ارادت به آل الله خط تشخیص شعر اهل‌ بیت(ع) و آیینی است + صوت
کد خبر: 4159305
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۱
گفت‌وگوی ایکنا با حسین متولیان به مناسبت روز بزرگداشت شعر آیینی

ارادت به آل الله خط تشخیص شعر اهل‌ بیت(ع) و آیینی است + صوت

شاعر و منتقد ادبی شناخته شده کشور با بیان آن که در سال‌های اخیر شاید کم‌توجهی واژگانی نسبت به شعر اهل‌ بیت(ع) صورت ‌گرفته است، به‌گونه‌ای که از این شعر به‌عنوان شعر آیینی یاد می‌شود گفت: «شعر آیینی»، تمام آیین‌ها را در بر می‌گیرد اما شعر اهل‌ بیت(ع) ممیزه دیگری دارد و آن اشاره شاعر به ممدوح‌های مقدس است که به ساحت عصمت ورود پیدا می‌کنند.

شعر فارسی طی قرون متمادی رشد کرده دوره‌های تکوینی و ترویجی خود را پشت سر گذاشته و در هر یک از این دوره‌ها، شاعران مواجهه متفاوتی با جهان پیرامون خود در مورد ایده‌آل‌ها، اعتقادها، مسائل دینی و مذهبی داشتند.

در طول تاریخ تمدن و تکوین شعر و ادب فارسی وقتی «شعر» و «سوگ» را کنار یکدیگر قرار می‌دهیم بخش مهمی از تجلی همنشینی این دو واژه را می‌توانیم در فرهنگ عامه، به شکل ویژه در بین اقوام مختلف کشورمان جست‌وجو کنیم. این مسیر از هوره‌ها و مویه‌های آئین‌های سوگ که به‌ صورت شفاهی نقل شده، سینه‌به‌سینه به دوره‌های امروز نیز رسید ادامه داشته و سابقه چندهزارساله دارد.

در  دیگر سو، وقتی سراغ ادبیات مکتوب می‌رویم، در دوره‌های پیش‌از شکل‌گیری زبان فارسی دری (زبانی که امروز همه ایرانیان به آن تکلم می‌کنند)، مانند زبان پهلوی یا دیگر شاخه‌های زبان‌های ایرانی، با سوگ‌سرودهای مختلفی مواجه هستیم. اما به‌طور مشخص وقتی از واقعه عاشورا صحبت می‌کنیم؛ تولد اشعار، مقتل‌ها و شهادت‌نامه‌ها از همان زمان واقعه و به فاصبه بسیار کوتاهی آغاز می‌شوند.

شاید شعر آیینی و خاصه شکل کلاسیک آن را که در ادبیات فارسی می‌شناسیم با کسایی مروزی آغاز می‌شود. ستایشی که کسایی از پیامبر آغاز می‌کند و این سرآغاز درخشانی است در زبان فارسی و شکلی که بدست ما رسیده است.

حال با همین رویکرد و با هدف نگرشی به سیر تحول و تطور شعر آیینی، خاصه گونه «شعر سرخ» در ایام ماه محرم و به مناسبت روز 8 مرداد که تقویم فرهنگی کشورمان به نام روز شعر آیینی نامگذاری شده است سراغ سیدحسین متولیان شاعر آیینی، منتقد ادبی و مدرس داشنگاه رفته‌ایم و با این محورها با او به گفت‌وگو نشستیم که حاصل این گپ و گفت متفاوت در ادامه از خاطر شما می‌گذرد.

ایکنا- جناب متولیان با مرور سیر تاریخی جریان شعر آیینی از شکل‌گیری تا زمانه حاضر بحث خود را آغاز کنیم...

پیش از هر چیز باید بر این نکته تاکید کنم که در سال‌های اخیر شاید کم‌توجهی واژگانی نسبت به شعر اهل‌بیت(ع) صورت ‌گرفته است، به گونه‌ای که از این شعر به‌ عنوان شعر آیینی یاد شده!

«شعر آیینی»، تمام آیین‌ها را در بر می‌گیرد. «سوگ سیاوش» یک آیین است. «چهارشنبه‌سوری» یک آیین است. «نوروزخوانی‌ها» نیز با همه گونه‌های مختلف آن در سراسر کشورمان یک آیین هستند که بروز و ظهور آنها را در سنت‌های مختلف مناطق فارسی‌زبان نیز شاهد هستیم. اما پرسش اینجاست که چه رویکردهایی متفاوتی میان اینها با جریان شعر آیینی و شعر اهل‌ بیت(ع) وجود دارد؟

پاسخ اینجاست! شعر اهل‌ بیت(ع) ممیزه دیگری دارد و آن این‌که گوشه‌ای از آیین‌ها است که مستقیماً به ممدوح‌های مقدس می‌پردازد و به ساحت عصمت ورود پیدا می‌کنند. ممدوح‌های مقدسی که مردم به خاطر ارادت به دینی که دارند به آنها نیز ارادت دارند. از این جهت شعر منتسب به اهل‌ بیت(ع) نسبت ‌به واژه شعر آیینی دارای خصوصیاتی متفاوت است.

ایکنا- چه شروع متفاوت و درخشانی! خب، سراغ سیر تحول تاریخی شعر اهل‌ بیت(ع) -بنا به روایت تعریفی شما- برویم؟

شعر اهل‌ بیت(ع) در پیشینه ادبیات ما از کسایی مروزی شروع شود. یعین آیین پرداختن به اهل‌ بیت(ع) در جریان شعر فارسی از زمان کسایی آغاز می‌شود. در ادامه ما از سنایی نیز اشعار درخشانی داریم. زمانی که سلطان سنجر از او (سنایی) درباره مذهبش می‌پرسد و او با یک قصیده غراء جواب می‌دهد و می‌گوید که من علوی هستم و امیرالمؤمنین را دوست دارم. مطلع آن این است که:

کار عاقل نیست در دل مهر دلبر داشتن

جان نگین مِهر مُهر شاخ بی‌بر داشتن

این اتفاق در ادبیات ما جلو می‌آید و شاعران مختلف به طبع‌آزمایی در آن می‌پردازند. چنان‌که جناب فردوسی که زبان فارسی را مدیون او هستیم سروده:

بر این زادم و هم بر این بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم

یا جناب سعدی که به‌صورت بالغ در مدح پیامبر(ص) و نعت اهل‌ بیت(ع) داد سخن داده و حضرت حافظ که به‌ صورت خاص در مورد عاشورا حرف زده است. «بلبلی برگ گلی خوش‌رنگ در منقار داشت» که این غزل سترگ را  منسوب به واقعه روی دست گرفتن حضرت علی‌اصغر(ع) می‌کنند. یا اینکه: «رندان تشنه ‌لب را آبی نمی‌دهد کس/ گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت.»

یا جای دیگری که حافظ می‌گوید:

معاشران گره از زلف یار باز کنید

شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید...

این غزل عظیم را به شب عاشورا منتسب می‌کنند. یا آنجا که می‌گوید «چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید»... دقیقاً انگار تمثیل لحظه‌ای است که سیدالشهدا می‌فرماید «من چراغ‌ها را خاموش می‌کنم و آن‌ها که دلشان این‌جا نیز می‌توانند بروند.»...

این همان یاری است که در حال ناز است و کسانی که همراه آن یار هستند و داعیه همدلی و همراهی دارند در مقام نیاز برمی‌آیند. این اتفاقی روشن و ملموس است که به واقعه عاشورا تعریض و کنایه دارد.

حال باز در تاریخ جلوتر بیاییم. وقتی در سبک‌شناسی سراغ «سبک هندی» می‌رویم؛ جناب صائب و جناب بیدل نیز آثار بسیار مختلفی دارند. این غزل معروف جناب بیدل که سروده «کیست درین انجمن محرم عشق غیور؟ / ما همه بی غیرتیم (بی‌عبرتیم)، آینه در کربلاست»... این بخش «آینه در کربلاست» را شما در نظر بگیرید. جایی که شاعر تاکید دارد ما اهل تماشای دنیای فانی نیستیم و آینه اصلی دیدن انسان عظیم و «انسانیت» در کربلاست.

اجازه بدهید حال که بحث به اینجا کشید به تصویر و ترسیم منظره‌ای دیگر از زبان شاعر با شما صحبت کنم. لحظه‌ای که حضرت رقیه(س) در خرابه است، سری که در تنور است و حالا وارد خرابه می‌شود... خوب دقت کنید:

کدامین آتشین سیما به این ویرانه می‌آید

که از دیوار و در بوی پر پروانه می‌آید

جناب صائب با این شعر کاملاً اشاره به واقعه‌ای دارد که همه ما متوجه واقعه‌ای می‌کند که حال آن را با انگشت اشاره او می‌بینیم و می‌شناسیم.

این اتفاق‌ها در زمان ادبیات ما به شکل مستمر ادامه‌دار بوده تا زمان حاضر که جناب عمان سامانی و کمی پیشتر کتاب سترگ «گنجینه الاسرار» کتاب ارزشمند او را شاهد هستیم.

اما نکته مهمتر اقدامتی است که در زمان حال برای شناسایی دیگر شاعران صورت گرفته است. اخیراً برادر و دوست ارزشمند ما؛ امیرحسین مدرس عزیز؛ تصحیحی از «دیوان مقبل» ارائه داده است. جناب مقبل را شاید همه کسانی که با ادبیات اهل‌بیت آشنا هستند با همین چند بیت می‌شناسند که:

روایت است که چون تنگ شد بر او میدان

فتاده از حرکت ذوالجناح وز جولان

نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت

نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت

کشید پــا ز رکـاب آن خلاصه ایجاد

به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد

بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد

اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

همه ما «مُقبل» را با این چند بیت می‌شناسیم! اما امیرحسین مدرس در تصحیحی که از «مُقبل» ارائه داده، صورت دیگری از او را بر ما آشکار کرده است. او 11 نسخه مختلف را از کتابخانه‌های مختلف وام گرفته و کتاب بسیار بسیار ارجمندی را به مخاطبان امروز ارائه کرده است.

ارادت به ممدوح‌های مقدس خط تمییز شعر اهل‌بیت و آیینی است/ چرا آینده شعر اهل‌بیت درخشان است + صوت

ایکنا- آقای سیدضیاء شفیعی چند سال پیش کتاب کوچکی به نام «آیینه‌های مکدر» منتشر کرد که در آغاز این کتاب مقدمه جذابی دارد که به نوعی صورت‌بندی و پیکربندی شعر عاشورایی و سوگ‌سروده‌هایی که مربوط به حضرت اباعبدالله است را انجام داده؛ ما در دوره‌های سبکی زبان فارسی و شعر فارسی نگاه‌های گفتمانی تقریباً مشترکی را در دوره‌های مختلف شاهدیم. در دوره‌ای این نگاه‌ها به شکل حماسه دیده می‌شود. در دوره‌ای شکل عرفانی پیدا می‌کند که در شعر مولانا تجلی آن را می‌بینیم، مانند «کجایید ای شهیدان خدایی...»... در ادامه در دوران صفوی آن نگاه ایدئولوژیک و آیینی اهمیت پیدا می‌کند؛ اما در دوره معاصر جنبه شاعرانه و تصویرسازی‌های شگفت‌انگیز شاعران و یک نگاه دوباره به آنچه که طی این هزاره صورت گرفت را به شکل نگاه تجمیعی شاهدیم. مانند «گنجشک و جبرئیل» سیدحسن حسینی و دیگر آثاری که وجود دارد. آثاری که جملگی جزو سرآمدان شعر عاشورایی محسوب می‌شوند. یا آن غزل زیبای زنده‌نام حسین منزوی که بسیار شورانگیز و دل‌نواز است. این نگاه‌ منزوی هم اشاره‌های آیینی اسطوره‌ای دارد و هم نگاهی به جهان امروز که «حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است». شکل‌گیری این نگرش، جریان بسیار سترگی در بدنه‌ ادبیات فارسی است. هرچند در دوره‌هایی به دلیله مسائل مختلف مانند در سایه بودن شیعه، پنهان می‌ماند؛ اما دست‌کم در این چهار دهه اخیر توجه ویژه‌ای به این شعر می‌شود. هرچند اشعار ضعیف و قوی در این ‌میان وجود داشته و دارد. اما میان شاعران جوان امروزی مانند خود شما، شعرها و تصویرسازی‌های بسیار درخشانی وجود دارد. در دوره معاصر از بعد از آن نگاه عرفانی و خالص عمان سامانی که تجلی آنرا در «گنجینه الاسرار» داریم چه اتفاقی در شعر عاشورایی تا به امروز می‌افتد؟‌

شاعر جدای از اجتماع نیست! همه ادواری که آقای سیدضیاء شفیعی برشمرده است در آنها شاعر تحت تأثیر اجتماع و جامعه پیرامون خود بوده است. یعنی جناب مولوی اگر به شکل عرفانی به این مسئله ورود می‌کند، در جایگاه معلمی خود، یک معلم عرفان و معلم معناست. پس با این رویکرد از معنایی متعالی صحبت می‌کند.

شاعران در زمان‌های خود حتی در زمان‌هایی که شیعه در انزوا بود به استمرار جریان شعر اهل‌ بیت(ع) ادامه داده‌اند. در چنین زمان‌هایی شعر شاعران شیعه به سمت سبک هندی گرایش بیشتری پیدا کرده و در لفافه و پشت پرده مضامین شاعر را هویدا و بازگو ساخته است.

در زمان معاصر نیز نمی‌توانیم اتفاق‌ها و رویدادهایی که پیرامون شعر اهل‌ بیت(ع)، نقش شکل‌دهندگی داشته است را ندیده بگیریم. ما با واقعه‌ای مثل انقلاب مواجه هستیم. با واقعه‌ای مثل جنگ مواجه هستیم. جنگ اشاره و ارجاعی مستقیم دارد. اشاره مستقیمش این است که آدم‌ها را به پاک‌بازی، به شهادت‌طلبی دعوت می‌کند. به این مولفه ‌که من برای یک ارزش مقدس که آن ارزش مقدس می‌تواند خاک، می‌تواند آیین و دین، می‌تواند از جنس کهن‌الگوها مانند «خاک به مثابه مادر» باشد دعوت می‌کند و می‌گوید برای آن پاک‌بازی می‌کنم. برای حفظ آن از جان، دارایی و آنچه که دارم می‌گذرم.

شاعر؛ چنین ارجاعات و اشارات را وقتی ذهن انسان کمی اهل تطبیق باشد -که این حالت را همه مردمان به نوعی دارا هستند- به کار می‌گیرد و شروع به سرودن می‌کنند.

شاعران شروع به گشتن در پیشینه‌های آیینی و غیر آیینی خود می‌کنند و نمونه‌های بر ساخت آن را پیدا کرده و در سروده‌هاشان استفاده می‌کنند.

چرا «سووشون» و نمونه‌های شبیه آن به حضرت علی‌اکبر(ع) تا این حد برای ما جذاب می‌شود؟ برای آنکه ما را دعوت می‎کند تا با ذهن جستجوگرمان در تاریخ ادبی خود تاریخ غور ‌کنیم. گوشه گوشه این تاریخ را واکاوی می‌کنیم و در خلال این واکاوی، مسائلی را برای زمان امروز برداشت می‌کنیم. برای‌ آنکه زندگی امروز خود را بسازیم.

کد

ایکنا- در چنین شرایطی است که شعر، کارکردهای مختلفی پیدا می‌کند؟

بله! به عنوان مثال شعر دارای کارکرد محفلی می‌شود. به زمان امروز اشاره می‌کنم. کارکرد محفلی چیست؟ یعنی برخی از دوستان شعری می‌نویسند برای آنکه در یک مجلس روضه، در یک مجلس منتسب به اهل‌ بیت(ع) خوانده شود و احساسات را برمی‌انگیزد.

یک موقع جریانی متفاوت را شاهدیم. مثلا حسین منزوی با شعرش سراغ تعریض و کنایه به شرایط می‌رود. وقتی می‌گوید «ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران...»؛ منظورش آن است که کسی به اسم سیدالشهدا نباید معرکه‌گیری کند! باید سیدالشهدا را در جایگاه والای آن نگاه کرد و از آن برای زندگی امروز الگو گرفت. اگر او آزادی‌خواه است؛ اگر اباالاحرار است و دارای حریت است؛ باید برای زندگی خود از او الگو بگیریم.

یک نفر با این نگاه به‌واقع می‌پردازد و هر کس از جایگاه زیستی خود با این اتفاق مواجهه پیدا می‌کند. آن‌وقت زنده‌نام سیدحسن حسینی با آن نگاه خاص خود به میان می‌آید.

برخی از شاعران که دغدغه‌های فرمالیستی دارند به فرم شعر می‌پردازند. مثالی برای شما می‌زنم، این دست شاعران شروع به استفاده از اتفاقات مدرن در شعر خود می‌کنند. مثلاً:

تَف تف تتف تتف تتتف تف تتف تتف

صَف صف صصف صصف صصصف صف صصف صصف

تَن تن تتن تتن تتتن تن تن تتن تتن

سرها جدا فتاده در این دشت از بدن

کد

ایکنا- به نوعی جریان شعر کانکریت است که توسط زنده‌نام سرکار خانم صفارزاده نخستین بارقه‌های آن در جریان شعر مدرن و معاصر شکل گرفت؟

بله! بله! با آن نگاه، با آن منطق شعری و با این زاویه نگاه شعر مدرن اهل‌ بیت(ع) خلق می‌شود. گاه حتی در همین جریان شعر مدرن شاهد اشاره مستقیم شاعر به عاشورا هستیم. جایی که می‌گوید:

خون خدا که ریخت عزا رخت پاره کرد

شادی رسید و غصه ز کَف رفت؛ هل بکش!

اینجا منظور از «شادی» به معنای نادیده گرفتن حزن و سوگ و خم بزرگ حادثه عاشورا نیست! به هیچ‌وجه! اینجا منظور «شادی» اشاره به آن است که به قیمت به استمرار، ادامه و جاوید ماندن دین اسلام؛ تو ای مخاطب به پاس این موهبت باید در کنار آن حزن و اندوه ابدی؛ شاد باشی!

شادی رسید! شادیِ احیای دین تو

با قیمت شکستن دُرّ نگین تو

ای خاتم پیامبران خنده‌ات حلال

این داغ دیدنی است به لوح جبین تو

شاعر در این جریان شعری، واقعه عاشورا را از یک زاویه معرفتی دیگر نگاه می‌کند، می‌گوید و می‌سراید. این واقعه همان چیزی است که ما از زبان برخی بزرگان شنیده‌ایم که در نهایت سوگوارگی و غم‌انگیز بودن آن؛ یک شادی در بطن خود دارد که دین خدا احیا شده‌است. از این زاویه است که شاعر امروزی نگاه می‌کند.

ایکنا- همانطور که حضرت زینب(س) فرمود که من فقط زیبایی دیدم....

بله، دقیقا! «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»... یعنی این زاویه نیز در نگاه شاعران مدرن مورد پرداخت قرار می‌گیرد.

بر همین اساس است که «شعر هیئت» کارکرد خاص خود را پیدا می‌کند، یا جریان «شعر اصلاح» کارکرد خاص خود را پیدا می‌کند.

وقتی ‌که سیدالشهدا می‌فرمایند «من برای زیاده‌خواهی و ظلم خروج نکرده‌ام؛ من برای اصلاح دین قیام کرده‌ام..» این رسالت شعر است که نقش اصلاحی پیدا می‌کند. این همان تغییر گاه‌به‌گاه جریان شعر معاصر است که گاهی نقش هیئتی، گاهی نقش اصلاحی و گاهی در خدمت فرم در می‌آید.

ایکنا- این همان نگاه فرم‌گرایی است که گاه «زیبایی‌شناسی نوینی» را ایجاب می‌کند. به‌ عنوان مثال در شعرهای آقای حمیدرضا برقعی بازتاب آن را می‌بینیم که در فرم غزل و سپید دست می‌برد و در تلفیق این‌ها شعری در گونه شعر اهل‌بیت(ع) می‌سراید؟

به تحقیق همین‌طور است! چنان ‌که اشاره کردم شاعر فرزند زمانه خود است و از آنچه که پیرامون او قرار دارد، وام می‌گیرد. اما این به‌ معنای آن نیست که در سیر تطور گنجینه‌ای به نام شعر که به دست او طی گذر و گذار هزاره رسیده غور و تفحصی نکرده باشد و الگوهای آشنای آن برای عموم مردم در راستای جذب بیشترین حجم مخاطبان به شعرش را در نظر نگرفته باشد.

ارادت به ممدوح‌های مقدس خط تمییز شعر اهل‌بیت و آیینی است/ چرا آینده شعر اهل‌بیت درخشان است + صوت

ایکنا- شعر عاشورایی به‌ همراه برخی از آثاری که در حوزه هنرهای تجسمی مانند خوش‌نویسی، نگاره‌ها، نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای و خیالی‌نگاری‌هایی که در پایان دوره قاجار درخشش بسیار بالایی دارد. حتی اگر تعداد آثار را در نظر بگیریم (نگاه کمی) قطعاً بسیار بیشتر از آثار دیگر است. همان‌قدر که ما در ادبیات داستانی در این حوزه بسیار کم کار بوده‌ایم در شعر منتسب به اهل‌بیت(ع) بسیار پُرکار بوده ودست بالایی داشته‌ایم. در همین دوره معاصر و در تمام این صورت‌بندی‌هایی چه به ‌لحاظ فرمی، چه زیبایی‌شناسی و چه کارکردهای اجتماعی-محفلی؛ مانند بخشی که به سمت نوحه‌خوانی‌ها می‌رود؛ در تمام این بخش‌ها شاعرانی هستند که همچنان بر مدار آن سنت با ستایش حضرت اباعبدالله و حضرت ابوالفضل عباس(ع) و دیگر یاران امام(ع) شعر می‌سرایند. مثل حبیب‌الله چایچیان و دیگر شاعران سنتی که شعرهای بسیار روان، خواندنی و ارزشمندی دارند. شاید نسل تازه و جوان ما، بیشتر به‌ لحاظ روحی منظورم است، نوع مواجهه‌شان با شعر اهل‌بیت(ع) بیشتر به معیارهای ذهنی، فرمی و زیبایی‌شناسی تازه واژگان تمایل دارد. خودمانی بگویم به دنبال یک عشق تازه هستند. وقتی شاهدیم که عناصر تازه‌ای مانند «سیب» را به شعر اضافه می‌کنند. این نسل که شما هم در این رده قرار می‌گیرید فضاهایی را خلق می‌کنند که هم جنبه عرفانی دارد، هم جنبه زمینی و هم جنبه آسمانی پیدا می‌کند. این تلفیق برای ذهن چندرسانه‌ای جوان امروز قطعاً جذاب‌تر است. کمی درباره شعر این روزها شعر شاعرانی که امروز در حال قلم زدن و سرودن هستند و مخاطبان خوبی پیدا کرده است بگویید. شاعرانی که با آثارشان نوید می‌دهند که ما تا دو یا سه دهه آینده چه شعرهای درخشان‌تری را در حوزه شعر اهل‌بیت(ع) پیش رو خواهیم داشت بفرمایید؟

جریان گفت‌وگو را به سمت‌وسوی خوبی ارجاع دادید و اشارت‌های خوبی مطرح کردید. از «سیب» گفتید...

به دانه دانه شدن‌های سرخ او سوگند

که سیب رفت به میدان، انار برگشته

در تأیید پرسش شما به این این بیت ارجاع دادم. این اتفاق در ادبیات معاصر افتاده است. ببینید ما مردمانی هستیم که آن مستشرق فرانسوی گفت ایرانیان مردمانی هستند که با زبان شعر سخن می‌گویند و بر فرش‌های گران‌بها پای می‌نهند. همین بار دیگر نشان می‌دهد و اثبات می‌کند که مهمترین و برجسته‌ترین مؤلفه فرهنگی ‌ما، شعر و ادبیات است.

طبیعی است که جوان امروز؛ جوانِ عصر گریز؛ جوان اتفاقات کپسولی؛ جوان دنیای مدرن؛ عجول پرسرعت اتوبان‌های بی‌حوصله و سریع؛ این جوان، نیازش و نگاهش گونه متفاوتی از شعر است.

یکی از اتفاقات خوبی که در 40 سال اخیر در حوزه شعر اهل‌ بیت(ع) افتاده به انگشت‌های هدایتگری بازمی‌گردد که بچه‌های شاعر اهل‌ بیت(ع) را به سمت و سو‌هایی مشخص هدایت کرده‌اند. به‌ صورت خاص می‌خواهم به جریانی که در شیراز شکل گرفت اشاره کنم. جریان «شب‌ شعر عاشورایی شیراز» که پایه‌گذار آن استاد احد دِه‌بزرگی، زنده‌نام استاد مردانی، حاج‌آقا فرهنگ و دوستانی بودند که دهه 70 در شیراز حضور داشتند. آنها آمدند سال‌به‌سال موضوعی تعیین کرده‌اند و گفتند امسال بیاییم از این زاویه به واقعه عاشورا نگاه کنیم. همین موضوع تعیین کردن باعث شد که چندگونگی شعر شکل بگیرد. به عنوان مثال موضوع حضرت رباب(س) یا خانم ام‌البنین(س) که تا پیش از آن کمتر شاعری به آنها توجه می‌کرد و همواره شهدای شاخص کربلا در شعر شاعران مورد ساخت و پرداخت قرار می‌گرفتند، مورد توجه خاص قرار گرفتند.

ایکنا- این در یک خط حرکت کردن و تعیین موضوع شعر؛ به شاعر و اثر خروجی او آسیب نمی‌زند؟ خلاقیت او را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد؟

ببینید، این یک پیشنهاد است. یعنی کسی الزامی برای شاعرها ایجاد نمی‌کند. کما اینکه در همین فضا، خیلی از شاعران نوع دیگری طبع‌آزمایی کردند. مثل دوران دهه 70 که جلسات «شعر کوششی» شکل ‌گرفت، یک مصراع مقابل خود می‌گذاشتند و همه شروع می‌کردند به اختراع ادبی کردن، واژه‌ای جدید اضافه کردن و شعر جدید خلق کردن.

یک پیشنهاد است و به شاعر می‌گوید که شاید این زاویه را نگاه نکرده‌ای.. همین.. اجازه بدهید مثالی از کلاس‌های ویدئوآرت زنده‌نام کیارستمی بزنم.

روزی او بچه‌ها را صدا کرد و از آنها خواست تا عکس بگیرند. همه هم عکس گرفتند اما آقای کیارستمی دراز کشیده و از زمین رو به آسمان عکسی گرفته بود که درختان سر به‌هم آورده بودند. همه درس او این بود که زاویه نگاه تعیین‌کننده اتفاق هنری است. من زاویه نگاهم با همه شما فرق می‌کند و خلق هنر به همین زاویه نگاه بازمی‌گردد.

آن جلسات شعر موضوعی شب‌های شعر شیراز هم تنها یک پیشنهاد شاعرانه بود. به شاعر می‌گوید تو زاویه نگاهت را این بار برای خلق اثر بر این منظر استوار کن.

کد

ایکنا- من این را قبول دارم و معتقدم نتیجه خوبی هم از آن استخراج می‌شود. همان تنوع نگاه، تنوع زبان‌ها است که به ‌یک ‌باره می‌بینیم که چند شعر خوب از آن جلسات خارح می‌شود.

همین موضوع است که اهمیت پیدا می‌کند. آن اینکه به شکل بالغ به آن پرداخته می‌شود. موضوعات، حوادث و شخصیت‌هایی که شاید تا آن زمان کسی آن‌چنان به آن‌ا توجه نکرده بود. تغییر زاویه دید و همه‌جانبه دیدن بسیار حائز اهمیت است.

مثلاً جناب «جَون بن حُوَی»، غلام سیاه‌پوست حضرت سیدالشهدا را در نظر بگیرید. همه این غلام عزیز و ارجمند را در مقاتل می‌شناسند و خواندند. اما اینکه شاعری بیاید و بگوید:

رنگ‌ها درهم دویدند و سیاهی تا سپید

رنگرز «جَون» سپید افتاده‌اش را جمع کرد

این اتفاق و نگرش با همان نگرش موضوعی که اشاره کردم ایجاد می‌شود. یعنی شاعری می‌آید و طبع خودش را در اختیار این موضوع و نگاه قرار می‌دهد.

این شاید در هنرهای دیگر جنبه آفتی داشته باشد. مثلاً در هنر سینما و در دهه 70 دیدیم که همه اشاره‌ها به یک سمتی بود که به عنوان مثال به یک شیوه، الگو و مدل خاص فیلم بسازند و بعداً ثمره آن را دیدیم که اتفاق خوبی نبود! اما در شعر جواب داده است. چرا؟ به‌خاطر آنکه ما به تعداد مردمان ایران‌زمین شاعر داریم. همه مردمان ما شاعر هستند. در کوچه و خیابان اگر قدم بزنیم و از کسی بپرسیم که «شما شاعر هستید؟» می‌گوید «یه چیزهایی می‌نویسم.»

یا به عنوان مثال وقتی من به شما می‌گویم «چقدر گل هستید!»، شما در مقام شنونده منظور و فهم کلام من را در می‌یابید. اما وقتی در زبان دیگری اصطلاحات فارسی را بگوییم، یک اتفاق خنده‌دار است. ولی اینجا ما استعاره را فهم می‌کنیم. ما تشبیه را در زبان و گفت‌وگوی روزمره خود به کار می‌بریم. به طریق اولی در شعر نیز همین اتفاق می‌افتد.

مردمان ما نیز چون همه شاعر هستند این مهم و اتفاق را به سادگی درک و فهم می‌کنند. درست بر همین مبناست که تاکید می‌کنم وقتی اتفاقی مانند سرودن شعر به یک سمت هدایت شود و جمع محدودی درباره یک اتفاق شروع به فعلیت کنند ما شاهد رسیدن به غناء درمورد آن موضوع خواهیم بود.

کد

ایکنا- در پایان و به مناسبت ایام محرم که در حال سپری کردن آن هستیم، از غزل‌های خود به مخاطبان ایکنا هدیه‌ای می‌دهید؟

از بایِ صدرِ «بسم هو الرب» شروع شد

از خال و خط عشق بر آن لب شروع شد

خیبر بهانه بود که فتحِ جهان کند

هرچند از حکایتِ «مرهب» شروع شد

او «زینت أب» است و سبب ساز باب اوست

پس شعر با اجازه‌ی از آب شروع شد

بابایی است دختر و می‌دید بین خلق

بر منبر نبی به علی سَب شروع شد

از مادر و پدر به حسین و حسن رسید

هر جا رسید، روضه مرتب شروع شد

شب بود و بوی دود درِ روضه را گشود

زلفی به نی رها شد، از آن شب شروع شد

می خواست رَب، امامِ زنان را نشان دهد

سجاد بستری شد و با تب شروع شد

دنیا اسیر جهل مُرکب نشسته بود

زینب چکید و عقل مرکب شروع شد

در کربلا اسارتِ زینب تمام شد

از کربلا رسالتِ زینب شروع شد

یا رب به حق عمه قیامت برای قوم

با این دعای حضرت صاحب شروع شد

گفت‌وگو از امین خرمی

انتهای پیام
captcha