسلام پارسانیا با اشاره به اینکه مرحوم افروغ بعد از بازنشستگی هفتهای یک روز یا دو روز به قم میآمدند و گاهی تا پاسی از شب با هم گفتوگو داشتیم، گفت: هویت عماد افروغ هویت دینی بود. در روزهای آخر که خدمت ایشان رسیدیم گفتند که حالی دارم که اگر خوب شوم و این حالم از من گرفته شود، حاضر به خوب شدن نیستم. یعنی تحول وجودی خودش را کاملاً احساس میکرد.
علیرضا شجاعیزند، جامعهشناس و دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس دیگر سخنران این مراسم بود. وی اظهار امیدواری کرد بیشتر به سمت مباحث اندیشهای و فکری آقای افروغ برویم که میراث گرانسنگی است و بعدها دانشجویان آینده به سراغ این اندیشمندان خواهند رفت.
بر سر میراث افروغ نباید چانهزنی شود
شجاعیزند در ادامه گفت: در این موقعیت برای ورود به اندیشههای افروغ سه نوع کار میشود کرد. یکی اندیشهشناسی دکتر افروغ است و شرح و مرور اندیشههای او که امیدواریم بیشتر صورت گیرد که باب آن اکنون گشوده شده و تا سالیان دراز ادامه خواهد داشت. یک باب دیگر نسبتشناسی اندیشههای افروغ با گفتمانها و جریانهای فکری عمدتاً سیاسی موجود است که به میزانی هم رخ داد ولی خوشبختانه تا حد زیادی فروکش کرده است. اینکه افروغ را صرف این نوع کشمکشهای سیاسی کنیم همه را ناخرسند کرد و اگرچه واکنشهای ابتدایی در این خصوص صورت گرفت اما حداقل همه معتقد هستند که این حق افروغ نیست که بر سر میراث او چانهزنی صورت گیرد آن هم به نحو نازل و بیش از اینکه در تجلیل از عماد افروغ باشد، در خدمت خود و استفاده از او به نفع خود. حیف است از یک اندیشمند یک چنین استفادههای نازلی شود.
وی تصریح کرد: سومین باب هم این است که به دنبال کشف ساخت و نوعیت اندیشه افروغ باشیم. ساخت اندیشه هم نوعاً نسبتی با شخصیت صاحب اندیشه دارد. ویژگیهای شخصیتی در شکلدهی به نوعیت و ساختار اندیشه تعیین کننده و اثرگذار است.
شجاعیزند با اشاره به اینکه بیشتر کنجکاو این جنبه از ویژگی اندیشهای آقای افروغ هستم که واجد چه ساختاری از اندیشه است و چه نوعیتی از اندیشه میتواند معرف آقای افروغ باشد، گفت: غرض من هم بیشتر از افروغ شناسی شناخت این ساختار فکری است.
افروغ اهل اندیشهورزی بالفضولانه نبود
وی ادامه داد: این ساختار فکری نوعی از اندیشه است که از حیث موضوعی در حواشی به سر نمیبرد و در دوردستها متوقف نمیماند. از حیث انتزاع هم در سطحی قرار ندارد که جز نوادری فقط به آن بپردازند. به وسط میدان میآید و به دل پیچیدگیها میزند. این تفکر که به سراغ مسائل دشوار و تأثیرگذار میرود را میشود در مقابل تفکر بالفضولانه قرار داد. دکتر افروغ اهل اندیشهورزی بالفضولانه نبود.
این جامعهشناس اضافه کرد: افروغ تفکری نداشت که به دنبال پاسخهای کلیشهای و سهل و ساده باشد. مثالهایی میزنم. افروغ به دنبال دوگانههایی که جمع کردن و ترکیب آنها دشوار و مسئله آفرین است میرفت، مثل روشنفکری و ایدئولوژی؛ آیا روشنفکری غیر ایدئولوژیک است یا اساساً روشنفکری غیر ایدئولوژیک امکانپذیر است؟ میشود به دنبال نوعی از روشنفکری جهان شمول و بیوطن بود؟ قطعاً یکی از مؤلفههای دکتر افروغ روشنفکری اوست. اما این چه نوع روشنفکری بود؟ ایدئولوژی بدون روشنفکری چه سرنوشتی پیدا میکند؟
وی ادامه داد: آیا جمع بین دین و قدرت ممکن است یا با هر تجربهای آسیبزاست؟ مرحوم افروغ در آمد و شد بین این بحثهاست. درگیری بین «آزادی و عدالت»، «حق و تکلیف»، «مصلحت و حقیقت» «گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان جمهوری اسلامی» و ... دوگانههایی است که مرحوم افروغ با آنها درگیر بود و به آنها پرداخته است. یعنی مسیر دشواری را انتخاب کرده است. نمیگویم در همه اینها به پاسخی رسیده اما دغدغه هر دو سوی این دوگانهها را داشته و این ویژگی مهمی است و این یعنی انتخاب راههای دشوار که آقای افروغ مرد همین میدان بود. نه انتخاب یک طرف و وانهادن کامل طرف دیگر یعنی سادهترین انتخابها و راهها.
وی در پایان سخنان خود گفت: کار مرحوم افروغ این بود که به یک ترکیب منسجم و ارگانیک برسد نه موزایکی که این دو را کنار هم بنشانیم و گاهی به این یا آن موزاییک منتقل شویم، افروغ به دنبال ترکیب منسجم و ارگانیک از این دوگانهها بود که مستلزم تأملات و تفکرات ریشهای و جدیتری هستند.
سعید معیدفر، دیگر جامعهشناس حاضر در مراسم چهلمین روز درگذشت زندهیاد افروغ، نیز گفت: هر متفکری فرزند زمان خود است و قطعاً با توجه به شرایط زندگی و فضایی که در آن زندگی میکند و تأثیراتی که از عالم میگیرد، از آن زاویه فرصت پیدا میکند که نوری به بخشی از واقعیت بیندازد و نظریهپردازی کند.
وی ادامه داد: از آغاز که علم جامعهشناسی شکل گرفت، کنت کسی بود که در فضای اجتماعی پس از انقلاب صنعتی زندگی کرد و ملاحظه کرد که چگونه آن انقلاب تمام ساختارها و ارزشهای پیشین را به چالش کشید و در مجموع کنت نگران جامعهای که فاقد هر نوع سنت و ارزش باشد، بود و تلاش کرد که یک سنت تازه را براساس شرایط موجود ایجاد کند و پس از آن باز دورکیم تلاش کرد با توجه به شرایط نابسامانی عظیم و عمومی که در جامعه شکل گرفته بود، مبانی جدید همبستگی را تعریف کند. مارکس هم تلاش کرد شکافهای عمیق و نابرابری جامعه را تبیین کند، توضیح دهد و مبدع نظریات بزرگی در حوزه خودش شد و در ادامه نیز بزرگانی بودند که مشکلات جامعه خود را میشناختند و در خصوص آن نظریه ارائه میکردند.
این جامع شناس در ادامه اظهار کرد: هر متفکری اگر فرزند درست زمان خود باشد، تأثیر میگیرد و از همان زاویه هم سعی میکند نظریهپردازی کند. اما ما چه؟ نسل من و دکتر افروغ جوانان دهه 50 بودیم که در جریان دو امری که با هم تقابل پیدا کردند قرار گرفتیم و این نسل براساس آن شکل گرفت. از یک طرف جهان استثمار شدهای که نظام امپریالیستی تلاش میکرد آن را تحقیر کند و در یک نظام جهانی جزو پیرامون به حساب بیاورد و نهایتاً تلاشی که کشورهای جهان سوم داشتند که براساس اندیشههای سوسیالیستی تلاش کنند با چنین نظم جهانی مبارزه کنند.
وی همچنین گفت: از سوی دیگر جریان اسلامی که به عنوان یک جریان بسیار محکم، مدتها پیش در جهان اسلام شروع به نشو و نمو کرد و درصدد آن بود که یک تعریف تازه و رویکرد تازه در چهاچوب اندیشه امروزی ارائه کند و آن را به عنوان مبنا و به عنوان حرکت و مقاومت در برابر جهان سرمایهداری قرار دهد. این تقاطع این نسل را ساخت و در نهایت آن را به سمت آینده حرکت داد.
معیدفر تصریح کرد: عماد افروغ شاخص یک چنین زمانه و شرایط اجتماعی و جهانی است که تلاش کرد مثل بسیاری از همنسلان خودش وارد جامعه شناسی شود و تز خود را در رابطه با فضا و نابرابری اجتماعی جهانی که تلاش دارد ملتهایی را به حاشیه ببرد و اندیشههای اسلامی و هویت ملی و دینی که تلاش میکند یک طرح نو و ایده نویی براساس مقاومت در برابر این نظام جهانی ایجاد کند و از مبانی دینی که مبتنی بر عدالت و قسط است بهره ببرد و در چهارچوب آن عمل کند، مطرح کرد.
وی همچنین گفت: در همین راستا دکتر افروغ به عنوان یک فرد شاخص، حرکت و تلاش کرد و به نظر من یک اصول گرای واقعی بود. اصولگرایی که اگر چه در طی چند دهه تغییرات و تحولات جهانی ایجاد شد و کم کم برای تغییر اندیشه فرصتهایی ایجاد شد که دوباره هر کسی بتواند متناسب با شرایط جدید نگاه کند و بیندیشد اما همچنان دکتر افروغ همچنان بر آن مبانی و اصول تأکید داشت و مقاومت کرد و در مجموع بسیار اصولگراتر از کسانی که خود را اصولگرا به حساب میآورند، بود.
این جامعهشناس تصریح کرد: ما میراث او را که میراث دوران خاصی است گرامی میداریم و امیدواریم به عنوان بخشی از تاریخ و فرهنگ این کشور باقی بماند.
سید محمدرضا بهشتی، استاد فلسفه و مدیرگروه فلسفه دانشگاه تهران نیز به عنوان آخرین سخنران این مراسم اظهار کرد: مرحوم افروغ را کسی دیدم که در تلاش علمی به رغم جدی بودن در حوزه علمی خودش یعنی جامعهشناسی و علوم اجتماعی و اینکه ذهنش یک انضباط علمی خوبی پیدا کرده بود، توجهش به حرکت به سمت مبانی نظری بلکه حتی به زاویه دید فلسفی جلب شده بود.
وی ادامه داد: طی سالهایی که گذشت وقتی خدمت ایشان رسیدیم احساس کردم این مسئله برای ایشان جدیتر شده بود و شروع به مطالعات جدی در حوزههای نظری فلسفی کرده بودند. البته این بدان معنی نبود که ایشان همچنان خود را به عنوان جامعهشناس جدی تلقی نکند بلکه دریافته بود که درک عمیق در این حوزه نیازمند به نگاه از سطح فلسفی است.
گزارش تصویری چهلمین روز درگذشت زنده یاد عماد افروغ
انتهای پیام