پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) آغازگر تحولات جدیدی در فضای بینالمللی بود و معادلات و مناسبات قدرت مبتنی بر الگوی جنگ سرد و نظام دوقطبی را به چالش کشید و به نوعی امام(ره) را میتوان آغازگر برهم زدن معادلات حاکم بر نظم جهانی و حرکت به سمت یک نظم جدید در جهان دانست. در حقیقت امام(ره) با انقلاب اسلامی نه تنها سامان و بنیان نظم کهنه را در داخل ایران فرو ریخت و یک نظام سیاسی جدید مبتنی بر الگویی نوین و بدیع در دنیای آن روز بنا نهاد بلکه این انقلاب و تحول بنیانی نظم حاکم بر جهان دوقطبی را نیز مورد تهدید قرار داد و زمینههای تغعییرات اساسی را در این نظم پایهریزی کرد به نحوی که امروز با جرئت از دوره گذار به نظم نوین جهانی سخن گفته میشود.
ارزشهای دینی و اخلاقی و عقل مبانی سیاست خارجی امام(ره) را تشکیل میدهند که از این مبانی اصول کلان سیاست خارجی انقلابی و تحولگرای امام (ره) میتوان به شرح ذیل استخراج کرد:
ـ آرمانگرایی واقعبینانه.
ـ حفظ استقلال بر مبنای سیاست «نه شرقی و نه غربی» و عدم وابستگی به ابرقدرتهای جهانی.
ـ رد هرگونه سلطهپذیری مبتنی بر قاعده «نفی سبیل» و سلطهگری.
ـ وحدت و همگرایی امت اسلامی.
ـ اتحاد جهانی علیه مستکبران با محوریت مستضعفان در سراسر دنیا.
ـ توجه و تأکید بر حفظ تمامیت ارضی ایران.
ـ تأکید بر محو و نابودی رژیم صهیونیستی.
ـ حضور فعال در مجامع بینالمللی با حفظ ارزشهای اسلامی.
ـ روابط با همه کشورها براساس عدالت، احترام متقابل و صلحطلبی. (به جز رژیم صهیونیستی)
از نگاه امام خمینی(ره) این محورها و اصول سیاست خارجی هم تأمینکننده منافع و امنیت ملی و عزت ملت ایران و هم تأمینکننده منافع جهان اسلام است که در درازمدت میتواند جهان اسلام را تبدیل به یک قطب قدرت در جهان تبدیل کند که چالشی جدی در برابر قطبهای حاکم بر جهان باشد و نه تنها از سلطه تام و تمام ارزشهای غربی از جمله لیبرال دموکراسی در جهان جلوگیری کرده، بلکه ارزشهای اسلامی را به منزله ارزش حقیقی و انسانی به جهان معرفی کند و به این طریق تلاش غرب برای نفوذ فرهنگ خود را در جهان اسلام با شکست مواجه سازد.
در واقع امام در طول دوران مبارزه و به ویژه در دوره ده ساله رهبری انقلاب و نظام امام تلاش کردند تا دستورات سیاسی و اجتماعی اسلام را که یا فراموش شده بود و یا امکان اجرا پیدا نکرده بود، احیا کرده و چهرهای از اسلام را به نمایش گذاردند که در این چهره اسلام کاملترین دین، دقیقترین قانون زندگی، مترقیترین فرهنگ و تمدن و وسیلهای برای نجات و سعادت بشر معرفی شد و به همین خاطر بود که پیام انسانی و رهاییبخش انقلاب اسلامی با کمترین امکانات خاص رسانهای و تبلیغی مستضعفان جهان را در شرق و غرب عالم مجذوب خود کرد و آنها را با الگوی جدیدی از حکمرانی مبتنی بر دین آشنا کرد که هم ضد هر گونه ظلم، سلطه و تبعیض علیه انسانها و ملتها است و هم خود به دنبال ظلم، سلطه و تبعیض علیه دیگران نیست و جامعهای عادلانه مبتنی بر کرامت انسانی و احترام به حقوق ملتها را مدنظر دارد.
براین مبنا مقاومت و نه تسلیم نتیجه طبیعی چنین رویکردی در الگوی سیاست خارجی امام(ره) است زیرا چنین الگویی واکنش شدید قدرتهای مسلط بر جهان را به دنبال دارد که تنها نابودی و تضعیف چنین الگوی جدیدی را دنبال میکنند و به ذرهای کمتر از آن هم راضی نمیشوند. در عمل هم دشمنان الگوی حکمرانی دینی امام(ره) با رفتار و برنامههای استکباری و زیادهخواهانه خود تنها دو گزینه مقاومت یا تسلیم را پیش روی ملت ایران و هر ملت آزادیخواه دیگری قرار دادند و امام(ره) با پافشاری بر راهکار مقاومت و تبدیل آن به یک راهکار اساسی و موفق در مقابل نظام سلطه سایر ملتها را نیز به الگوبرداری از این راهکار دعوت کردند و امروز آثار جهانی شدن الگوی مقاومت در مقابل آمریکا به خوبی آشکار شده است که ظهور چندجانبهگرایی، دلارزدایی و به چالش کشیدن حاکمیت دلار در تعاملات جهانی، بیشینه شدن قدرت مقاوت فلسطین و لبنان، انزوای رژیم صهیونیستی، تحول اساسی در روابط کشورهای عربی و جمهوری اسلامی ایران، ظهور قطب جدید قدرت شرق با محوریت چین و تقویت پیوندها با کشورهای غرب آسیا و ... از جمله نشانههایی است که قدم اول و آغازین آن با انقلاب اسلامی و ارائه الگوی مقاومت از سوی امام خمینی (ره) برداشته شد.
در مجموع باید گفت امام(ره) ضمن توجه به عوامل محیطى داخلى و بین المللى مؤثر بر سیاستگذارى خارجى، بر تقویت باورها و ذهنیت تودههای مردم، بیدارى و افزایش آگاهی ملتها جهت تحقق اهداف این اصول سیاست خارجى دارند. به همین دلیل از دیدگاه امام(ره) صدور انقلاب به مثابه صدور اسلام ناب محمدى(ص) از طریق اقدامات فرهنگی و تبلیغی، رسالت و تعهد یک نظام اسلامى است و از همین زاویه است که حمایت از محرومان و مستضعفان و مقاومت در مقابل مستکبران و حرکت به سمت یک حکومت جهانى اسلام یا شکلدهی به قطب قدرت جدید جهان اسلام مفهوم و معنا پیدا میکند.
مهدی مخبری
انتهای پیام