جلوه‌گری دیرینه سیمای حج در شعر فارسی
کد خبر: 4144285
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۵
یادداشت

جلوه‌گری دیرینه سیمای حج در شعر فارسی

سیمای حج در ادبیات به‌ویژه شعر فارسی جلوه‌گری دیرینه دارد. در همین راستا مهدی طهماسبی به بیان مصادیقی از نگاه شاعران به این همایش عظیم معنوی پرداخته شده است.

مهدی طهماسبی، شاعر و نویسنده

همزمان با فرا رسیدن موسم اعزام حجاج به سرزمین وحی مهدی طهماسبی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی یادداشتی در اختیار ایکنای چهارمحال و بختیاری، با موضوع حج در آئینه شعر فارسی قرار داده است که تقدیم مخاطبان می‌شود.

حج از ارزشمندترین یادگاران پیامبر اسلام(ص) و از نماد‌های اندیشه اسلامی، آوردگاهی معنوی فراتر از زمان و مکان است و کسی که به این فرایند معنوی قدم می‌گذارد از تمام قید‌ها خود را رها کرده و خود را مهیای عبور از گذرگاه زندگی خاکی می‌کند.

مُحرم از تمام تعلقات دنیوی دل می‌کند، شخص در لباس احرام از آنچه که او را پایبند زندگی زمینی می‌کند جدا می‌شود و به سمت نور و روشنایی در حرکت است؛ زائر بیت‌الله الحرام فضای نو و بی‌تکراری را تجربه می‌کند و در لباس احرام از تمام خواسته‌ها و داشته‌ها دل کنده و وارد حریمی وارد می‌شود که ضیافت‌الله دنیایی است.

دو مفهوم حج و زیارت به هم پیوند دارند، از روایت‌های معصومین(ع) اینگونه بر می‌آید که ثواب زیارت حرم مطهر امام رضا(ع) برابر با هزار حج است و این حدیث و ده‌ها با این مضمون در مورد اجر و پاداش زیارت ائمه(ع)، حکایت از آن دارد که این دو مفهوم پیوستگی عمیقی با هم دارند. مؤمن حج‌گزار از قید زمان و مکان رها می‌شود و به وادی ملکوت ورود می‌کند، این فرد باید‌ها و نباید‌هایی را که شارع مقدس تعیین کرده مو به مو انجام می‌دهد تا شایستگی پا گذاشتن به ملکوت را بیابد. 

عناصر همایش عظیم حج در ادبیات

سیمای حج در ادبیات و به‌ویژه شعر فارسی جلوه‌گری دیرینه دارد. رودکی، نخستین شاعر بزرگ و پدر شعر پارسی در ابیاتی چشمان سیاه محبوبش را مایه افتخار خود مى‌داند و همان‌گونه که مکیان به کعبه افتخار مى‌کنند، او نیز به چشمان معشوق مى‌بالد:

مکى به کعبه فخر کند، مصریان به نیل

ترسا به اُسقف و علوى بافتخار جد

فخر رهى بدان دو سیه چشمکان تو است

کامد پدید زیر نقاب از بر دو خد

یا در یک رباعی این‌گونه از عشق می‌نالد:

از کعبه کلیسیا نشینم کردى 

آخر در کفر بى‌قرینم کردى

بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست

اى عشق چه بیگانه ز دینم کردى

همچنین ناصر خسرو در قصیده‌ای به زیبایی به توصیف بازگشت حجاج بیت‌الله الحرام و حالات و خصوصیات معنوی آنان می‌پردازد که اینگونه آغاز می‌شود: 

حاجیان آمدند با تعظیم شاکر از رحمت خدای رحیم  

جسته از محنت و بلای حجاز رسته از دوزخ و عذاب الیم  

آمده سوی مکه از عرفات زده لبیک عمره از تنعیم  

یافته حج و کرده عمره تمام باز گشته به سوی خانه سلیم  

من شدم ساعتی به استقبال پای کردم برون ز حد گلیم

نگاه شاعران فارسی به مقوله حج ویژه و ارزشمند، قابل بررسی و قابل اعتنا است. حافظ در بیت مشهور «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور»، اهداف و آمال مطلوب را به خانه کعبه تشبیه می‌کند که انسان در راه رسیدن به مقصود و شوق وصال، هر رنج و سختی را باید تحمل کند تا به هدف والا نائل شود. 

شاعران عارف، از جمله مولوی بر وجه عرفانی همایش عظیم حج اشاره دارند. پروین اعتصامی در سروده‌ای زیبا کعبه گل را با کعبه دل به مناظره می‌نشاند و با ذکر ابیاتی دلنشین از زبان هر کدام از آنها، سرانجام همانند شاعران عارف، جانب کعبه دل را می‌گیرد و می‌گوید:

تو را گر ساخت ابراهیم آزر

مرا بفراشت دست حی داور

کسی بر مهتران، پروین مهی داشت

که دل، چون کعبه، زآلایش تهی داشت

در جایی دیگر پروین اعتصامی به وجه پاکی و طهارت سرزمین وحی اشاره دارد و می‌گوید: 

گه احرام، روز عید قربان

سخن می‌گفت با خود کعبه، زینسان

نباشد هیچ اندر خطه خاک

مکانی همچو من، فرخنده و پاک

چو بزم من، بساط روشنی نیست

چو ملک من، سرای ایمنی نیست

بسی سرگشته اخلاص داریم

بسی قربانیان خاص داریم

اساس کشور ارشاد، از ماست

بنای شوق را، بنیاد از ماست

چراغ این همه پروانه، مائیم

خداوند جهان را خانه، مائیم

کسی بر مهتران، پروین، مهی داشت

که دل، چون کعبه، زآلایش تهی داشت

کمال خجندی نیز در غزلی زیبا به عناصر پیوند یافته با مناسک حج اشاره دارد و آن‌ها را یک به یک بر می‌شمرد:

عرفاتِ عشق‌بازان سر کوی یار باشد

به طواف کعبه زین در نروم که عار باشد

چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی

به صفا و مروه‌ای دل، دگرت چه کار باشد

قدمی ز خود برون نِه، به ریاض عشق کاینجا

نه صَداعِ نفحه گل، نه جفای خار باشد

به معارج أناالحق نرسی ز پای منبر

که سری شناسد این سِر که سزای دار باشد

ز میِ شبانه ساقی قدحی بیار پیشم

نه از آن میی که او را به سحر خمار باشد

نکند کمال دیگر طلب حضور باطن

که قرارگاه زلفش دل بی‌قرار باشد

جلوه‌گری حج در ادبیات و شعر معاصر نیز مشهود است. مرحوم حمید سبزواری در یکی از غزل‌هایش خود را انسان گناهکاری می‌داند که به دیدار پیامبر و پروردگار آمده و آرزو دارد که خبر عاشقی او به معشوق برسد. شاعر از عبادت و طاعت خود در برابر پیامبر شرمسار است و از خدا می‌خواهد که به او لطف کند و از آتش خشم رهایش سازد: «خجل ز طاعت خویشم به پیشگاه رسول، بشارتی به من از لطف کردگار دهید»؛ شاعر در بخشی از این غزل نیز خدا را به شهیدان بقیع قسم داده تا به کسانی که در راه خدا شهید داده‌اند صبر و پاداش دهد: «قسم به جان شهیدان لاله زار بقیع، که اجر و صبر به دل‌های سوگوار دهید».

نگاه شاعران به وجه عرفانی حج

عارف در سفر به مکه و زیارت کعبه در واقع به دنبال زیارت صاحب کعبه است، زیرا مکه و کعبه در نظر عارف همچون کوی دوست است لذا حج‌گزار در پی وصال پا به این سفر معنوی می‌گذارد:

بنیاد کعبه بر سر کویت نهاده‌اند

زان گشت قبله همه اخبار و اصفیا

مرغ به گل عاشق است ما به گلستان او

کعبه ما کوی او کعبه مرغان چمن

مولوی در مورد کسی که به حج رفته، اما خانه بدون صاحب‌خانه را دیده است، می‌گوید:‌

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

یک دسته گل کو، اگر آن باغ بدیدید

یک گوهر جان کو، اگر از بحر خدایید

با این همه آن رنج شما گنج شما باد

افسوس که بر گنج شما پرده شمایید 

حافظ نیز با نگاهی عرفانی و در همین حال و هوا می‌سراید: «جلوه بر من مفروش‌ ای ملک الحاج که تو، خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم».

عباس مشفق کاشانی از شاعران معاصر نیز با نگاهی عرفانی به مقوله حج، قائل است که حاجی با دیدن کعبه ظاهری باید به کعبه جان راه یابد:

دردم نه ز کعبه کز روی تو بود

مستی نه ز باده بود کز بوی تو بود

او در ابیاتی زیبا نیز اهداف والای معنوی و عرفانی حج را به مؤمنان حج‌گزار یادآور شده و سروده است:‌

ای قوم به حج آمده در خویش نپایید

از خوف درآیید که مهمان خدایید

این‌جا که فرود آمده، چون ماه زمینید

در اوج شرف، مهر جهان‌تاب سمایید

از کعبه دل، تا حرم دوست رهی نیست

احرام ببندید و در این خانه درآیید

با سعی به سرچشمه زمزم بشتابید

تا مروه برانید که خود اصل صفایید

تابان همه‌جا جلوه دلدار ببینید

دلدار در این آینه‌بازار، ببینید

جایگاه و ارزش کعبه در نزد اهل ایمان و شاعران موحد و دیندار بسیار والاست. کعبه قبله‌گاه و محل تلاقی همه نگاه‌ها و توجهات است، لذا از این کلیدواژه به وفور در اشعار می‌توان یافت که به‌عنوان مقصود مطلوب و وصال یار، پاکی و طهارت و نظیر این‌ها مورد استفاده قرار گرفته است. کعبه در نزد شاعران از کمال حرمت و احترام برخوردار است، زیرا زادگاه امیرالمؤمنین(ع) می‌باشد و از جمله در شعر خاقانی جلوه زیبایی می‌یابد و می‌خوانیم: 

کعبه قطب است و گردون راست، چون دستاس زال 

صورت دستاس را بر قطب دوران آمده

کعبه شمع و روشنان پروانه و گیتی لگن 

برلگن پروانه را بین مست جولان آمده

کعبه گنج است و سیاهان عرب ماران گنج 

گرد گنج آنک صف ماران فراوان آمده

کعبه‌شان شهد و کان زر رسته است‌ ای عجب 

خیل زنبوران و مارانش نگهبان آمده

در پایان این یادداشت نیز قطعه شعری از مهدی طهماسبی در حال و هوای حج که برای نخستین بار انتشار می‌یابد، تقدیم مخاطبان می‌شود.

ای کعبه وجود نگاه کریم تو 

دل گشته باصفای حرم در حریم تو‌

ای زمزم وجود به شوقت ترانه‌خوان

من زائرم به طوف امید قدیم تو‌

ای در تمام عالم هستی تو پاک‌تر 

گشته مقام این دل خسته مقیم تو 

احرام بسته‌ام به طواف نگاه سرخ 

نوشیده‌ام ز ماء معین و نعیم تو 

با حاجیان شهر ارادت رسیده‌ایم 

بر جان وزیده بوی خوشی با نسیم تو‌

ای مهربان هر دو سرا مادر بهار 

دست من است و دامن و مهر عظیم تو

با جان و دل به هروله مروه وصفا 

لبیک‌گوی عشق توام با شمیم تو 

من حاجی غریبی و تنهایی توام‌

ای کعبه وجود، نگاه کریم تو

انتهای پیام
captcha