عقلانیت جامع هرگز در برابر معنویت قرار نمی‌گیرد/ چرایی کاهش کرامات در طول تاریخ
کد خبر: 4152630
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۳
معاون تهذیب حوزه علمیه اصفهان:

عقلانیت جامع هرگز در برابر معنویت قرار نمی‌گیرد/ چرایی کاهش کرامات در طول تاریخ

حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحسین مؤمنی گفت: در روایات عقل به عنوان حجت درونی و پیامبر حجت ظاهری بیان شده است و چون ظاهر، تجلی باطن است بنابراین هیچگاه عقلانیت در یک طرف و معنویت در طرف دیگر قرار نمی‌گیرد.

سیدحسین مؤمنیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحسین مؤمنی، معاون تهذیب حوزه علمیه اصفهان، 13 تیرماه در نشست علمی «معنویت و عقلانیت»، گفت: یکی از پرچالش‌ترین مفاهیم سلوکی طی 14 قرن گذشته همین موضوع بوده است. در جایی که ما در حوزه درون‌دینی دچار مسئله هستیم عمدتاً بازگشت به همین دو موضوع عقلانیت و معنویت داشته است.

وی با بیان اینکه برخی رویکرد تضاد دین با عقلانیت را مطرح کرده‌اند، افزود: در قرن چهارم ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، فارابی و ... تلاش کردند بین دین و معنویت با عقلانیت هماهنگی برقرار کنند و نشان دهند که دین و معنویت در تضاد با عقلانیت نیست.

مؤمنی با بیان اینکه در طول تاریخ اسلام هر چند برخی خواسته‌اند حوزه عشق و عقل و معنویت و عقل را مقابله هم قرار دهند ولی هیچ وقت سرشاخه‌های اصیل اسلامی اینطور نبوده است، اضافه کرد: در قرون دهم به بعد شخصیت جامع ملاصدرا را می‌یابیم که با تأکید بر رویکرد اتحاد بین فقه و حکمت و فسله و عقلانیت تلاش کرده است تا این خط را تداوم ببخشد. ملاصدرا آبشخور فکری خود را از شیخ بهایی و میرداماد گرفته است و این خط فکری در ایشان با قوت و قدرت بیشتری دنبال شد. از این رو صدرا از این جهت بر گردن حکیمان و عالمان حق بزرگی دارد.

عقلانیت هرگز در برابر معنویت نیست

وی افزود: بعد از ملاصدرا، هم ملاهادی سبزواری را داریم که او هم با رویکرد اتحاد میان فقه و فلسفه و با محوریت عقلانیت دینی به بحث و درس پرداخت و در این رویکرد، عقلانیت مقابل فقه و کلام و فلسفه قرار نمی‌گیرد. از این رو در روایات عقل به عنوان حجت درونی و پیامبر، حجت ظاهری بیان شده است و چون ظاهر تجلی باطن است بنابراین هیچگاه عقلانیت در یک طرف و معنویت در طرف دیگر قرار نمی‌گیرد. در سوره مبارکه ملک هم فرموده است: وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ؛ اگر ما اهل تعقل بودیم و یا پیام دین را شنیده بودیم، هرگز گرفتار جهنم نمی‌شدیم.

معاون تهذیب و تبلیغ حوزه علمیه اصفهان اظهار کرد: در روایت بیان شده است که خداوند سه چیز را توسط جبرئیل برای آدم فرستاد؛ دین و عقل و حیا و فرمود هر کدام را می‌خواهی انتخاب کن و آدم، عقل را انتخاب کرد و فرشته خطاب به حیا و دین فرمود که چون آدم، عقل را انتخاب کرد شما برگردید و این دو گفتند ما همیشه همراه عقل هستیم و اینچنین به ما دستور داده شده است یعنی تلازم و ترابط عقل و دین و حیا، امری مسلم و بدون تردید است.

استاد حوزه علمیه اصفهان با بیان اینکه در اسلام، رشد عقلی وقتی میسر است که انسان رشد معنوی داشته باشد و برعکس زیرا این دو با هم گره خورده است، تصریح کرد: در چنین مکتبی کسانی مانند مرحوم حداد و شوشتری و ... تربیت شده‌اند تا به دوران ما می‌رسد و شاهد بروز فردی مانند آیت‌الله ناصری هستیم، ایشان به طلاب می‌فرمودند اولین مرتبه سلوک، عقلانیت است و انسان دارای دو خصلت است، و اولین آن عقل است زیرا عقل، معیار و میزان برای تصمیم افراد است.

فهم عقلانی، معیار سلوک است

مؤمنی بیان کرد: در روایت داریم که خداوند انبیاء و اولیاء را فرستاد تا مردم را به تعقل درباره خدا دعوت کند. در بخشی از این روایت آمده است کسانی دعوت را لبیک می‌گویند که معرفتشان نسبت به خدا کامل‌تر باشد و کسانی هستند که در این تعقل، نسبت به امر خدا بیشتر از دیگران رشد کرده‌اند و عقل اینها بهتر از دیگران است و کسانی که عاقل‌تر از همه باشند، در دنیا و آخرت مقام بیشتری نسبت به بقیه خواهند داشت. بنابراین معیار در سلوک، فهم عقلانی است. در کافی نقل شده است که عابدی در جزیره‌ای بود که دائماً در حال عبادت خدا بود و خدا ثواب کارهای او را به فرشتگان نشان داد و دیدند خیلی کم است و برای آن‌ها سؤال شد، خدا دو ملک را فرستاد و دائماً با او بودند؛ یکی از این فرشته‌ها، به او گفت تو بابت این همه عبادت از خدا چه می‌خواهی و او گفت که من دوست دارم این جزیره انقدر علف داشت و خدا هم خری می‌داشت که همه اینها را بخورد و فرشته تا این جواب را شنید به سر اینکه چرا مقام او پایین است پی برد یعنی رشد عقلی او به اندازه رشد عبادی و سلوکی او نیست.

چرا کرامات و معجزات کمتر شده است؟

معاون تهذیب و تبلیغ حوزه علمیه اصفهان با بیان اینکه عارفان واقعی هم سلوک معنوی و دینی و هم رشد عقلانی دارند، افزود: کسی نمی‌تواند فیلسوف باشد ولی در عرصه عبادی و عملی کوتاهی بکند و برعکس کسی نمی‌تواند صرفاً به رشد عبادی و عملی بسنده کند لذا در روایات ابن سکیت از امام(ع) پرسید که در گذشته هر پیامبری با یک معجزه حجت را بر مردم تمام کرد، امروز حجت بر مردم چیست و امام(ع) فرمودند: العقل؛ عقل است که به واسطه آن کسی که خودش را به خدا متصل می‌کند، تصدیق می‌شود و کسی که دروغگوست در نزد مردم مشخص خواهد شد. مرحوم فیض کاشانی در ذیل این روایت فرموده است اگر اینطور باشد علت اینکه معجزات و کرامات به تدریج در طول تاریخ بشر تا زمان ما کمتر شده، همین مسئله است. 

وی افزود: معنویت و زحمت و تلاش یک سالک الی الله در دوران معاصر کمتر از دوره گذشته نیست و اگر خدا می‌خواست کرامات زیادی از سالکان دروان‌های اخیر می‌داشتیم ولی کرامات در گذشته بهانه برای هدایت مردم بوده است ولی امروز مردم به عقلانیتی رسیده‌اند که تقریباً توان شناسایی راه از چاه را دارند. 

مؤمنی با بیان اینکه چالش تضاد بین عقل و معنویت هنوز هم بعضاً وجود دارد، گفت: این چالش ناشی از آن است که معنویتی که در تضاد با عقل است، اشاره به شئونی از عقلانیت دارد، یعنی عقل در اینجا ظهور و بروز تام و تمام ندارد.

لزوم عقل وحیانی

وی تأکید کرد: لذا اگر عرفا در جایی کنایه به عقل زده‌اند همان عقل خاص و عقل ارسطویی و فلسفی و تجربی و سیاسی است و اینها در برابر عرفان اسلامی تاب مقاومت ندارند. با عقل ارسطویی مراتب شهود عرفان اسلامی قابل دسترسی نیست. عقل ارسطویی تا جایی می‌تواند انسان را پیش ببرد ولی بعد از آن نیازمند عقل وحیانی هستیم. 

انتهای پیام
captcha